اگر راهپیمایی اربعین در نیویورک بود ...
راهپیمایی میلیونی شیعیان در اربعین حسینی به پایان رسید. میلیونها شیفته حضرت حسین(ع) از نقاط مختلف دنیا طی مدت ۱۰ روز مسیر نجف تا کربلا را پیاده رفتند تا میزان علقه خود به امام خود را به اثبات برسانند.
مردمی که نه تیغ آفتاب ظهر مانع حرکتشان بود و نه سرمای پر سوز شب. طی روزهای اخیر حتما از این اجتماع و پیاده روی زیاده شنیده و خوانده اید، اما آنچه در این چند سطر قصد دارم به آن اشاره کنم، میزان توجه رسانه های دنیا به این اجتماع است.
بیتردید پیاده روی اربعین عظیم ترین اجتماع انسانی دنیاست. بر اساس آمارهایی اعلام شده جمعیتی بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون نفر در این پیاده روی حضور داشته اند؛ اما اینکه چقدر این اجتماع که حاوی ارزش های خبری متعددی هم هست، در رسانه های خبری دنیا بازتاب دارد محل تامل است.
بر اساس بررسی های صورت گرفته، قاطبه رسانههای خارجی تنها در روز اربعین و یا روز قبل از اربعین به انتشار اخبار این مراسم پرداختند و در سایر روزهایی که این پیاده روی در بیابانهای عراق در جریان بود خبری را منتشر نکردند. از میان این رسانه ها، بی بی سی، رویترز، خبرگزاری فرانسه، آسوشیتدپرس، بیش از یک خبر و یا گزارش به این مراسم اختصاص دادند. ضمن اینکه هیچ یک از رسانه ها تیتر یک و یا تیترهای صفحه نخست خود را به این مراسم اختصاص ندادند.
به طور کل برخورد رسانههای مدعی بی طرفی و استقلال با بزرگترین اجتماع دنیا که البته متعلق به شیعیان است، مواجهه با یک اتفاق درجه دو و یا حتی درجه سه بود.
سوالی البته با پاسخ روشن اینجا مطرح میشود. چه اتفاقی میتوانست باعث شود که مراسم اربعین حجم بیشتری را در رسانههای خارجی به خود اختصاص دهد؟ اگر یک عملیات انتحاری در این مدت انجام میگرفت و مثلا ۱۰۰ نفر از شیعیان به شهادت میرسیدند، آیا با اخبار بیشتری در رسانههای بین المللی از مراسم اربعین مواجه نبودیم؟ و یا مثلا اگر در ایام اربعین قمهزنی مرسوم بود، گزارش تصویری های سایت های خبری به این مراسم اختصاص نمی یافت؟
حالا بیایید تصور کنیم یک دهم این جمعیت در یکی از شهرهای آمریکا، فرانسه، انگلیس، آلمان و ... به قصدی غیر از اعتصاب و انتقاد و ... دور هم جمع میشدند. آنگاه چه برخوردی از سوی این رسانه ها در پوشش اخبار این تجمع صورت می گرفت؟ آیا بازهم جریان مسلط رسانهای تنها یک خبر به این تجمع اختصاص میدادند؟ آیا تیترهای اول و صفحات نخست سایت و روزنامهها بازهم نسبت به این تجمع فرضی بی اعتنا بودند؟
این قاعده البته دور از ذهن نبوده و نیست، کسی تردید نداشت که این جریان از سوی رسانههای مدعی استقلال حرفهای بایکوت میشود. این سیاست به راحتی در چارچوب یک تئوری قدیمی قابل توجیه است؛ تئوری رسانهای شمال- جنوب.
اصطلاح شمال-جنوب را هاوسهوفر آلمانی برای اولین بار، در برابر "تئوری سه جهان" مائو تسهتونگ بهکار برد. در این تقسیمبندی کشورهای توسعه یافته را شمال و کشورهای در حال توسعه را جنوب نامیدند. بر اساس این تئوری این رسانههای کشورهای توسعه یافته هستند که اولویت های خبری مردم کشورهای خود و کشورهای توسعه نیافته و رسانههای انها را مشخص میکنند و رسانههای کشورهای توسعه نیافته هرگز قادر به تحت تاثیر قرار داد جریان رسانهای کشورهای توسعه یافته نیستند.
ای کاش جریان شیعه، تدبیری برای این خلاء داشت و درگیر و دار مسائل و مشکلاتی که از ناحیه جریان رسانهای شمال با آن مواجه میشود به تشکیل و توسعه یک رسانه قدرتمند در سطح جهان اقدام میکرد.
ارسال نظر