اسیدپاشی به مرد مورد علاقه توسط زن جوان
من قرباني كينه‌جويي و حسادت‌هاي يك زن افغان شدم كه جز خوبي و كمك در حق او و بچه‌هايش جرمي مرتكب نشده‌ام.
مرد جوان گرگاني كه دو شب پس از ازدواج از سوي يك زن هدف اسيدپاشي قرار گرفته و نابينا شده همراه همسر و نوزاد ۳ ماهه‌اش با حضور در گروه جويندگان عاطفه از دردها و رنج‌هاي ۲۲ ماهه روزگار سياه زندگي‌اش گفت.
عليرضا گفت: «من قرباني كينه‌جويي و حسادت‌هاي يك زن افغان شدم كه جز خوبي و كمك در حق او و بچه‌هايش جرمي مرتكب نشده‌ام. معصومه - عامل اسيدپاشي- زني مطلقه بود كه پس از طلاق با دو فرزندش زندگي مي‌كرد.
با او در جشن عروسي يكي از بستگان آشنا شده و به هم علاقه‌مند شديم. وقتي موضوع ازدواج با او را با خانواده‌ام مطرح كردم با مخالفت شديد مادر، خواهر و برادرانم روبه‌رو شدم. با اين حال خيلي سعي كردم رضايت‌شان را جلب كنم اما نشد. با اين حال در اين مدت تمام مخارج زندگي معصومه و فرزندانش را تأمين مي‌كردم تا اينكه پس از چند ماه متوجه شدم چند تن از اعضاي خانواده زن مورد علاقه‌ام مجرم و خلافكار هستند.
وقتي بيشتر تحقيق كردم به حقايق بيشتري پي بردم كه مرا از ازدواج با وي منصرف كرد. بنابراين در جريان صحبت با او نظرم را گفتم حتي خواستم اگر موقعيت ازدواج برايش فراهم شد و فرد مناسبي به خواستگاري‌اش آمد قبول كند. حتي قول دادم تا آن زمان كمك‌هاي مالي‌ام را از او و بچه‌هايش دريغ نكنم. اما معصومه بشدت مخالفت كرد و كار را به تهديد و ايجاد مزاحمت كشاند.
با اين حال واكنش‌هاي او را جدي نگرفته و همه‌چيز را به پاي رفتار زنانه‌اش گذاشتم تا اينكه به پيشنهاد خانواده‌ام با دختر يكي از بستگان ازدواج كردم. اما تهديدهاي معصومه تمامي نداشت. حتي روز عروسي با تلفن همراه همسرم كه در آرايشگاه بود تماس گرفت و با حرف‌هاي تهديدآميز موجب ترس و وحشت او شد.
با اين حال مراسم عروسي برگزار شد، دو روز بعد هم خواهرم ما را به خانه‌اش دعوت كرد. آخر شب به خانه برگشته بوديم كه زنگ خانه به صدا درآمد. از پنجره اتاق پائين را نگاه كردم. مرد جواني پشت در ايستاده بود وقتي پرسيدم با چه كسي كار دارد، گفت: «گوشي تلفن همراهم خراب شده مي‌خواستم نگاهي به آن بيندازيد.»
از آنجا كه من در مغازه تعمير و فروش تلفن همراه طبقه پائين خانه كار مي‌كردم، به او گفتم فردا صبح بيايد، اما او اصرار كرد و من هم پذيرفتم. اما وقتي در خانه را باز كردم، در يك لحظه معصومه را مقابل خود ديدم كه يك ظرف بزرگ نوشابه دستش بود و ناگهان محتويات آن را روي صورت و بدنم پاشيد. لحظاتي بعد با سوزش شديد تازه فهميدم هدف اسيدپاشي قرار گرفته‌ام.
با فرياد كمك خواستم كه همان موقع همسرم و خاله‌ام كه در خانه ما بود به كمكم آمده و مرا به بيمارستان سوانح و سوختگي شهرمان - خان ببين در استان گلستان- رساندند. طي ۲۸ روز پنج عمل جراحي روي صورت و بدنم انجام شد. پس از آن به توصيه متخصصان چشم‌پزشكي به بيمارستان فارابي تهران منتقل شدم.
