نقشه شوم دو خواهر سنگدل برای قتل پدر
ساعت ۱۱ شب هشتم دی ماه سال جاری زنگ آیفون یک خانه ویلایی در تهراننو به صدا درآمد.
دختر خانواده وقتی آیفون را برداشت صدای مرد غریبهای را شنید که از وی خواست به پدرش بگوید برای دقایقی به در حیاط خانهشان برود.
از آنجا که حامدین پدر خانواده در خواب بود همزمان با صدای زنگ از خواب بیدار شد و وقتی از دخترش شنید جلوی در با او کار دارند غافل از اینکه چه سرنوشت شومی در کمین آنها است، پایین رفت، در حیاط را باز کرد و در تاریکی شب با دو جوان ناشناس روبهرو شد. هنوز ثانیههایی نگذشته بود که اهل خانه با صدای کمکخواهی پدر به جلوی در دویدند و با پیکر خونآلود حامدین که کنار در حیاط افتاده بود روبهرو شدند. مادر و دختر خانواده که شوکه شده بودند فریادزنان از همسایهها کمک خواستند تا اینکه دقایقی بعد تکنیسینهای اورژانس پای در قتلگاه گذاشتند و دیدند کار از کار گذشته و مرد ۶۰ ساله دیگر نفس نمیکشد.
ماجرای قتل این مرد به بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران مخابره شد. دقایقی بعد تیمی از کارآگاهان وارد عمل شدند و در بررسیهای میدانی پی بردند که قربانی جنایت از سوی دو پسرجوان هدف چاقو قرار گرفته و عاملان جنایت گریختهاند. دختر خانواده که از پشت پنجره صحنه قتل پدرش را دیده بود به تیم تحقیق گفت: پدرم خواب بود که زنگ آیفون به صدا درآمد، وقتی آیفون را برداشتم مرد جوانی با صدای خشن گفت به حامدین بگو برای دقایقی به در حیاط بیاید. پدرم خواب بود چون هوا سرد بود پدرم کاپشن پوشید و از پنجره او را میدیدم، وقتی در را باز کرد دیدم که دو پسرجوان به زور میخواهند وارد حیاط شوند اما پدرم مقاومت کرد. همان لحظه زمین خورد، با دیدن این صحنه سریع خودم را به پدرم رساندم ناگهان دیدم که خونریزی دارد. آنجا بود که فریادزنان از همسایهها کمک خواستم.
در ادامه تحقیقات میدانی پلیس جنایی پی برد که پدر خانواده از مدتها پیش با همسرش اختلاف داشته است. در این مرحله مادر خانواده گفت: شوهرم مردی سختگیر بود و همیشه به دخترم مهدخت که مهندس صنایع غذایی است به خاطر رشته دانشگاهیاش اعتراض میکرد و مدام میگفت چرا ازدواج نمیکنی. از سویی همیشه نسبت به شوهر مهناز دختر دیگرم انتقاد داشت و میگفت چرا سرکار نمیرود و بیکار در خانه مینشیند. اختلاف ما بیشتر سر این موضوعها بود.
همین سرنخ کافی بود تا کارآگاهان پلیس خواهران دوقلو را که هر دو مهندس صنایع غذایی هستند تحت بازجویی قرار دهند. مهدوخت که دچار تناقصگویی شده بود در اعترافاتش گفت: چون پدرم به بهانههای مختلف مرا اذیت میکرد به ستوه آمده بودم و با مردی به نام «علیاکبر» مشورت کردم تا پدرم را بترساند و وی نیز پذیرفت اما هرگز به وی نگفتم پدرم را به قتل برساند. با اعترافات این دختر ناخلف، علیاکبر دستگیر شد و خیلی زود اعتراف کرد که برای کشتن حامدین دو پسر محصل را که هممحلیشان است اجیر کرده بود.
با اعترافات این مرد، دو پسر دانشآموز به نامهای داود و حسین دستگیر شدند. حسین که عامل اصلی این جنایت هولناک است صبح دیروز در شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی و چهار مستشار محاکمه شد. این پسر جوان وقتی پشت تریبون ایستاد در آخرین دفاع گفت: قتل را قبول دارم اما هیچگاه قصد کشتن حامدین را نداشتم، چند روز پیش از جنایت علیاکبر که مرد مورد اعتمادم بود نزد من و داود آمد و گفت مردی در تهران دخترانش را خیلی شکنجه میدهد. علیاکبر با این حرفها من و داود را تحت تأثیر قرار داد و خواست که این مرد را به قتل برسانیم و ۲۰۰ هزار تومان به ما پول داد تا چاقو و لباس بخریم.
