همکار زنجانی: قرار بود سالی ده فیلم بسازیم
لوگوی «سورینت» را میشود از دور دید. آدرس سرراست است: دولت، چهارراه اختیاریه، جنب «بانک انصار». ساختمان از همان بیرون، سویههای مدرنش را به ما مینمایاند. در لابی مجتمع پنجطبقه پرچمهای «سورینت قشم»، «سورینت فیلم» و «قشم ایرلاین» نمایان است.
معمار برای ساخت همه طبقات سنگ تمام گذاشته و مهمتر اینکه طراحی داخلی ساختمان با سلیقهای عالی انجام شده. دکور ساختمان یکدست سفید است و تصویر اغلب بازیگران نامآشنای سینما روی در و دیوار طبقه سوم آن چسبیده. آنسوتر از پوسترها، اتاق گریم، صدابرداری، کارگردانی و... اتاق مدیریت سورینت فیلم رویایی است، از مبلمان گرفته تا کرکرهها همگی به رنگ سپید طراحی شده و موکتی شبیه موزاییک.
«بابک زنجانی» اینجا ۲۵هزارمیلیاردتومان هزینه کرده و حالا بازیگر «علی» سریال «آیینه عبرت» یا همان «محمود دینی» مدیریتش میکند. چند ماه پیش از دستگیری زنجانی با او آشنا شده و جالب اینکه از ادبیاتش پیداست ارادتی ویژه به زنجانی دارد، از حُسنهای این مرد میگوید و آموزههایی که شخصیت زنجانی برای او داشته.
«محمود دینی»، چندان اهل پرسش کردن نیست، حتی پرسش از چرایی ثروت افسانهای «بابک زنجانی». «بابک» پول داشته و برای او هم خیلی مهم نبوده که چطور اعتماد زنجانی به شخص او جذب شده و طبق چه سازوکاری، میلیاردها پول صرف سرمایهگذاری در سینمای کشور کرده است.
«دینی» بارها در خلال مصاحبه در کنار اشاره به نکات مثبت شخصیت زنجانی به روحیه هنردوست او اشاره دارد؛ روحیهای که البته هیچگاه مصداق عینی برای آن مطرح نمیکند، جز اینکه زنجانی پول هنگفتی به این ساختمان آورده و از یکی، دو فیلم حمایت مالی کرده است. در جای دیگری از حرفهایش به کمکهای بلاعوض زیاد او به برخی اهالی سینما اشاره دارد، اسم نمیآورد اما تاکید دارد که شخصیت زنجانی، شخصیتی مشکلگشا بوده است. او البته موافقتی با این ندارد که ورزش و هنر، میتوانند ابزاری برای برخی منفعتطلبیهای شخصی باشند. گلایههای برخی بازیگران را درمورد سرمایهگذاری زنجانی در سینما دور از حقیقت و بیارتباط با او میداند.
همین چند روز پیش بود که گوهر خیراندیش، بازیگر «نقشونگار» به سرمایهگذاری زنجانی و از شرایط به وجود آمده سر آن فیلم ابراز غافلگیری کرده بود. خیراندیش درباره بازی در این فیلم به «شرق» گفته بود: «تا پایان فیلمبرداری ما نمیدانستیم چه کسی سرمایهگذار اصلی فیلم است. زمانی که آمریکا بودم، عکس صفحات روزنامههای ایران را با تیتر سرمایهگذاری بابک زنجانی در یک میهمانی که بعد از پایان فیلمبرداری رسانهای شده بود را دیدیم و کاملا غافلگیر شدم.
این فیلم سرمایهگذاری داشت که این شبهه را برای بسیاری ایجاد کرد که عوامل فیلم حتما دستمزدهای آنچنانی گرفتهاند. اینگونه نبوده و ما از وجود این سرمایهگذار باخبر نبودیم. من هرگز از شرایط به وجودآمده راضی نیستم.» ناصر ملک مطیعی نیز از همکاری در آن پروژه سینمایی رضایتی نداشت و از اینکه سرمایهگذار فیلم، زنجانی بوده، بیاطلاع بود.