عليرضا درباره رسيدگي به پرونده قضايي‌اش نيز گفت: چند روز بعد از اسيدپاشي معصومه و همدستش دستگير شدند، اما با گذشت اين مدت هنوز هم منكر اسيدپاشي است. با اين حال پرونده در دادگاه كيفري استان تحت رسيدگي است و خواهان مجازاتش هستم.
اين زن به خاطر كينه و حسادت‌هاي كور زندگي و آينده من، همسر و فرزندم را نابود كرده است. از سوي ديگر به خاطر پيگيري امور درمانم در خانه مادر همسرم - يك اتاقك سرايداري در اسلامشهر - ساكن شده‌ايم و اين موضوع مشكلات زندگي آنها را نيز چند برابر كرده است.
منبع: ایران
عليرضا گفت: «من قرباني كينه‌جويي و حسادت‌هاي يك زن افغان شدم كه جز خوبي و كمك در حق او و بچه‌هايش جرمي مرتكب نشده‌ام. معصومه - عامل اسيدپاشي- زني مطلقه بود كه پس از طلاق با دو فرزندش زندگي مي‌كرد.
با او در جشن عروسي يكي از بستگان آشنا شده و به هم علاقه‌مند شديم. وقتي موضوع ازدواج با او را با خانواده‌ام مطرح كردم با مخالفت شديد مادر، خواهر و برادرانم روبه‌رو شدم. با اين حال خيلي سعي كردم رضايت‌شان را جلب كنم اما نشد. با اين حال در اين مدت تمام مخارج زندگي معصومه و فرزندانش را تأمين مي‌كردم تا اينكه پس از چند ماه متوجه شدم چند تن از اعضاي خانواده زن مورد علاقه‌ام مجرم و خلافكار هستند.
با اين حال واكنش‌هاي او را جدي نگرفته و همه‌چيز را به پاي رفتار زنانه‌اش گذاشتم تا اينكه به پيشنهاد خانواده‌ام با دختر يكي از بستگان ازدواج كردم. اما تهديدهاي معصومه تمامي نداشت. حتي روز عروسي با تلفن همراه همسرم كه در آرايشگاه بود تماس گرفت و با حرف‌هاي تهديدآميز موجب ترس و وحشت او شد.
با اين حال مراسم عروسي برگزار شد، دو روز بعد هم خواهرم ما را به خانه‌اش دعوت كرد. آخر شب به خانه برگشته بوديم كه زنگ خانه به صدا درآمد. از پنجره اتاق پائين را نگاه كردم. مرد جواني پشت در ايستاده بود وقتي پرسيدم با چه كسي كار دارد، گفت: «گوشي تلفن همراهم خراب شده مي‌خواستم نگاهي به آن بيندازيد.»
از آنجا كه من در مغازه تعمير و فروش تلفن همراه طبقه پائين خانه كار مي‌كردم، به او گفتم فردا صبح بيايد، اما او اصرار كرد و من هم پذيرفتم. اما وقتي در خانه را باز كردم، در يك لحظه معصومه را مقابل خود ديدم كه يك ظرف بزرگ نوشابه دستش بود و ناگهان محتويات آن را روي صورت و بدنم پاشيد. لحظاتي بعد با سوزش شديد تازه فهميدم هدف اسيدپاشي قرار گرفته‌ام.
با فرياد كمك خواستم كه همان موقع همسرم و خاله‌ام كه در خانه ما بود به كمكم آمده و مرا به بيمارستان سوانح و سوختگي شهرمان - خان ببين در استان گلستان- رساندند. طي ۲۸ روز پنج عمل جراحي روي صورت و بدنم انجام شد. پس از آن به توصيه متخصصان چشم‌پزشكي به بيمارستان فارابي تهران منتقل شدم.
عليرضا درباره رسيدگي به پرونده قضايي‌اش نيز گفت: چند روز بعد از اسيدپاشي معصومه و همدستش دستگير شدند، اما با گذشت اين مدت هنوز هم منكر اسيدپاشي است. با اين حال پرونده در دادگاه كيفري استان تحت رسيدگي است و خواهان مجازاتش هستم.
