۴۲ شمع برای تولد «تئاتر شهر»
امروز ۸ بهمن ماه است و تئاتر شهر ۴۲ ساله میشود.
خبرگزاری ایسنا: امروز ۸ بهمن ماه است و تئاتر شهر ۴۲ ساله میشود.
بنای زیبایی که به عنوان نماد باشکوه چهار راه ولیعصر میشناسیمش، در میانه میانسالی در حال تعمیر و ترمیم است. مدتی است دوباره صدای بیل و کلنگ در فضایش پیچیده و هنرمندان تئاتر امیدوارند نتیجه این تعمیرات، خوشایند باشد و بار دیگر هویت اصلی تئاتر شهر را به آن برگرداند.
۴۲ سال پیش آربی اونسیان نمایش «باغ آلبالو» اثر مشهور آنتوان چخوف را اجرا کرد و کافه شهرداری سابق به تئاتر شهر تغییر هویت داد.
شاید آن زمان کسی تصور نمیکرد این بنا روزی به یک مجموعه تئاتری و نماد تئاتر ایران تبدیل شود چراکه تئاتر شهر در آن زمان فقط تالار اصلی را داشت اما با گذر زمان و به دلیل کمبود فضاهای نمایشی ، تئاتر شهر بهتدریج بزرگ و بزرگتر شد و حالا چهار سالن دیگر هم دارد؛ تالارهایی به نام چهارسو، قشقایی، سایه و کارگاه نمایش.
تئاتر شهر به جز این سالنها دو کافه هم دارد؛ کافه تریای تالار اصلی و کافه تریای تالار چهارسو. این کافهها روزگاری محلی بود برای اجرای جلسات نمایشنامهخوانی «عصری با نمایش» که در آن مجموعهی آثار نویسندگان داخلی و خارجی معرفی میشد، در این میان آثار نویسندگانی که امکان اجرایشان فراهم نبود، نمایشنامهخوانی و معرفی میشد.
در یکی دو سال اخیر هم نمایشهای محیطی در آنها اجرا میشد اما با تعطیلی نمایشهای محیطی، کافههای تئاتر شهر از سال گذشته فقط کافه هستند.
تئاتر شهر این روزها وضعیت دوگانهای دارد هم میزبان جشنواره تئاتر فجر است و هم درگیر تعمیر و ترمیم. تالارهای سایه و کارگاه نمایش دستخوش تعمیرات هستند اما فعلا تعمیر تالار قشقایی متوقف شده تا انجمن طراحان صحنه و لباس خانه تئاتر نظرات خود را درباره تغییرات این تالار جمعبندی کنند.
هنرمندان و علاقهمندان پیگیر تئاتر خوب میدانند که تئاترشهر سالهای قبلتر، سالنهای دیگری هم داشت؛ تالار نو ، سالن کوچک یا شماره دو و تالار خانه خورشید.
گفته میشد هیچکدام از این سالنها استاندارد نبودهاند با این حال تئاتر شهر همیشه جور کمبود سالن را کشیده و به تنهایی سعی کرده همه بار تئاتر را به دوش بکشد.
هرچند در طول این سالها یکی دو بار هم دستی به سر و گوش این ساختمان کشیدهاند، اما خانه زیبای هنرمندان تئاتر، نیازمند توجه بیشتری است و حالا تئاتریها امیدوارند در تعمیرات تازه، این توجه و دقت نظر وجود داشته باشد.
تئاتر شهر در آغاز به وسیله سازمان جشن هنر شیراز اداره میشد، سپس اداره آن به رادیو و تلویزیون و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی واگذار شد.
تئاترشهر در حیات ۴۲ ساله خود مدیران متعددی تجربه کرده از دکتر علی رفیعی، خانم مهدوی، محمدرضا آل محمد، عبدالله انوار، مهندس حجت، قدیمی، مجید جعفری، حسین پاکدل، مجید شریفخدایی، شهریار رشیدعلیپور، مهرداد رایانی مخصوص، حسین راضی، حسین پارسایی، محمد حیدری، سیدصادق موسوی، اتابک نادری و حالا پریسا مقتدی.