محمود دینی در طول صحبتهایش ازسرمایهگذاری در بخش فرهنگی کشور با بودجهای صدمیلیاردی صحبت میکند؛ پروژهای که به گفته خودش، تحولی بزرگ در بخش تولیدات سینمایی کشور ایجاد خواهد کرد. پروژهای که تحت مدیریت خود انجام میشود، زنجانی درآن نقشی ندارد. دو فیلم «نقش و نگار» و «سیزده» که با سرمایهگذاری بابک زنجانی ساخته شد و هیاهوی بسیاری در فضای رسانهای کشور به همراه داشت، به زودی اکران خواهد شد و دینی این روزها در کنار کارهای دیگرش، مسوول نظارت بر چگونگی فیلمهایی است که با سرمایهگذاری زنجانی ساخته شدهاند.
محمود دینی از سال ۷۵ به بعد دیگر تصویرش درتلویزیونها نیامد. مدتی مدیر شبکه ماهوارهای «پرشین تیوی» بوده و آشناییاش با «زنجانی» درست پس از ورشکستگی آن شبکه تلویزیونی رقم خورده؛ شبکهای که اگر همه چیز بر وفق مراد پیش میرفت، حالا زنجانی آن را خریداری کرده بود و در کنار تمام مال و اموال و ثروتش صاحب یک شبکه تلویزیونی هم شده بود.
فارغ از دیدگاه در این گفتوگو تلاش کردیم نحوه آشنایی او با زنجانی و برخی مراودات فرهنگی و هنری این دو روایت شود.
فکر میکنم برای بسیاری که این گفتوگو را میخوانند، نحوه آشنایی شما و آقای زنجانی جالب باشد. این اتفاق از کجا و چطور آغاز شد؟
بابک زنجانی، عاشق کارهای فرهنگی است و اساسا از اشتغالزایی در این حوزه استقبال میکند. آشنایی من با او توسط یکی از دوستانم و طی یکتماستلفنی شکل گرفت. اوایل سال۹۲ بود، که شبکه ماهوارهای من «پرشینتیوی» که مجوز قانونی هم داشت، مجوزش باطل شد. ضرر بزرگی کردم و چیزی حدود یکمیلیارد خسارت دیدم، ۵۰خانوار بهخاطر این اتفاق ضرر کردند، چون برای راهاندازی این شبکه افراد مختلفی سرمایهگذاری کرده بودند و من هنوز هم در حال پرداخت بدهیهایم هستم.
این شبکه در چارچوب نظام فعالیت میکرد و هیچگونه فعالیت خارج از نظام کشور نداشت. آقایزنجانی هم قرار شد در این شبکه با ما همکاری کند و ما منوط به گرفتن مجوز شدیم و وقتی مجوز تمدید نشد، شبکه هم تعطیل شد. در پروسه تشکیل و فعالیت این شبکه ما هیچگونه خلافی نکردیم.
ایده این بود که آقایزنجانی روی این شبکه سرمایهگذاری کنند؟
راهاندازی این شبکه، به قبل از آشنایی من با آقایزنجانی برمیگشت. شبکه در آستانه تعطیلشدن و قرار بود بابک زنجانی این شبکه را خریداری کند، بهشرط اینکه مجوز تمدید شود. ما خودمان را تابع مقررات جمهوریاسلامی ایران میدانیم و قرار شد اگر دستگاههای ذیصلاح، مجوز فعالیت را صادر کردند، حیات شبکه ادامه داشته باشد که البته اینطور نشد.
