محمود دولت آبادی شوالیه شد +عکس
شامگاه یکشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۳ در سفارت فرانسه در تهران، نشان شوالیه هنر و ادب وزارت فرهنگ فرانسه که به امضای وزیر فرهنگ فرانسه رسیده بود، توسط برونو فوشه سفیر این کشور در ایران به محمود دولتآبادی اهدا شد.
در این مراسم داریوش شایگان، نصرالله پورجوادی، کامبیز درمبخش، امید روحانی، ترانه شایگان، صدیق تعریف، لیلی گلستان، دکتر رفعت، داود موسایی، جواد مجابی، کیانوش انصاری، حسن کیائیان، مدیا کاشیگر، فخرالدین فخرالدینی و ... شرکت داشتند.
ابتدا سفیر فرانسه ضمن خوشامدگویی، خطابهای را درباره زندگی و اهمیت آثار محمود دولتآبادی بیان کرد و در ضمن آن گفت: از زمانی که آثار دولتآبادی در فرانسه منتشر شد، جامعۀ روشنفکری و کتاخوان فرانسه با وی بیشتر آشنا شد. سفیر فرانسه سپس از ویژگیهای هنری دولت آبادی در زمینه تئاتر و داستاننویسی و رماننویسی مطالبی بیان کرد.
پس از آن داریوش شایگان خطابه خود را ابتدا به زبان فرانسه و سپس به فارسی خواند. شایگان چنین گفت: دولتآبادی بیشک یکی از بزرگترین رماننویسان ایران معاصر است. او برخلاف اونوره دو بالزاک، پنجاه هزار فنجان قهوه ننوشید تا طی بیست سال و به بهای زندگیاش بزرگترین شاهکار ادبی قرن نوزدهم، یعنی «کمدی انسانی» را خلق کند. دولتآبادی امّا موفق شد در عرض پانزده سال و با گذر از نشیب و فرازهای بسیار، یکی از جذابترین و بزرگترین حماسههای روستایی ایران مدرن را بیافریند، «کلیدر» را. دولتآبادی اهل خراسان است، زادگاه پرآوازۀ حکمت و ادب ایران. او، هم بزرگیِ این سرزمین را در خود متبلور ساخته است، هم زخمهای آن را.
وی افزود: آنچه در شخصیت استثنایی محمود دولتآبادی، علاوه بر استعداد خاص او، مرا مجذوب میکند، درستیِ اخلاقی، صداقتِ روشنفکری و اصالتِ تمامعیارش در مقابل جهانی است که معرکهگیرهای رسانهای، آن را یکسره به اشغال خود درآوردهاند. دولتآبادی مانند هر هنرمند راستینی، حساس است و پراضطراب، مجروح از درد درون، و دلواپس روح آنانی که رؤیاهای پرشهامتشان همواره با واقعیات مبتذل در تعارضاند، دنیایی که نسبت به تمنای قلبِ جویندۀ حقیقت و آزادی، بیاعتناست.
شایگان تاکید کرد: این ابوالهول ناشناخته، یا کمشناخته یا کسی چه میداند شاید بسیارشناخته، در سیروسلوک درونی خود مردی است در تبعید. آنچه مربوط به خوانندگان او میشود، که بسیارند، هم امشب در اینجا، و در همهجا، با اجازۀ او، با حلول در وجودش و همزبان با شاعر بزرگ فرانسوی، میخواهم بگویم:
تو میشِناسیاش ای خواننده، این هیولای ظریف را
ـ همزاد من ـ برادر من ـ ای خوانندۀ ریاکار!
سخنران بعدی دکتر مریم عسگری بود که درباره چگونگی ترجمه «جای خالی سلوچ» توسط خودش به زبان فرانسه سخن گفت و در بخشی از سخنان خود گفت: مترجم همیشه ناراضی است و من این احساس را در طول ترجمه کتاب داشتم. برای من ترجمه جای خالی سلوچ، ترجمه یک اقلیم بود، ترجمه یک فرهنگ و تاریخ بود و سعی کردم که «آن» و «لحظات» را در این رمان برگردانم.
سپس مدال شوالیه فرهنگ و ادب توسط سفیر فرانسه به محمود دولتآبادی اهدا شد و دولتآبادی از خانم وزیر فرهنگ فرانسه، سفیر فرانسه و آقای تریگل، وابسته فرهنگی فرانسه تشکر کرد.
دولتآبادی هم ضمن بیان نکاتی درباره نوشتن و رنج نوشتن، قطعاتی از اوژن یونسکو و مارسل پروست را قرائت کرد و در بخشی دیگر، از تمدن و ادبیات فرانسه یاد کرد.
نظر کاربران
اون دوکتاب آخری دولت آبادی معلوم نیست کی اجازه نشرمیگیرندتازه هم اگراجازه نشربگیرندتواین هیاهوی اینترنت وانواع دنیای مجازی مثل وایبرواتس آپ اینستا گرام فیس بوک توییترو......صدها شبکه تلویزیونی کی حوصله دارد ورق بزندشایدیه تهیه کننده ای فقط خواندش وفیلم ساخت.البته کاشکی محمودآبادی شوالیه دیگران نمیشد