آقای اوقاف! اکران فیلم به شما ربطی ندارد
آخر اکران عمومی فیلمها چه ربطی به سازمان اوقاف دارد؟ ستاد امر به معروف کم بود این یکی هم اضافه شده؟ حالا درباره فیلم "آنتیک" نظر بدهند باز توجیهی دارد ولی کمدی های دیگر چه ربطی به اوقاف دارد؟
سروش بامداد در عصر ایران نوشت: "ما با سینما مخالف نیستیم. ما با مراکز فحشا مخالفایم. سینما یکی از مظاهر تمدن است". شاید اگر رهبر فقید انقلاب این سخن را در نطق ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ در بهشت زهرا بر زبان نیاورده بود سینمای بعد از انقلاب و در جمهوری اسلامی با ابهاماتی رو به رو میشد. یا دست کم در جمهوری دوم بعد از ۳۰ ماه اول که فضا تغییر کرد ( پس از عزل اولین رییس جمهور و از شروع تابستان ۱۳۶۰ به بعد) اگر کار به دست قرائتهای بسته میافتاد سینمای بعد از انقلاب شکل و شمایل کنونی را پیدا نمیکرد و حتی تعطیل میشد.
اما آن جملۀ تاریخی و وزارت کوتاه مدت یک روحانی مورد وثوق امام (عبدالمجید معادیخواه) و سپس وزارت طولانی مدت روحانی مورد اعتماد دیگر (سید محمد خاتمی) موجب شکلگیری سینمایی شد که در جهان نیز درخشید.
در آن دوران گفته شد خطوط قرمز تنها این سه هستند: تبلیغ اباحه گری (تقابل مستقیم با باورهای دینی و رواج کفر)، خشونت عریان و شدید (صحنههای جنایی که در بسیاری کشورهای دیگر هم پرهیز میکنند) و نمایش روابط تنانه و تنکامانه. البته به این سه فیلمهای سیاسی در نفی اصل انقلاب و جمهوری اسلامی را هم باید اضافه کنیم.
با این حساب سینماگران تکلیف خود را دانستند وبا حجاب زنان هم کنار آمدند هر چند یک پوشش واحد برای درون و بیرون خانه و حتی موقع استراحت در ابتدا محل سؤال بود و باورپذیری فیلم ها را دشوار میکرد ولی بهتر از آن بود که اجازه بازی و نمایش را از زنان بگیرند و به مرور از شدت و غلظت کاسته شد و خالا فقط در سریال های صدا و سیما آن نوع را می بینیم و در شبکه نمایش خانگی به کوی و خیابان ( البته قبل از پاییز ۱۴۰۱) نزدیکتر است. (در سریال های تاریخی مثل محمد رسول الله مجید مجیدی یا موسای حاتمیکیا انگار زنان چهار تا پتو دور خود پیجیدهاند. در حالی که واقعا در آن زمان این گونه نبوده)
پاره ای روحانیون سنتی اما همان حجاب سریال های تلویزیونی را برنمیتافتند و وقتی سریال "پاییز صحرا" از تلویزیون پخش میشد خرده گرفتند و رییس وقت صدا وسیما - محمد هاشمی رفسنجانی- نظر امام را جویا شد و جالب این که رهبر فقید انقلاب یگانه ایرادی که بر آن گرفت این بود که چرا تنها نام گریمور مرد آمده و آیا زنان را هم مردان گریم میکنند؟ یعنی غیر مستقیم انتقادات دیگر را رد کردند.
از آن پس در تیتراژ فیلمها وسریالها هم نام چهرهپرداز مرد را مشاهده میکنیم و هم چهرهپرداز زن را. این اشاره امام به معنی آن بود که با اصل بازی زنان و آن حد از حجاب که در فیلم "پاییز صحرا" می بینیم مشکل ندارند خاصه این که جنگ هم بود و تلویزیون باید به مردم امید و روحیه میداد و نگاه امام به این امور هم بود کما این که هر چند در ماههای اول جمهوری اسلامی علیه موسیقی موضع گرفته بود ولی بعدتر که مدیران گفتند بدون موسیقی نمیتوان رادیو و تلویزیون را تغذیه کرد و موسیقی الزاما طربناک و غنایی نیست و سرود مطهری را شنیدند نظر خود را تعدیل کردند و در واقع تغییر دادند وگرنه همین موسیقی را هم نداشتیم.
این مقدمات برای آن بود که به یاد آوریم حفظ سینما و موسیقی در حکومتی که فقیهان دست بالا دارند چه کار دشواری بوده و خوشبختانه به سینمایی دست یافتیم که ژانرهای متنوعی هم دارد و اگرچه بیم آن میرفت که در دنیای دیجیتال رو به افول نهد با شبکه نمایش خانگی زمینه فعالیت بازیگران فراهم آمده و اکنون خانواده سینما ۶۰۰۰ عضو دارد که بیش از نیمی از آنان را دختران جوان و زنان تشکیل میدهند.