هدفتان از راهاندازی این شبکه ماهوارهای چه بود؟
معتقدم هرچقدر کار فرهنگی انجام شود، باز کم است. در خارج از کشور بالغ بر ۸۰،۷۰ شبکه فارسیزبان وجود دارد و آنها بدون آگاهی از فرهنگ کشور، برنامهسازی میکنند. در صورتی که هدف من تولید برنامه در داخل کشور و براساس نیاز مخاطب بود. تولیدات «پرشینتیوی» در داخل کشور و با سیاستهای فرهنگیمان انجام میشد و تنها پخش ما در خارج از کشور بود. خاطرم هست آن زمان یک خانم تهیهکننده سینما، در تلویزیون فریاد میکشید فیلمهای ما توسط تلویزیونهای خارج از کشور به یغما میرود.
من که هیچوقت، زمانی که شبکه ماهوارهای داشتم، چنین کاری انجام ندادم و فیلمی را بدون اجازه پخش نکردم، اما چرا امروز و با وجود شبکههای بسیاری که وجود دارد و چنین اقداماتی انجام میدهند، جلو آن گرفته نمیشود؟
قطع شبکه ماهوارهای شما چطور اتفاق افتاد؟ کانال بلوکه یا سیگنالهایش جابهجا شد؟
خودمان قطع کردیم. وقتی مجوز تمدید نشد، دلیلی نداشت من شبکهای داشته باشم.
به ابتدای آشنایی شما با آقایزنجانی برگردیم. گفتید او به فرهنگ علاقه زیادی داشت، در صحبتهایتان چهچیزهایی ردوبدل شد؟ مثلا گاهی پیش میآید دونفر به سینما یا ژانر خاصی علاقهمندند و صحبتهایشان حول همان محور است یا زمینههای مختلف فرهنگی که دونفر اشتراکات زیادی با هم دارند. گفتوگوهای شما حول چه محورهایی بود؟
اشتراک ما کمک به فرهنگ کشور بود. در مدتزمانی که آقایزنجانی تصمیم گرفت از پروژههای فرهنگی خصوصا در حیطه سینما حمایت کند، تعداد بسیار زیادی فیلمنامه از بهترین تهیهکنندگان و کارگردانهای کشور به دستش رسید. تمام فیلمنامهها را خودش میخواند و قرار بود در سال ۱۰فیلم سینمایی تولید کنیم و قطعا همه در جریان هستند که در این مدت سهپروژه سینمایی ساخته شد، به ۱۷فیلم سینمایی برای ساخت کمک و تجهیزات فنی بالغ بر پنجهزارمیلیارد برای کمک به سینمای کشور در اختیار پروژهها گذاشته شد.
شما بهواسطه دوستی، آقایزنجانی را میبینید و متوجه میشوید اهل فرهنگ هستند. بههرحال هرکس از نخستین برخوردش با شخصی که تابهحال او را ندیده، تحلیلی روانشناسانه در ذهنش دارد. تحلیل شما از شخصیت آقایزنجانی چه بود؟
خوشذوق و خوش برخورد بود. مشکلات بسیاری از سینماگران را حل کرد و امکان نداشت هرکس را که به دفترش مراجعه میکرد، تا دم در بدرقه نکند، مثل مدیران دیگر از بالا به کسی نگاه نمیکرد. من کاری به مسایل دیگر او ندارم. ما کارمان را طی یک توافقنامه انجام دادیم و این همکاری شکل گرفت. طی تماس تلفنیای که ابتدا با هم داشتیم، من به او گفتم در حوزه فرهنگ سرمایهگذاری کردم و بهدلایلی نامعلوم جلو کارم گرفته شده است.
قرار شد جلسهای حضوری با هم داشته باشیم. من شرکت فیلمسازی «یاسینفیلم» را که نزدیک ۲۰سال سابقه فعالیت دارد، مدیریت میکنم؛ شرکتی که از وزارت ارشاد دارای مجوز است و فیلمهای زیادی مثل «آیینهعبرت» و تیزرهای تبلیغاتی مثل تیزرهای نیروی انتظامی، هیات رزمندهها و... در این شرکت فیلمسازی ساخته شده است. بعد از صحبت با آقایزنجانی قرار شد تولیدات این شرکت بیشتر شود و او قول همکاری داد.
