سالروز درگذشت جبار باغچهبان؛
بنیانگذار باغچهای که حیات را سبز کرد
چندین سال قبل، شاید کمتر کسی حتی تصورش را میکرد که روزی مدرسهای برای کر و لال ها تاسیس شود که بتواند رهاورد روشنی برای کسانی باشد که زندگیاشان با سکوت گره خورده است.
چهارم آذرماه سالروز درگذشت «جبار باغچهبان» است که دغدغهاش آموزش کرولال ها بود. دغدغهای که او را به خلق روشی نوین برای آموزش این افراد واداشت؛ برای اینکه آنها حتی لحظهای احساس نکنند چیزی از انسانهای عادی کم دارند.
با زندگی، شخصیت و نخستین کودکستان و مدرسه برای کر و لال ها زمانی آشنا شدیم که درسی در دوران ابتدایی به او اختصاص داده شده بود؛ روزهایی که با خواندن آن درس به فکر فرو میرفتیم که چه دشوار است آموزش به افرادی که زندگیاشان با سکوت توامان است.
و «من»هایی که شاید تا به حال حتی گذرمان به این نوع مدرسهها نیفتاده است و در همان گذر سالها حتی فراموش کردیم «باغچهبان»هایی را که حالا سراغشان را فقط در چشم گشودن و از دنیا بستن میگیریم و در مقابل کر و لال هایی که خود را به نوعی مدیون باغچهبان میدانند.
باغچهبانی که حتی نخواست «من» تفاوتی با «او» داشته باشم که چه بسا همان «او»هایی که این نقص را زیر پایشان گذاشتند و به شخصیتهای معروفی تبدیل شدند که به همگان نشان دهند هیچ فرقی بین من و تو نیست.
باغچهبان در سال ۱۳۰۳، اولین کودکستان ایرانی را در تبریز با نام باغچه اطفال تاسیس کرد و از همان زمان نام فامیل خود را از عسکرزاده به باغچهبان تغییر داد. با این منظور که همانگونه که معلمان دبستان و دبیرستانها، آموزگار و دبیر نامیده میشوند، مربیان کودکستانها هم باغچهبان نامیده شوند.
وی در همان سال در تبریز اولین مدرسه را برای دختران و پسران در شرایطی ایجاد کرد که مردم کمتر حاضر بودند حتی پسران خود را به مدرسه بفرستند، چه برسد به اینکه دختر و پسر در یک مدرسه تحصیل کنند.
بین دانشآموزان اولین کلاس درس باغچهبان، سه کر و لال هم بودند که وجود همین سه کر و لال او را به فکر ایجاد مدرسه مخصوصی برای کودکان کرولال انداخت و به دنبال این فکر در سال ۱۳۰۵ در باغچه اطفال کلاسی برای تعلیم و تربیت کرولالها تاسیس نمود و برای این سه کودک یک سال تدریس کرد.
جبار باغچهبان، گروهی از روشنفکران را برای ایجاد مکتبی به نام مکتب نسوان دعوت کرد که این مکتب راهگشای تعلیم و تربیت دختران همپای مردان بود و به تشکیل جمعیتی در این زمینه پرداخت. البته این هدف باغچهبان در تبریز عملی نشد و علیرغم تلاش او، مکتب نسوان در تبریز پا نگرفت.
از سال ۱۳۰۷ علیرغم دشواریهای وسیع چاپ و کلیشه، چاپ کتابهای ویژه کودکان را با نقاشیهایی که خود میکشید آغاز کرد. یکی از کتابهای او با عنوان «بابا برفی» توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسیده و شورای جهانی کتاب کودک آن را به عنوان بهترین کتاب کودک انتخاب کرد.
وی در سال ۱۳۱۲ به تهران آمد و نام کودکستان را به «کودکستان باغچهبان» تغییر داد. در همین سال دبستان کر و لال ها را در تهران تاسیس کرد و دستگاهی اختراع کرد که کرولالها از طریق دندان و حس استخوانی قادر به شنیدن میشدند.
در سال ۱۳۲۲ جمعیتی به نام «جمعیت حمایت از کودکان کر و لال» را تاسیس کرد و در سال ۱۳۲۳ برای مجلهای به نام «سخن» تقاضای امتیاز کرد، اما چون قبلا امتیاز مجلهای به همین نام صادر شده بود، امتیاز مجله «زبان» به نام او صادر شد و اولین شماره آن در اول بهمن ۱۳۲۳ انتشار یافت .
باغچه بان طی سالها تعلیم و تربیت به کودکان به روشی دست یافت که امروز آن را روش ترکیبی میگویند.
از ابتکارات ویژه باغچهبان در زمینه آموزش کر و لال ها، به «روش شفاهی در تعلیم ناشنوایان»، «آموزش روش حساب ذهنی به ناشنوایان»، «آموزش روش حساب ذهنی به ناشنوایان»، «گاهنما وسیلهای برای نشان دادن پستی و بلندیهای اقیانوسها روی نقشه به کودکان»، «الفبای گویا و گوشی استخوانی» یا «تلفن گنگ» میتوان اشاره کرد.
همچنین «زندگی کودکان»، «گرگ و چوپان»، «دستور تعلیم الفبا»، «علم آموزش برای دانشسراها»، «الفبای آسان»، «الفبای گویا»، «کتاب اول ابتدایی»، « روشی برای آموزش کر و لال ها» و «من هم در دنیا آرزو دارم» از آثار او برای افراد کرولال است.
منابع:
زندگینامه جبار باغچهبان به قلم خودش
ارسال نظر