اولین تجربه اعتياد دانش آموزان در مدارس
علیرضا جزینی، قائممقام دبیرکل ستاد مبارزه با موادمخدر گفته است: ٦٧درصد دانشآموزان مصرفکننده موادمخدر نخستین تجربه خود را از مدارس آغاز کردند و در دانشگاههای زیرنظر سازمان سنجش ٢,٦درصد و در دانشگاههای زیرمجموعه وزارت بهداشت ١.٦درصد دانشجویان، درگیر مصرف موادمخدر هستند.
اما بايد بدانيم گرایش به سوی موادمخدر و استعمال آن تبعات مختلف و جبرانناپذیری به دنبال دارد كه میتوان به ترك تحصیل، گرایش به سمت دوستان ناباب، سرقت، نزاعهای خیابانی و خانوادگی و... اشاره كرد.
دكتر شایان مهر، مولف دایرهالمعارف تطبیقی علوماجتماعی در این رابطه معتقد است: از مهمترین تبعات پایین آمدن سن اعتیاد میتوان به امكان سرایت سریع آن به سایر افراد خانواده اشاره كرد. زیرا امروزه اعتیاد با سرعتی همهگیر میتواند یك خانواده را درگیر كند. برای نمونه یك جوان ١٨ ساله معتاد در خانواده دارای پدر و مادر، خواهر و برادر است كه پس از گرایش به اعتیاد بهطور میانگین میتواند در مناطق شهری ٧/٤ نفر را به سمت استعمال موادمخدر سوق دهد. زیرا سن اعتیاد در گذشته بالاترین سن در خانواده بود كه خود آنها سایر افراد را از این كار باز میداشتند. این درحالی است كه با پایین آمدن سن اعتیاد، احتمال دسترسی به مواد مخدر ٥ برابر افزایش یافته است.
امروزه ضریب گرایش به اعتیاد میان نوجوانان مقاطع تحصیلی راهنمایی و دبیرستان بیش از سایر گروههای سنی است این كاهش سن، تبعات زیادی را به دنبال دارد كه میتوان به سرقت، قتل، درگیری، روابط نامشروع برای تأمین هزینه خرید موادمخدر اشاره كرد. پس از این موارد میتوان از انواع جرمهای اجتماعی نظیر سرقت كودكان و كشیدن چكهای بیمحل كه مرتبط با گرایش به اعتیاد است، نام برد. به عبارت دیگر در نتیجه این موارد در جامعه شاهد نابسامانی در حوزه اقتدار و هویت اجتماعی هستیم.
محمودرضا هاشمورزی، دبیر همایش کشوری سلامت روان که اخیرا برگزار شد، عنوان میکند که حدود ٥٥درصد از والدین بعد از گذشت ٥سال متوجه اعتیاد فرزند خود میشوند. این هم خبر خوبی نیست. اما از بیخیالی و دست روی دست گذاشتن یا حساسیت نابجا هم کاری درست نمیشود.
عباس دیلمیزاده، رئیس کمیته پیشگیری از آسیبهای موادمخدر آسیا و مدیرعامل جمعیت تولد دوباره دراینباره حرفهای قابلتوجهی دارد. او معتقد است آماری که اعلام میشود، درواقع آمار دانشآموزان و دانشجویان معتاد نیست، بلکه منظور این است که این تعداد، حداقل یک بار مواد مخدر مصرف کردهاند.
در گرایش نوجوانان و جوانان به سمت سوءمصرف موادمخدر، علل و عوامل گوناگونی نقش دارند که شامل علل شخصیتی روانی، علل اجتماعی، علل خانوادگی و... است. در مورد علل شخصیتی روانی میتوان به محرومیتها و ناکامیها، عقدههای سرکوبشده فرد، هیجان در نوجوانی، کنجکاوی و... اشاره کرد. از علل فردی و اجتماعی میتوان به دوستان ناسالم، نداشتن مقبولیت اجتماعی، در دسترس بودن مواد، محله ناسالم و وجود خردهفروشان اشاره کرد. از عوامل خانوادگی نیز که زمینهساز اعتیاد فرزندان است، میتوان به اعتیاد یکی از اعضای خانواده، سکونت در محله یا منطقهای که به مواد مخدر آلوده است، پایین بودن اعتقادات مذهبی، طلاق والدین، مصرف تفننی در خانوادههایی که با هم در رفت و آمد هستند، اشاره کرد.