یک روز پیش از جنایت به میدان گمرک رفتیم و چاقویی خریدیم سپس به خاورشهر رفتیم، شب جنایت علیاکبر من و داود را سوار بر خودرویش کرد و برای کشتن مقتول ما را به تهراننو برد. شب حادثه ما به در خانه قربانی رفتیم، من زنگ خانه را زدم و به دختر او گفتم به حامدین بگو به مقابل در حیاط بیاید.
حامدین وقتی آمد با او درگیر شدیم، داود وی را هل داد همزمان من ضربهای به او زدم، ناگهان تعادلم را از دست دادم و چاقو از دستم افتاد. آنجا بود که داود فرار کرد و من تنها ماندم. ترسیدم که مبادا حامدین مرا دستگیر کند بنابراین چاقو را از زمین برداشتم و سه ضربه دیگر به او زدم و از محل فرار کردم، از آنجا که ۲۰۰ متر جلوتر علیاکبر داخل خودرویش منتظر ما بود سوار خودرویش شده و از محل گریختیم.
بنابر این گزارش، در پرونده این جنایت حسین عامل اصلی جنایت شناخته شده و علیاکبر به همراه خواهران دوقلو و داود با اتهام معاونت در قتل مواجه هستند.
نظر کاربران
چه آدم هایی پیدا میشن .....
لا اله الا الله
آقایون و خانمها لطفاً با خانواده کمی ملایم تر رفتار کنید تا فکر کشتنتون به ذهنشون نرسه !!!
خدا آخر وعاقبت همه مارو بخیر کنه...
چقدر دخترای کثیفی بودند بیچاره پدر به یکیش میگه ازدواج کن واون یکی داماد هم معلومه به خاطر پول پدر دختره باهاش ازدواج کرده و بیکار تو خونه نشسته یعنی پدر حق نداره بهش بگه برو سر کار
پاسخ ها
در مورد چیزی که فقط شنیدی اونم از طریق خبرگزاریها انقد راحت قضاوت نکن
پدر من 20 روز پیش فوت کرده من 20 روزه زندگی ندارم ملت باباشون رو خودشون میکشن
خدایا اینا دیگه کین
پاسخ ها
خداوند پدرتان را رحمت کند
تسلیت میگم آقای پویا.اشتباهی منفی دادم
تسلیت .خدا بیامرزد
خدا بهتون صبر بده
دیگه واقعا اخرالزمانه.اولاد بزرگ عصای دستت بشه.شدقاتل جونت
چقدر دخترای کثیفی بودند بیچاره پدر به یکیش میگه ازدواج کن واون یکی داماد هم معلومه به خاطر پول پدر دختره باهاش ازدواج کرده و بیکار تو خونه نشسته یعنی پدر حق نداره بهش بگه برو سر کار
پاسخ ها
دختر ها خوب بودند مادرشان نا اهل بوده که از سادگی دختر سو استفاده می کنه
جناب 09/07 هرطور که انسان بخواد واقع بین باشه بازم دلیلی برای کشتن پدر و مادر وجود نداره حالا گیرم پدر بداخلاق بوده و دختراش رو کتک می زده
لا اله الا الله
لعنتی هاااااای کثیف
یا امام زمان ...
چطور دلشون اومد این بلا رو سر باباشون بیارن؟ بابا هرچقد هم که گیر و بداخلاق باشه بازم دوس داشتنیه ادم نمیتونه با پدرش اینکاروکنه. اینا انسانیت ندارن
خدا آخر عاقبت همه را به خیر کند
یک جای این داستان منو گیج کرده آیا واقعا زن مقتول مقصره یا دختر هاش یا اون هایی که اجیر قتل شدن و یا اصلا خود مقتول مقصر قتل خودش بوده
اگر هر کس به دین و خانواده اش پایبند نباشد و خدا را فراموش کند مسلما دچار زیان و ضرر خواهد شد
والله العالم