یکی از عوامل حفظ کننده سینما در ۴۳ سال گذشته جشنواره فیلم فجر بوده که کم مانده بود در سه سال خالصسازی به جشنواره عمار تبدیل شود و امسال تا حدی به ریل اصلی بازگشت.
با این همه نمایش دو فیلم "صددام" و "آنتیک" موجب انتقاداتی شد و انگیزه این نوشته همین است. اولی یک فیلم کمدی است که رضا عطاران نقش بدل صدام را بازی میکند و دومی داستان دو شیاد است با بازی پژمان جمشیدی و بیژن بنفشهخواه که در فضای سال اول بعد از انقلاب از احساسات مذهبی مردم روستایی سوء استفاده میکنند و امام زاده ای تقلبی برپا میکنند و ...
این که از حیث فنی بگوییم این دو شایسته شرکت در بخش مسابقه جشنواره نبودند ( به نظر نویسنده این سطور نیز چنین است) یک بحث است و این که سازمان اوقاف خط و نشان بکشد بحثی است دیگر یا با اکران مخالفت کنند. بله. در حد جشنواره نبودند ولی اکران عمومیشان چه مشکلی دارد؟
اساسا یکی از دلایلی که دست و دل منتقدان در قبال فیلمهای سینمایی یا سریالهای شبکه نمایش خانگی میلرزد این است که کسانی منتظر و مترصدند تا جلوی نمایش را بگیرند و نمی خواهند آتش بیار معرکه باشند.
کار به جایی رسیده که روابط عمومی سازمان اوقاف مثل یک منتقد فیلم نظر داده و نوشته "ضمن محکوم کردن محتوای موهن فیلم « آنتیک» حق پیگیری قضایی و شکایت از سازندگان این فیلم را برای خود محفوظ میداند."
جالب این که سازمان اوقاف به لحاظ سازمانی زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد است هر چند جوری وانمود میکنند که مانند یکی از نهادهای زیر نظر رهبری هستند. درست است که رییس آن بعد از تأیید رهبری نصب میشود اما مستقیما و مثل بیناد مستضعفان زیر نظر نهاد رهبری نیست و حکم رییس سازمان اوقاف را وزیر ارشاد امضا میکند ویک نهاد اجرایی به حساب میآید همچون بنیاد شهید که زیر نظر ریاست جمهوری است ولی رهبری در آن نماینده دارد یا رییس آن نقش هر دو را ایفا میکند.
سازمان اوقاف نوشته "جای تاسف است که فیلمی تا این حد سطحی و بیارزش ساخته میشود که نه تنها بر رونق سینمای ایران نمیافزاید بلکه با برهم زدن جو هنری و فرهنگی جامعه باعث ریزش مخاطبان آن هم میشود.
از نظر ما فیلم سینمایی «آنتیک»که به اذعان همه منتقدان فیلمی شانه تخم مرغی پر از لودگی و فقر طنز با داستانی تقلیدی و کاملا بیارزش و ملغمهای از سخافت و رکاکت است، توهین به شعور مردم ایران محسوب میشود. مردم فهیم خاصه قشر مذهبی کشور آن قدر ساده نیستند که اصالت چنارهای چندصد ساله کنار امامزادگان را با نهالکهای هرزه و جعلی بی برگ و بار هر بی سر و پایی یکسان بینگارند."
اما رونق سینمای ایران و ریزش مخاطبان آن چه ربطی به اوقاف دارد؟ همه فیلم ها که نمیتوانند فاخر باشند. اوقاف میتواند انتقاد کند و از ساخت فیلمهای دیگری حمایت کند ولی این که درباره کیفیت فیلمی نظر دهند به آنان ربطی ندارد.
منحصر به اوقاف هم نیست. چندی قبل هم آقای عارف معاون اول رییس جمهوری گفته بود سینما باید واقعیتها را بازتاب دهد و چند تا باید و نباید ردیف کرده بود. آخر مقولهای که واقعی نیست و بر تخیل فیلمنامهنویس استوار است چگونه الزاماً باید واقعیتها را بازتاب دهد؟ برخی معتقدند حتی فیلمهای مستند هم عین واقع نیست چون به هر حال از نگاه فیلمساز است. جدای این شاید یکی بخواهد خیالات خود را به تصویر کشد. چه ربطی به آقای معاون اول دارد؟
کوتاه این که انتقاد از یک فیلم و دوست نداشتن آن یک بحث است و تهدید و انتقاد از این که چرا نمایش دادید بحثی دیگر. موضع روزنامه اصولگرای فرهیختگان اما منطقیتر بود که نوشت برای جشنواره مناسب نبودند اما برای فتح گیشهها مناسباند.
