قتل شوهر به خاطر رابطه پنهانی با یک مرد
زن و مردی که بهدلیل رابطه پنهانی، شوهر زن را به قتل رسانده و گریخته بودند، بعد از دستگیری به ارتکاب جنایت اعتراف کردند.
تحقیقات پیرامون این پرونده از زمانی آغاز شد که زنی با مراجعه به پلیس استان خراسانرضوی از مفقودشدن پسر ۲۹سالهاش به نام داریوش خبر داد و گفت: «دوروز است از داریوش خبری ندارم و او به تلفنش جواب نمیدهد. از همانموقع از عروسم به اسم روشنک هم خبری نیست و من نگران هستم اتفاق تلخی افتاده باشد.»کارآگاهان بعد از دریافت این شکایت نشانی خانه داریوش و همسرش را گرفتند و به آنجا رفتند.
آنها بعد از اینکه وارد خانه شدند مشاهده کردند پردهها بهتازگی شسته شده است. این موضوع مشکوک به نظر میرسید به همین دلیل ماموران به بازرسی دقیق از خانه پرداختند و بالاخره با لکهای خون مواجه شدند به این ترتیب احتمال دادند در این خانه جنایتی به وقوع پیوسته باشد.ماموران در ادامه فهمیدند روزی که داریوش ناپدید شد همسایهها صدای دادوفریاد از این خانه شنیده و با مرکز فوریتهای پلیسی۱۱۰ تماس گرفته بودند.
اطلاعات موجود در بایگانی حکایت از آن داشت که ساعت ۳ بامداد با این مرکز تماس گرفته شده و تیمی از ماموران به محل رفته اما نتوانسته بودند وارد خانه موردنظر شوند زیرا وقتی ماموران زنگ را به صدا درآوردهاند، زنی از پشت آیفون به آنها گفته درگیری خانوادگی پیش آمده و موضوع حل شده است البته ماموران در آن زمان به گفته این زن اکتفا نکرده بودند تا اینکه مردی پای آیفون رفته و همین ادعا را تکرار کرده بود. اهالی خانه در را روی ماموران باز نکرده بودند به همین دلیل پلیس۱۱۰ به ماموریت خود پایان داده بود.
این اطلاعات احتمال وقوع جنایت در آپارتمان موردنظر را قوت بخشید و کارآگاهان به تحقیقات خود ادامه دادند تا اینکه فهمیدند روشنک با شوهر خود اختلافات زیادی داشته. تجسس درباره زندگی خصوصی این زن ۲۲ساله فاش کرد او از مدتی قبل با مردی به نام مهران رابطه پنهانی برقرار کرده بوده. در حالیکه سوءظنها نسبت به زن جوان تشدید شده بود کارآگاهان دامنه تحقیقات خود را برای یافتن ردی از وی گسترش دادند تا اینکه با ردیابیهای تخصصی فهمیدند روشنک همراه مهران فرار کرده و راهی تهران شده است.
به این ترتیب تحقیقات در پایتخت ادامه یافت و پس از بهدستآمدن سرنخهای اولیه از این زن و مرد آنها بازداشت شدند. این دونفر وقتی تحتبازجویی قرار گرفتند اعتراف کردند داریوش را به قتل رسانده و جنازه او را در محلی خارج از شهر رها کردهاند.
کارآگاهان به نشانی اعلامشده توسط متهمان رفتند و جنازه مرد ۲۹ساله را در حالی که در روکشی پیچیده شده بود، یافتند و آن را به پزشکیقانونی انتقال دادند. بررسیهای اولیه نشان داد این مرد هدف حدود ۲۰ضربه چاقو قرار گرفته و به دلیل خونریزی شدید جان باخته است.
روشنک در اعترافاتش گفت: «من و داریوش با هم اختلاف داشتیم تا اینکه با مهران آشنا و به او علاقهمند شدم. ما برای اینکه بتوانیم با هم زندگی کنیم نقشه قتل شوهرم را کشیدیم و اجرا کردیم .ما بعد از قتل راهی تهران شدیم تا ردی از خودمان بهجا نگذاریم.»بنا بر این گزارش دو متهم در حال حاضر در بازداشت بهسر میبرند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.
نظر کاربران
طلاقتو میگرفتی بعد هر غلطی دلت میخواست میکردی.اعدامم واسه اینجور آدما کمه
پلیس 110 زنگ زده .در را باز نکرده اند.ماموریت خاتمه یافته است!!
در نیروی انتظامی چه خبر است؟
چندی پیش در مجاورت مرکز خرید تیراژه در غرب تهران شاهد درگیری فیزیکی زن و مردی بودم که ظاهرا زن و شوهر بودند.آیا مردم باید دخالت می کردند؟نه!پس پلیس کجا بود؟گشت پیاده کجا بود؟ مردم هاج و واج که چه کنند که سرو کله یک گشت موتوری پیدا شد.گشت موتوری مردد بود چه کند مردم وظیفه ایشان را یادآوری کردند.آیا گشت موتوری برای آن ناحیه مامور بود؟ نه! چون اگر بود مردد نبود.اگر بود و مردد بود که دیگر مصیبت است.بعد دیدبم که یکی از ماموران با مرد ضارب جروبحث دارد می کند.آیا مامور باید با طرفین دعوا بحث کند؟ تا جایی که من می دانم نه !پس دستور العمل و آموزش چی؟بعدش را هم نمی دانم چه شد. اما می خواهم از کلیه دوستانی که شاهد این ماجراها و مطالب هستند و دستی هم در نیروی انتظامی دارند کمی بخود بیایند.
خوب از شوهرت طلاق می گرفتی .چراخیانت و بعدهم قتل
وقتی به جای فرهنگ سازی گرفتن طلاق رو سخت و هر روز سخت تر می کنید یک زن و شوهری که نمی تونند و اختلاف دارند و یک طرف میخواد طلاق بگیره و طرف دیگه نمیخواد اینقدر هی میبرید و میارد که طرف بی خیال مراحل قانونی میشه و وقتی به جنون میرسه این اتفاقا طبیعی خواهد بود و هر روز شاهد هستیم بیشتر هم داره میشه
پاسخ ها
حرف شما درست اما این رو هم در نظر بگیریم که بعضی ها مریض و بی بند و بار هستن و همینطور بی مغز فوری میگن مشکل داشتیم با یکنفر دیگه اشنا شدیم عاشق شدیم بعد زدیم کشتیم اینا خودشون مشکل دارن یعنی واقعا نمی دونن خیلی راحت می گیرنشون مثلا اینجوری خودشون رو خلاص می کنن ؟