تحقيقات نشان داده است كه روشهاي تربيت فرزندان و نحوه شكل دادن معيار و ارزشهاي اخلاقي و نيز كيفيت تعاملات عاطفي اعضاي خانواده، از عوامل موثر در آسيبپذيري دانشآموزان هستند فقدان يا ناهمخواني در پيادهكردن نظم و انضباط از سوي والدين يا مجازات افراطي شديد، انتظارات ضعيف والدين از فرزندانشان براي آينده درسي آنها، دخالت بيش از حد يكي از والدين و دوري يا آسانگير بودن والد ديگر، استفاده مادر از روشهاي ايجاد احساس گناه در كودك براي كنترل او، الگوهاي ارتباطي منفي (مانند انتقاد، متهم كردن و فقدان تحسين و تمجيد) مرزهاي نامشخص براي رفتار، انتظارات غيرواقعي والدين از فرزندان و اعمال خشونتهاي افراطي نسبت به آنها همگي از عواملي هستند كه با سوء مصرف مواد در نوجوانان همبستگي داشتهاند. در رابطه با خشونت تا در مطالعهاي، شيوه سوءمصرف مواد در خانوادههاي پرخشونت ٥ برابر بيش از خانوادههايي بود كه عادت به گفتوگو و بيان علايق و احساسهاي خود داشتند حتي در خانوادههايي كه در آنها والدين به مصرف مواد ميپردازند تعاملات نادرست خانوادگي سهم مستقلي در گرايش نوجوان به موادمخدر داشته به اين نحو كه در يك ساختار خانوادگي پاداش دهند، مصرف مواد توسط والدين، تنها به ميزان اندكي، فراواني مصرف حشيش در نوجوان را افزايش ميداده است در حاليكه در يك ساختار غيرپاداش دهنده، همبستگي آشكاري بين ميزان مصرف مواد توسط والدين و فرزندانشان وجود دارد.
پيش از اين عباس صلاحی، عضو هیأت رئیسه کمیسیون اجتماعی مجلس با انتقاد از کاهش سن اعتیاد در کشور گفته بود: آمار و ارقام متناقض ارایه شده درخصوص تعداد معتادان و همچنین در برخی موارد انکار آن اجازه بررسی موضوع و اتخاذ تدابیر مناسب را از مسئولان سلب کرده است. در کاهش سن اعتیاد و افزایش تمایل قشر جوان و نوجوان به مصرف مواد مخدر آن هم از نوع صنعتی شکی نیست اما متاسفانه آمار و ارقام متناقض ارایه شده اجازه بررسی موضوع و اتخاذ تدابیر مناسب در اینباره را از مسئولان امر سلب کرده است. افزایش مصرف موادمخدر صنعتی و روانگردان آن هم بین دانشآموزان فاجعهای است که در آینده نه چندان دور کشور را با مشکلات و بزهکاریهای مختلفی مواجه خواهد کرد.
صلاحی شیوع اعتیاد بین دانشآموزان را زنگ خطری برای مسئولان خواند و تصریح کرد: متاسفانه نکتهای که نمیتوان آن را نادیده گرفت انکار مسئولان مربوطه در امور آموزش و پرورش است که بهجای حل صورت مسأله به پاککردن آن میپردازند و حتی منکر شیوع اعتیاد میان دانشآموزان میشوند. تا زمانی که آمار دقیقی از مبتلایان به اعتیاد در دست نباشد و همچنین قبول وجود چنین معضلی در بین مسئولان صورت نگیرد نمیتوان گامی در راستای بهبود اوضاع برداشت.
آخرینباری که آمار دانشآموزان معتاد اعلام شد سال ١٣٨٧ بود که محمدرضا جهانی، قائممقام دبیرکل وقت ستاد مبارزه با موادمخدر از وجود ٣٠هزار دانشآموز معتاد در کشور خبر داد. این آمار زمانی اعلام شد که هنوز کارشناسان برای بررسی وضع موادمخدر در کشور، به طرح ارزیابی سریع وضع اعتیاد در کشور استناد میکردند که در سال ١٣٨٦ انجام شده بود. آمار اعلام شده، براساس شمار دانشآموزان خود معرف بود و بنابراین دانشآموزانی که تمایل به ترک نداشتند در آن لحاظ نشده بودند.
از سوی دیگر به گواه طرح شیوع شناسی مصرف مواد مخدر که در سال ١٣٩٠ انجام شد میزان مصرف مواد در گروه سنی ١٥ تا ١٩سال معادل ١٣,٥٦درصد، گروه سنی ٢٠ تا ٢٤سال معادل١٦.٨٣ درصد، ٢٥ تا ٢٩سال معادل ١٤.٣٢درصد است و باقیمانده این رقم به گروههای سنی ٣٠ تا ٦٤سال اختصاص دارد. طبیعی است که گروه سنی ١٥ تا ١٩ سالههایی که در این آمار به آنها اشاره شده در سن تحصیل هستند که ممکن است در مدارس کشور مشغول به تحصیل باشند یا نباشند.
ارسال نظر