اولین تجربه مشترکی که با هم در زمینه تولیدات فرهنگی داشتید، چه بود؟
در این مدت نتوانستیم هیچگونه پروژه مشترک سینمایی با هم انجام دهیم. اما ساخت سالی ۱۰فیلم جزو برنامههای «یاسینفیلم» بود.
سرمایهگذاریهای آقایزنجانی در عرصه فرهنگ طی چندسال گذشته بسیار گسترده بود. ۲۵میلیارد در حوزه سختافزاری سینما سرمایهگذاری شد، به ۱۷فیلم سینمایی برای ساخت تجهیزات داده شد، سهفیلم توسط او در سینمای ایران سرمایهگذاری شد. اما متاسفانه طرحی توسط من در حوزه فرهنگ انجام شده که به دلایلی نامعلوم جلو آن گرفته شده است.
پروژهای که چیزی حدود صدمیلیارد برای آن هزینه شده است و در حوزه فرهنگی کشور یکانقلاب بزرگ محسوب میشود. این طرح در حال حاضر بلاتکلیف است. اگر این پروژه راهاندازی شود از سود آن میتوان سالانه ۱۰فیلم سینمایی تولید کرد، بالغ بر ۵۰سینما ساخت و کارهایی از این دست که برای سینما سوددهی بسیاری دارد.
داستان این صدمیلیارد محقق شده یا توافقی است؟
تمام کارهایش انجام شده است.
میتوانید کمی از مختصاتش بگویید؟
نه. همانطور که گفتم تاکنون در موسسه «یاسینفیلم» اقدامات خوبی برای حمایت از پروژههای سینمایی انجام شده است. در همین ساختمانی که میبینید استودیوهای صدا، دوبلاژ، تدوین، اصلاح رنگ دیجیتالی و... وجود دارد. هشتدوربین سینمایی خریداریشده و در اختیار پروژههای سینمایی گذاشته میشود. اما قصد داشتیم در حوزه تولید، فعالیتمان را بیشتر کنیم. قرار بود با نظارت تهیهکنندگان حرفهای سینما این اتفاق بیفتد، یعنی سرمایه برای تولید فیلم در اختیار آنها گذاشته شود. ساخت سالنهای سینما و البته طرح ساخت شهرکسینمایی، دیگر اقدامات در دست عملیاتیشدن بود. تمامی فعالیتهایی که به آن اشاره کردم ربطی به آقایزنجانی ندارد.
پروژه صدمیلیاردیای که درباره آن صحبت کردم تحت مدیریت من و در «یاسینفیلم» انجام شده است. در حال تلاش برای انجام این پروژه هستیم و تا امروز جلسههایی با آقایان جنتی و ایوبی هم داشتیم و قول مساعدت دادند. بههرحال این پول متعلق به مردم است و باید برای آنها صرف شود. این پروژه سالانه ۱۰هزارمیلیارد سوددهی دارد که انقلابی در حوزه فرهنگ کشور است.
نتیجه مذاکرات شما با مدیران فرهنگی دقیقا چه بود؟ آیا همچنان در حال رایزنی برای حل مشکل هستید؟
آنها مشتاقانه از این طرح حمایت کردند و نتیجه جلسات خوب بود. مشکل، از جای دیگری است. در همه این سالها ثابت شده ما هیچگونه خطوخطوط سیاسی نداریم و تخلفی انجام ندادهایم. من خطایی مرتکب نشدهام و در چارچوب قوانین جمهوریاسلامی کار کردم. چه زمانی که در تلویزیون یا سینمای این کشور بازی میکردم یا در مقام تهیهکننده بودم و چه زمانی که دفتر فیلمسازی راهاندازی کردم. به خدا توکل کردهایم که این مشکل بهزودی حل شود و پروژه به بهرهبرداری برسد و خروجی آن را در سینما ببینیم.