این بنای خاطرهانگیز که یکی از مهمترین نمادهای تهران است، در طول این ۴۲ سال هم روزهای پر تب و تاب داشته، هم میزبان هنرمندان نامی تئاتر بوده و هم آغوشش را به روی جوانان تئاتری گشوده است اما در کنار همه روزهای خوشش روزهای غم انگیز هم کم نداشته است؛ از آتش سوزی تا از دست دادن بخشی از مجموعه، از شکاف سقف تالارها و چکه چکههای آب باران تا ساخت ایستگاه مترو در کنارش و سبز شدن یک مجتمع تجاری بلندبالا به اسم کاربریهای ارزشمند دیگر، از برداشتن حصارهایش و ربوده شدن کاشیهایش و ...
بنابراین روزگار به تئاتر شهر خیلی هم آسان نگرفته، اما او همیشه مهربان است، تمام سختیها را تحمل میکند، زیر بار هیچ فشاری کمر خم نمیکند. حالا هم که میزبان جشنواره تئاتر فجر است، باز هم با گشاده دستی هنرمندان و تماشاگران را میپذیرد و اگر این شبها سری به روابط عمومی تئاتر شهر بزنید، میبینید که چراغش روشن است و فضایش گرم.
هر چند جشنواره فجر مثل سالهای قبلتر زنده و پرشورو حال نیست، اما رونق این خانه به صاحب خانه است، بویژه این شبها که در کنار کارکنان صمیمی تئاتر شهر، محمد بهرامی مدیر روابط عمومی اسبق این مجموعه هم حضور دارد و گرمای تئاتر شهر دو چندان شده است.
بچههای تئاتری چه هنرمند و چه خبرنگار میدانند هرچقدر هم که از شرایط تئاتر دلگیر و دل آزرده شوند، آغوش تئاتر شهر همیشه برای تمام تنهاییها و غصههای آنها جا دارد.
بنای زیبایی که به عنوان نماد باشکوه چهار راه ولیعصر میشناسیمش، در میانه میانسالی در حال تعمیر و ترمیم است. مدتی است دوباره صدای بیل و کلنگ در فضایش پیچیده و هنرمندان تئاتر امیدوارند نتیجه این تعمیرات، خوشایند باشد و بار دیگر هویت اصلی تئاتر شهر را به آن برگرداند.
۴۲ سال پیش آربی اونسیان نمایش «باغ آلبالو» اثر مشهور آنتوان چخوف را اجرا کرد و کافه شهرداری سابق به تئاتر شهر تغییر هویت داد.
شاید آن زمان کسی تصور نمیکرد این بنا روزی به یک مجموعه تئاتری و نماد تئاتر ایران تبدیل شود چراکه تئاتر شهر در آن زمان فقط تالار اصلی را داشت اما با گذر زمان و به دلیل کمبود فضاهای نمایشی ، تئاتر شهر بهتدریج بزرگ و بزرگتر شد و حالا چهار سالن دیگر هم دارد؛ تالارهایی به نام چهارسو، قشقایی، سایه و کارگاه نمایش.
تئاتر شهر به جز این سالنها دو کافه هم دارد؛ کافه تریای تالار اصلی و کافه تریای تالار چهارسو. این کافهها روزگاری محلی بود برای اجرای جلسات نمایشنامهخوانی «عصری با نمایش» که در آن مجموعهی آثار نویسندگان داخلی و خارجی معرفی میشد، در این میان آثار نویسندگانی که امکان اجرایشان فراهم نبود، نمایشنامهخوانی و معرفی میشد.
در یکی دو سال اخیر هم نمایشهای محیطی در آنها اجرا میشد اما با تعطیلی نمایشهای محیطی، کافههای تئاتر شهر از سال گذشته فقط کافه هستند.