یعنی از جشنواره انتظار میرود در انتخاب و شرکت دادن در بخش مسابقه سختگیر باشد اما برای نمایش عمومی و سرگرم سازی مردم مشکلی ندارد.
با توجه به این که سازمان اوقاف زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد قرار دارد (دستکم به لحاظ صوری) و سازمان سینمایی و معاونت هنری هم ذیل همین وزارتخانه است جا دارد آقای وزیر به رییس اوقاف تذکر دهد درباره فیلم توضیح دهید نه این که نقد سینمایی بنویسید با این عبارات:
"در همین جشنواره چهلوسوم آثاری وجود داشتند که وهن ایران فرهنگی بودند و به اسم کمدی همهچیز را به سخره میگرفتند! بهگونهای که در ضدیت کامل با موجودیت جشنواره فجر و اهداف آن برای بها دادن به مضامین فرهنگی انقلاب اسلامی قرار داشتند و طبیعتا حتی نباید درطول سال هم به اکران عمومی درمیآمدند".
آخر اکران عمومی فیلم ها چه ربطی به سازمان اوقاف دارد؟ ستاد امر به معروف کم بود این یکی هم اضافه شده؟ حالا درباره فیلم "آنتیک" نظر و فقط نظر بدهند باز توجیهی دارد ولی کمدیهای دیگر چه ربطی به اوقاف دارد؟
نگرانی اوقاف هم قابل درک نیست چون خودشان تصریح کرده اند:
" هفتهای نیست که عوامل ساخت یک فیلم سینمایی یا یک مجموعه تلویزیونی از روابط عمومی سازمان اوقاف و امور خیریه درخواست مجوز فیلمبرداری در فضای معنوی و معماری ایرانی ـ اسلامیِ چشمگیر یکی از امامزادگان و بقاع متبرکه نداشته باشند. این در حالی است که انتخاب فضای کالبدی امامزادگان به عنوان لوکیشن یا مکان فیلمبرداری به صورت کاملا خودجوش از سوی فیلمسازان پیگیری میشود و سازمان اوقاف و امور خیریه هیچ مشوق یا تبلیغ خاصی در این زمینه در نظر نگرفته است. بنابراین رابطه نزدیک امامزادگان به عنوان یکی از پایگاههای معنوی، فرهنگی و اجتماعی با سینمای کشور رابطهای دیرینه و ریشهدار و پرمعنی است و نشان از آن است که فیلمسازان برای روایت یک داستان که در بطن جامعه اتفاق میافتد به درستی مکانی را برمیگزینند که ملجأ و پناهگاه مردمان این مرز بوم است. به قول سعدی: خرم آن بقعه که آرامگه یار آنجاست/راحت جان و شفای دل بیمار آنجاست"...
حالا بین آن همه یکی هم شده "آنتیک" که به سوء استفاده پرداخته است. چرا کسی اسکناس 7 تومانی جعل نمیکند؟ چون اصل آن وجود ندارد. پس هر جعل و سوء استفاده نشان میدهد اصل مورد توجه و احترام است و جنبه وهن ندارد.
فیلم یک کالای فرهنگی است و کسانی یک محصول را دوست دارند و برخی هم نه و به سلیقه و طبقه و تمایلات افراد بستگی دارد. میتوان در نقد یک فیلم یا تئاتر نوشت ولی هیچ کس حق ندارد خواستار نمایش ندادن فیلم با مجوز شود. بگذریم که فیلم های بیمجوز را هم به لطف فضای مجازی مردم میبینند!
اتفاقا این رویه سبب می شود منتقدان دست به عصا شوند. 30 سال قبل که دکتر سروش در ایران بود و سخنرانی میکرد و گروههای فشار برخی را بر هم می زدند محسن کدیور نوشت هر گاه میخواهم نقدی بر برخی نظرات ایشان منتشر کنم خودسرها میریزند و برهم میزنند و نگران میشوم نقد من با آنان همراستا تلقی شود و منصرف میشوم و عملا دیگر کسی نقدی ننوشت تا همسو با جماعت چوب و چماق تصور نشود.
بهترین موضع را -چنان که دربالا هم آمد- فرهیختگان گرفت. از شرکت در جشنواره انتقاد ولی از اکران عمومی حمایت کرد چون دو داستان متفاوتاند.
مخلص کلام این که یک فیلم را میتوانیم نازل بدانیم و دوست نداشته باشیم اما حق نداریم با نمایش آن مخالفت کنیم آن هم وقتی مراحل قانونی دریافت مجوزهای مربوطه را طی کرده است.
ارسال نظر