وقتی میخواستند سینما را مسجد و منبر کنند
مسعود جعفری جوزانی کارگردان سینما مهمان برنامه «هفت» بود و بیپرده در مورد سینمای ایران و برخی از مسائل و مشکلات آن از گذشته تا به امروز سخن گفت.
کارگردان فیلمهایی چون «جادههای سرد» و «شیر سنگی» به بهانه مرور دورههای آغازین جشنواره فیلم فجر در این برنامه حاضر شده بود، اما بحث به گونهای پیش رفت که او به ارزیابی مسیر طی شده سینمای ایران از اوایل انقلاب تا امروز پرداخت.
این بحث به علت پایان وقت برنامه نیمه کاره ماند و فریدون جیرانی مجری برنامه هم طبق روال همیشگیاش از جوزانی خواست که هفته آینده هم مهمان برنامه باشد، اما جوزانی گفت هفته بعد نمیتواند به برنامه «هفت» بیاید.
بخشهایی از حرفهای جوزانی بدین شرح است:
* جشنواره فیلم فجر هنوز مهمترین جشنواره سینمایی ماست. هر دوره این جشنواره به نوعی پایان یک سال و برداشت محصولات است.
* این جشنواره از ابتدا سیاستهای دقیقی نداشت، برخلاف جشنوارههای اروپایی که سیاست دارند و اول سیاستگذاری میکنند و بعد بر اساس آن داوران انتخاب میشوند و مسیر شکل میگیرد.
* تا پیش از جشنواره فیلم فجر، جشنوارههای سینمایی که در کشورهای جهان سوم برگزار میشد، شبیه یک پارتی بزرگ بود، مثل جشنواره فیلم قاهره.
* پیش از آن که جشنواره فیلم فجر راه بیفتد یک انقلاب در ایران اتفاق افتاده بود و کشور سیاستهای فرهنگی تدوین شدهای نداشت.
* در آن زمان فشار روی مسئولان فرهنگی خیلی زیاد بود و حتی روی بودن یا نبودن سینما هم بحث بود.
* در شرایط امروز جهان کشوری که سینما نداشته باشد، جدی گرفته نمیشود. سینما جایی است که خواستههای پیدا و پنهان، و رویاهای مردم را نمایش میدهد و به همین خاطر به آن می گویند روح یک جامعه.
* یکسال پیش از انقلاب سینمای ایران ورشکسته شده بود، سالنها در اختیار فیلمهای خارجی بود.
* انقلاب امکان مساوی برای فیلمسازی را بین جوانهایی که استعداد داشتند تقسیم کرد و کسانی مثل آقای عیاری، قاریزاده، صمدی و ... وارد این حوزه شدند.
* آن موقع مسئولان فرهنگی در گفت و گو با اهل سینما و حتی فیلمسازان قبل از انقلاب به دنبال ریختن پایههای نوینی بودند.
* حتی یادم هست که در یکی از این نشستها آقای ناصر تقوایی هم آمد و در مورد سینما حرفهای خیلی خوبی زد و گفت که می شود سینمای نوینی را پایه گذاری کرد.
* این مدیران البته مخالفان جدی داشتند.
* زمانی که فیلم «جادههای سرد» من اکران شد، در ضمیمه روزنامه جمهوری که به نام «صحیفه» منتشر میشد، مطلبی با این تیتر« جادههای سرد؛ تحریف آشکار معیار های اسلامی»منتشر شد. همین تیتر آن موقع می توانست خیلی لطمه بزند. البته بعدها نویسندهای که آن مطلب را با اسم مستعار منتشر کرده بود، از من حلالیت خواست.
* در آن مقطع دو گروه بودند که نگرشهایشان در مورد سینما با هم تفاوت داشت، یک گروه در حوزه هنری بودند و گروه دیگر در بنیاد سینمایی فارابی.
* البته این مساله طبیعی بود، ما اگر ۱۰ نفر در یک اتاق باشیم، از بین ما یک جناج چپ در میآید و یک جناح راست و یک عده هم می شوند میانه رو. متاسفانه در ایران افراط و تفریط وجود دارد که خوب نیست.
* این افراط و احساساتگرایی از روز اول هم وجود داشت. یادم هست یک روز دوستان با موتور و دمپایی آمده بودند داخل ارشاد و حرفهای بدی میزند که شما سینما را نابود کردید.
* ببیند در زمان جنگ هم در کنار فیلمهایی که تولید میشد، مردم به تفریح نیاز داشتند و سینما هم باید در این حوزه فیلمهایی تولید میکرد.
* گروههایی که مخالف فارابی بودند، می گفتند که همه چیز باید تعطیل و سینما به منبر و مسجد تبدیل شود، در صورتی که این دو از اساس با هم تفاوت داشتند. مسجد و منبر یک هویت خاص داشتند با آداب خاص خود. مثلا ما وقتی مسجد می رویم، کفش مان را در میآوریم، میرویم در بین مردم مینشینیم پای منبر و دل میدهیم به حرفها. اما سینما اصلا هویتش فرق میکرد و برای تفریح و سرگرم ساختن بود.
* اوایل انقلاب موافقان و مخالفان شرم داشتند که چیزی را برای خودشان بخواهند، آدمها مادی نبودند،دعواها بر اساس اعتقادات بود. این دعواها، اتفاقا خوب هم بود چون باعث شد سینما به وجود بیاید.
* برخی از اتفاقاتی که میافتاد، خواست مسئولان فرهنگی نبود، بلکه ناشی از فشار راست یا چپ افراطی بود.
* به نظر من وضعیت الان با گذشته خیلی فرق دارد،اصلا قابل مقایسه نیست.الان فضا حزب بازی شده و مادی گرایی چای خیلی چیزها را گرفته.
* ببینید، زمانی که ما «جادههای سرد» را میساختیم، باور کنید، تدارک آنچنانی نداشتیم و حتی غذای درست و حسابی هم نمیخوردیم. اما الان اوضاع فرق کرده. از دوستی شنیدم که میگفت با بازیگری میخواسته برای فیلمش قرارداد بنویسد،او پرسیده؛ اول بگوئید برای من در چه هتلی اتاق میگیرید؟
* در زمان ساخت فیلم «شیر سنگی» ما در چادر زندگی میکردیم، صورت آقای علی نصیریان را نمیشد گریم کنیم از بس زیر آفتاب سوخته بود.
* در ایران حرفهای فرهنگی خوبی میزنیم، اما در عمل کم میآوریم.
* در ایران با تغییر دولتها مدیران فرهنگی هم تغییر میکنند، هیچ جا اینجوری نیست. یک مدیر فرهنگی به مرور به چیزهایی میرسد اما با تغییر دولت باید او هم تغییر کند.
* فرهنگ و هنر را نمی توانیم به رای بگذاریم.
* مدیران فرهنگی نباید با تغییر دولتها تغییر کنند.
* خیانت به منافع ملی در همه جا جرم است و اگر کسی چنین جرمی مرتکب شد باید با او برخورد شود.
* اوایل انقلاب یک سری آدم تندرو آمدند که بعد از آن طرف افتادند. ما باید در این حوزه تعادل داشته باشیم و از افراط و تفریط پرهیز کنیم.
* وقتی اصغر فرهادی افتخاری کسب میکند، این افتخار متعلق به همه است، این افتخار مال بچه من هم هست. چرا باید بعضی ها نگران شوند و ناراحت.
* مشکل ما این است که سینماگران باید قلبشان را پاک کنند.
* اگر جامعه هنری را فساد بگیرد و مادیات وارد آن شود خیلی خطرناک است.
منبع: خبرآنلاین
باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
ارسال نظر