وقتی با آقایزنجانی آشنا شدید، احیانا پیغامی از جایی دریافت نکردید یا کسی به شما نگفت که مباحث مالی او شفاف نیست و بهتر است در ارتباط با این همکاری تجدیدنظر کنید؟
نه. زمانی که با بابک زنجانی آشنا شدم، او دوربینها را خریداری کرده بود، روی سهفیلم سینمایی سرمایهگذاری کرده و به کار فرهنگی ورود کرده بود. در حال حاضر من اکران آن سهفیلم را رصد میکنم که البته یکی از آنها اکران شده و دو فیلم دیگر در نوبت اکران هستند و در نبودش نظارتی بر پروژههای فرهنگی او دارم.
یعنی شما به شکل حقوقی، این مسایل را مدیریت میکنید؟
بله. طی توافقنامه مکتوب بین ما، این اتفاق افتاده است. مالیات طبق روال قبل پرداخت میشود و همهچیز در این شرکت مثل سابق پیش میرود.
با توجه به اینکه میگویید این ساختمان بهلحاظ حقوقی متعلق به شماست، پس باید آدم ثروتمندی باشید.
نه. اینجا مال من نیست. مال صاحبش هست و ما فقط مستاجریم.
گفتید در ابتدا، در مورد همکاری با آقایزنجانی تردید نداشتید، بعد که اخبار مربوط به او را شنیدید، در مورد این همکاری تردید نکردید که شاید او منابع مالیاش را از جای غیردرستی گرفته باشد؟
این موضوع ارتباطی به من نداشت که در موردش پرسوجو کنم. مگر وقتی بهعنوان فیلمساز بخواهم با تهیهکنندهای کار کنم از او میپرسم برای ساخت فیلم من، پولت را از کجا آوردهای؟
در مورد آقایزنجانی این موضوع فرق میکرد. بههرحال فعالیتهای او سروصدای زیادی کرد و با آدمهای معمولی متفاوت بود... .
نه، چیزی نپرسیدم. به من ربطی نداشت. من به او به چشم یک «اسپانسر» نگاه کردم. کدام بازیگر و کارگردان وارد یکدفتر سینمایی میشود و از تهیهکننده میپرسد که این ملک را چند خریدی؟
در نبود آقایزنجانی شما فعالیتهای «سورینت» را دنبال میکنید. پرسش ما در ارتباط با اکران فیلم «نقشونگار» است. این فیلم هم با سرمایهگذاری آقای زنجانی ساخته شد و بهنوعی، از داراییهای اوست. تکلیف نمایش این فیلم مشخص است؟
این فیلم نمایش داده خواهد شد و در نوبت اکران است. پخشکننده آن آقایباباییان است و برحسب اینکه چه زمانی برای اکران آن مناسبتر است اقدامات لازم را انجام میدهد. در زمان اکران، سرمایهگذار موظف است پیگیر کارها شود و فیلم را بهنحواحسن اکران کند و ما هم در اولین فرصت فیلم را اکران میکنیم. بههرحال پخش، ریزهکاریهایی دارد که باید آنها را در نظر گرفت. اکران «سیزده» و «نقشونگار» مراحل معمول پیش از اکران را سپری میکند و در بهترین زمان ممکن نمایش داده خواهد شد.
درآمد گیشه این فیلم چه خواهد شد؟
از زمانی که این اتفاق برای زنجانی افتاد دادستانی بهعنوان مسوول حفظ و نگهداری اموال او در هلدینگ«سورینت» مستقر شده است. آنها رصد میکنند که این اموال خدای ناکرده توسط فرد یا افرادی نابود نشود. در تمام این مدت، نمایندگان دادستانی هر جایی که مشکلی پیش آمده، برطرف کردهاند. تا الان شاهکلیدی بودند که مشکلات ما را برطرف کردند و مشکلی برای ما درست نکردهاند. «نقشونگار» در گیشه فروش داشته باشد یا نه؛ جزو اموال آقایزنجانی است، اما اینکه این اموال چه خواهد شد را نمیدانم.