تئاتر شهر این روزها وضعیت دوگانهای دارد هم میزبان جشنواره تئاتر فجر است و هم درگیر تعمیر و ترمیم. تالارهای سایه و کارگاه نمایش دستخوش تعمیرات هستند اما فعلا تعمیر تالار قشقایی متوقف شده تا انجمن طراحان صحنه و لباس خانه تئاتر نظرات خود را درباره تغییرات این تالار جمعبندی کنند.
هنرمندان و علاقهمندان پیگیر تئاتر خوب میدانند که تئاترشهر سالهای قبلتر، سالنهای دیگری هم داشت؛ تالار نو ، سالن کوچک یا شماره دو و تالار خانه خورشید.
گفته میشد هیچکدام از این سالنها استاندارد نبودهاند با این حال تئاتر شهر همیشه جور کمبود سالن را کشیده و به تنهایی سعی کرده همه بار تئاتر را به دوش بکشد.
هرچند در طول این سالها یکی دو بار هم دستی به سر و گوش این ساختمان کشیدهاند، اما خانه زیبای هنرمندان تئاتر، نیازمند توجه بیشتری است و حالا تئاتریها امیدوارند در تعمیرات تازه، این توجه و دقت نظر وجود داشته باشد.
تئاتر شهر در آغاز به وسیله سازمان جشن هنر شیراز اداره میشد، سپس اداره آن به رادیو و تلویزیون و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی واگذار شد.
تئاترشهر در حیات ۴۲ ساله خود مدیران متعددی تجربه کرده از دکتر علی رفیعی، خانم مهدوی، محمدرضا آل محمد، عبدالله انوار، مهندس حجت، قدیمی، مجید جعفری، حسین پاکدل، مجید شریفخدایی، شهریار رشیدعلیپور، مهرداد رایانی مخصوص، حسین راضی، حسین پارسایی، محمد حیدری، سیدصادق موسوی، اتابک نادری و حالا پریسا مقتدی.
این بنای خاطرهانگیز که یکی از مهمترین نمادهای تهران است، در طول این ۴۲ سال هم روزهای پر تب و تاب داشته، هم میزبان هنرمندان نامی تئاتر بوده و هم آغوشش را به روی جوانان تئاتری گشوده است اما در کنار همه روزهای خوشش روزهای غم انگیز هم کم نداشته است؛ از آتش سوزی تا از دست دادن بخشی از مجموعه، از شکاف سقف تالارها و چکه چکههای آب باران تا ساخت ایستگاه مترو در کنارش و سبز شدن یک مجتمع تجاری بلندبالا به اسم کاربریهای ارزشمند دیگر، از برداشتن حصارهایش و ربوده شدن کاشیهایش و ...
بنابراین روزگار به تئاتر شهر خیلی هم آسان نگرفته، اما او همیشه مهربان است، تمام سختیها را تحمل میکند، زیر بار هیچ فشاری کمر خم نمیکند. حالا هم که میزبان جشنواره تئاتر فجر است، باز هم با گشاده دستی هنرمندان و تماشاگران را میپذیرد و اگر این شبها سری به روابط عمومی تئاتر شهر بزنید، میبینید که چراغش روشن است و فضایش گرم.
هر چند جشنواره فجر مثل سالهای قبلتر زنده و پرشورو حال نیست، اما رونق این خانه به صاحب خانه است، بویژه این شبها که در کنار کارکنان صمیمی تئاتر شهر، محمد بهرامی مدیر روابط عمومی اسبق این مجموعه هم حضور دارد و گرمای تئاتر شهر دو چندان شده است.
بچههای تئاتری چه هنرمند و چه خبرنگار میدانند هرچقدر هم که از شرایط تئاتر دلگیر و دل آزرده شوند، آغوش تئاتر شهر همیشه برای تمام تنهاییها و غصههای آنها جا دارد.
پ
ارسال نظر