اين زن به خاطر كينه و حسادت‌هاي كور زندگي و آينده من، همسر و فرزندم را نابود كرده است. از سوي ديگر به خاطر پيگيري امور درمانم در خانه مادر همسرم - يك اتاقك سرايداري در اسلامشهر - ساكن شده‌ايم و اين موضوع مشكلات زندگي آنها را نيز چند برابر كرده است.
منبع: ایران
باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
بیچاره زنو بچش
واقعاً متاسفم برای بیشتر شدن روز به روز این خبرا خصوصاً اسید پاشی... اینجام که باز مجرم یه افغانی بوده، فقط مونده بود افغانیا اسید پاشیو یاد بگیرن دیگه رحم نمی کنن،راست راست تو مملکت ما راه میرن اونوقت....خیلییییی زور داره!!!!!
Bichare......
اميد وارم مسولين و متوليان امور تصميم جدي براي بر خورد با اين نوع جرائم اتخاذ نمايند .واقعيت اين است كه صرف نظر از نوع جرم اين نوع حوادث مشكلات عديدهاي براي اصرافيان قرباني ايجاد ميكند .مثلا مشكل روحي براي همسر جديد را آيا ميتوان اندازه گيري كرد.و اين مهم كه اين نوع جرائم فقط در روابط احساسي وجود دارد .براي مثال در موارد كلاه برداري و يا ساير وارد چنين انتقام ئگيري مرسوم نمي باشد.اميدوارم به جاي تصميمات تند با رويكردي پيشگيرانه اين مشكل حل شود.
واقعا چيزي واسه گفتن نميمونه
عجباااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
اسید پاشی تو کشورمون داره مث دس فروشی زیاد و زیادتر میشه!!!!
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟
با سلام از حادثه ایی که این هم استانیم پیش امده متاصفم این هم عاقبت دلسوزی و دلرحمی تا میتونی باید سنگدل بود تا دچار چنین حادثه ای نشد
واقعا وحشیانه است
اگر یکبار توی صورت شخصی که اسید می پاشه در ملاءعام اسید ریخته بشه دیگه این کارها جمع میشه
قصاص اسلامي تنها راه علاج است.كاش مسئولين مسامحه نمي كردند.
از حضور این افغانیها تو کشورمون چه خیری دیدیم ، من نمیدونم ، جز دردسر و مزاحمت و قتل و غارت .
واااااای خدااا.......نداشتن امنیت تو جامعمون داره جلوی پیشرفت خیلی هارو میگیرهههههه......یه قاتل 100 تا قاتلو به دنبال خودش می کشووونه.....باید جلوی اینا گرفته بشه فرهنگسازی بشه.....
جای تاسفه .عقدهای روانی باید درمان بشه و روان درمانی فقط برا دیوانه های زنجیری نیست بلکه برای همه مردمه .
چرا اسید به هرکسی میفروشند یعنی نمیتونند جلوشو بگیرند
باز هم ظلم و جنایت در حق مردها، آخه تا کی؟
تو این مملکت کسی پیدا نمیشه افغانی هارو که روز به روز پروتر میشن بیرون کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آوا خانم زیاد نگران نباش خودشون می رن
فعلاً روز به روز بیشتر میشن آفا احسان
آخه برا چی برن؟!
اینجا خیلی بهشون خوش میگذره
هر کاری دوست دارن میکنن،کسی هم بهشون نمیگه بالا چشمتون ابرو
آوا خانم من دلیلشو در کامنت قبلیم گفته بودم ولی متاسفانه نمی دونم به چه دلیلی حذف شده است. فقط می تونم بگم بنا به دلایل اقتصادی و کاهش ارزش پول ایران
Be nazare man adame badzat budan be Irani ya Afghani budan rabti nadare.name juresh has.garche kheili zoo dare k ye Zane afghani tu surate yeki az javoonaye Iran asid bepashe unam alaki!!!!!