هم دادستانی و هم نمایندگان مجلس از میزان بدهی و سرمایههای داخلی و خارجی آقایزنجانی صحبت کردند. فکر میکنید این بخش یا پروژهای که متوقفشده، میتواند روزی از جانب دادستانی یا جایی گرفته شود؟
من هیچی نمیدانم. نمیدانم آقایزنجانی چه اموالی دارد.
قصد بازگشت به سینما را ندارید؟
من با سنوسال کمی بهعنوان بازیگر وارد سینما شدم. از خاکصحنهخوردن به اینجا رسیدم، شغلم بازیگری است و عاشق بازیگری هستم و چقدر دلم برای بازیگری تنگ شده. دوستانی که درباره من قضاوت میکنند و من آنها را نمیشناسم بدانند که هیچسازمانی به من نگفت بازی نکن. ممنوعالکار نیستم و تخلفی نکردهام. همیشه سعی کردم در چارچوب نظام جمهوریاسلامی کار کنم. اما دور از انصاف است که بدون اینکه من را محاکمه کنند، حکم صادر و قضاوت میکنند. من این افراد را نمیبخشم.
شما زمانی یکی از فعالترین بازیگران سینما و تلویزیون بودید و رفتهرفته بازیگری برایتان کمرنگ شد و تهیه و تولید در این عرصه برای شما جدیتر شد، از چه زمانی تصمیم گرفتید دیگر بازی نکنید؟
زمانی که سریال «آیینه عبرت» را تمام کردیم، به سینما آمدم. برای تهیهکنندهها سودآوری خوبی داشتم، تمام فیلمهایی که در آن بازی میکردم خوب میفروخت. مثلا فیلم «شاهین طلایی» در زمان خودش ۱۸۰میلیون فروخت و در آن زمان این مبلغ بسیار فروش خوبی بود. بعد از بازی در آن فیلم به ذهنم رسید باید موسسهای راهاندازی کنم و در کنارش کار تولیدی انجام بدهم. هرچند من با ساخت «آیینه عبرت» سابقه تولید داشتم. تنها تهیهکنندهای بودم که برای صداوسیما همیشه پول بردم، پول نگرفتم و در سینما هم همیشه برای تهیهکنندگان، بازیگر پرفروشی بودم.
پس فکر کردید نمیشود همزمان هم بازی کرد و هم کار تولیدی انجام داد؟
نمیشود دو کار را با هم انجام داد. به همین دلیل بازیگران دو شغل ندارند. اصلا چند بازیگر داریم که دستشان به جیبشان میرسد؟ امکان ندارد بازیگر شغل دوم نداشته باشد و وضع مالی خوبی داشته باشد. برای همین این موسسه را راهاندازی کردم. اگر کار اقتصادی نمیکردم، نمیتوانستم روی پایم بایستم.
برخورد بازیگران با شما چطور است؟
بازیگرانی که از قدیم با من در ارتباط هستند، ارتباطمان را در حد سلاموعلیک حفظ کردیم. برخی از بازیگران جدیدتر، احترام ما قدیمیترها را نگه نمیدارند و وانمود میکنند ما را نمیشناسند. تو اگر من را نمیدیدی بازیگر نمیشدی. همانطور که اگر من بازیگران پیش از خودم را نمیدیدم، بازیگر نمیشدم. متاسفانه در این حوزه برخی بازیگران جدید، احترام پیشکسوتان را ندارند. من همیشه به بزرگترهای خودم در این حرفه احترام گذاشتهام؛ حتی در اوج شهرت که عکسهای من در خیابانهای شهر دستبهدست میشد و به اصطلاح توی چشم بودم.
وقتی «یاسینفیلم» را راهاندازی و بعدها با آقای زنجانی همکاری را آغاز کردید از بازیگران سینما و همکارانتان هم کمک گرفتید؟
تا دلتان بخواهد. هنوز هم برخی از آنها در اینجا رفتوآمد میکنند. وقتی رسما اعلام شد من با آقایزنجانی همکاری میکنم اوج حضور اهالی سینما و تلویزیون بود. هرکس با یک فیلمنامه میآمد و میخواست فیلم بسازد.
اینروزها «آیینه عبرت» از شبکه آیفیلم پخش میشود و فکر میکنم برای شما تجدید خاطرهای است، البته فکر میکنم با اخباری که اینروزها از آقای گلپایگانی (آ تقی) رسانهای شده، میل به دیدن این سریال بیشتر هم شده است... .
بله. اما از مدیر پخش شبکه «آیفیلم» گله دارم. به این دلیل که بدون هماهنگی با من، بعد از سالها اقدام به پخش نسخه بیکیفیت سریال کرده است. حتی من و آقایشاهمحمدی با آنها تماس گرفتیم و گفتیم، حالا که بدوناجازه سریال را پخش کردید، حداقل نسخه باکیفیت سریال را برای احترام به مخاطب نشان میدادید. این بی احترامی به سازندگان یک اثر است. ایکاش که پخش این سریال با این نسخه بیکیفیت قربانی نمیشد. مردم با این سریال خاطره دارند.
گویا شما سالها از آقایگلپایگانی بیخبر بودید و در جریان مشکلات و شرایط زندگی او نبودید... .
من در جریان مشکلات او نبودم. تا همین ساعتی هم که با هم حرف میزنیم با ما تماسی نگرفته است. چندسال پیش خواستم برایش کاری بکنم که گفت فعلا صلاح نیست. در فاصلهای که او درباره مشکلاتش با رسانهها صحبت کرده است بسیاری از تهیهکنندگان برای رفع مشکل او اعلام آمادگی کردند. تعدادی از ورزشکاران، هنردوستان و... برای کمک به او اعلام آمادگی کردند. کسی قرار است برای تحقیق به سازمان زندانها مراجعه کند تا بعدها به کمک وزارت ارشاد بتوانیم برنامهای ترتیب بدهیم تا مشکل او حل شود. هر چند انتظار داشتم تلویزیون در این مورد کاری انجام بدهد که متاسفانه سکوت کرد.
بعد از گذشت سالها از پخش «آیینه عبرت» برخورد مردم با شما چطور است؟
وقتی تازه وارد کار سینما شده بودم، یکی از تهیهکنندگان به من گفت تو«آن»داری و من نمیدانستم این واژه چیست. من از سال۷۵ مقابل دوربین نرفتم اما لطف مردم همیشه همراهم است. هنوز هم همه من را با نام «علی» میشناسند، الان متوجه میشوم اگر خدا به کسی عزت بدهد؛ ماندگار میشود و من همیشه مدیون خدا و مردم هستم. اخیرا که دوباره پخش سریال آغاز شده با اینکه موهایم سفید شده باز هم مردم به من لطف دارند.
البته دوست دارم در این گفتوگو یک خبر هم بدهم. طرحی به «شبکهیک» برای ساخت مسابقهای به نام «جایزه بزرگ، برای خانوادههای بزرگ» دادم که هماکنون به «کمیته نرخگذاری» سیما رفته است تا مراحلش برای پخش انجام شود. در این مسابقه قرار است هرهفته به ۱۰نفر از بینندگان تلویزیون، ۱۰دستگاه خودرو اهدا شود، برنامه شاد و متنوعی است و توسط جمعی از هنرمندان کشور برگزار میشود. کارهای مقدماتی آن برای پخش از «شبکه یک» انجام شده و امیدوارم بهزودی پخش آن آغاز شود.
و حرف ناگفته؟
زندهبودن را برای زندگی دوست دارم، نه زندگی را برای زندهبودن.
ارسال نظر