۱۴۵۷۳۱۷
۶ نظر
۴۷۰۲
۶ نظر
۴۷۰۲
پ

جنجال باورنکردنی برای مهران مدیری؛ آن گریه پوچ بود!

روزنامه هم‌میهن در یادداشتی به نقد حاشیه اخیر رئالیتی‌شوی «گل یا پوچ» مهران مدیری پرداخته است.

روزنامه هم‌میهن در یادداشتی به نقد حاشیه اخیر رئالیتی‌شوی «گل یا پوچ» مهران مدیری پرداخته است.

جامعه‌ی ماست دیگر. یک روز مافیا آمد و مدتی دست‌به‌دست چرخید و ویرش از جان ملت افتاد، چون تهش همه باید با بغض و کینه از هم خداحافظی می‌کردند و ادای بی‌تفاوتی در می‌آوردند و می‌رفتند خانه‌ها، که با هم‌پای نزدیک‌ترشان پشت سر بقیه تلفنی غیبت کنند. ولی حالا این یکی آمده که از بیخ رنگ دیگری دارد. توی باخت و بردش حرف پول است و شامورتی‌بازی که یعنی اسباب همیشگی قمار.

جنجال باورنکردنی برای مهران مدیری؛ آن گریه پوچ بود!

یکی دارد توی تصویری درشت گریه می‌کند ولی خویش و قوم معدنچی طبس نیست. از ته دل هم گریه می‌کند. مسابقه است. ولی نه از آن‌ها که دیده‌اید. یک کار تازه شده و یکی آمده ایده‌ای ناب انداخته وسط و تفریح شب‌های کوتاه و درازمان را جدی کرده و حالا شده آوردگاه حسابی که موسیقی متن دارد و طراحی صحنه و چنین و چنان. تازه مهران مدیری را آورده‌اند که شما فقط مجری باش و این را که دیگر معروف حضور همه هست و کلی آدم می‌نشاند پای برنامه. نه که خیال کنید کار قضاقورتکی کرده‌اند. همه‌چیز بجا و به‌قاعده است. کلی پیش‌درآمد و پیش‌تولید داشته و برنامه‌های مقدماتی.

اجرای مدیری درخشان، رفتار و زبان بدن بازیکن‌ها چشمگیر، طراحی خود بازی بی‌نظیر، موسیقی عالی، طراحی صحنه فراتر از انتظار و این فهرست تمامی ندارد. حتی گریه‌ی عمو رجب هم از بازی خیلی بازیگران همین الان سینما و تئاترمان جدی‌تر و تاثیرگذارتر بود. راستکی و از سوز دل.

حالا من میانسال و این عقل ناقصم مانده بودم این بوی گند از کجاست؟

جنجال باورنکردنی برای مهران مدیری؛ آن گریه پوچ بود!

که گرفتم از آنجاست که فهمیده‌اند رگ خواب این ملت کجاست و یک عدس یک‌ونیم میلیاردی را انداخته‌اند توی مشت خالی کله‌ی همه‌مان و دست به دستش کرده‌اند و شب تا شب نشانده‌اند به تماشا.

که همان شب اول پول عدس‌اش از ترافیک اینترنتی که خریدم و خریدید در آمد. از آنجا که این برنامه، با همه عرض‌وطول و همه آدم‌هاش، مشت پوچم را خوانده و فهمیده فکر اینکه یک عدس چقدر می‌ارزد، خواب شب از سرم می‌برد.

که آنقدر واله‌ی این عدس شدیم که اینترنت پر شد از ترول‌ها و میم‌های آدم‌های معروف و نامعروف در حال چشم‌بندی با مشت‌های پوچ و پر و هنرنمایی‌های محیرالعقول که بیا و تماشا کن.

که این برنامه فهمید باید همان اول میخش را صاف توی مشت خالی‌ام فرو کند که ببین! این عدس یک‌ونیم میلیارد می‌ارزد. از این سخیف‌تر و وقیح‌تر نمی‌شود ملتی را تحقیر کرد. دارند توی روی‌مان می‌‌گویند ببین! من می‌دانم که برای کمتر از این‌ها حاضری به بیشتر از این‌ها تن بدهی. این ۵۰۰ مگابایت اینترنت که قابل این حرف‌ها را ندارد. اشتراک بخر ببین ما چه می‌کنیم با یک عدس.

این حرف‌ها را پای عقل ناقصم بگذارید ولی بیایید روراست باشیم که الان دارید از من می‌پرسید اگر ۵۰۰ میلیون از دست تو هم می‌پرید، بدتر از این گریه می‌کردی. نمی‌دانم. من توی موقعیتش نبودم. ولی مطمئنم نباید کسی به خودش اجازه بدهد مرا در چنین موقعیتی قرار بدهد.

حالا که حرف روراستی شد، بیایید همین خط را تا ته برویم. این برنامه ما را به رخ خودمان می‌کشد. به ما ثابت می‌کند یک جامعه‌ی سودازده و شیدای پولیم. که دیگر حرف اول و آخر همه‌مان شده همین. دکور می‌زنیم مثل کاخ ورسای، موسیقی می‌سازیم در حد بازی تاج و تخت، بازی طراحی می‌کنیم ایرانی ولی روی میز پوکر، خانه می‌خریم با نمای رومی و مجسمه‌ی سرباز تخت جمشید، رستم را می‌بریم زمین تنیس، همه‌چیز باسمه، همه‌چیز قلابی. آخرش هم این یک‌ونیم میلیارد را می‌دهیم به سه‌نفر که با پولش نفری یک خانه توی پاکدشت می‌توانند اجاره کنند و یک یخچال و نصف رختشویی بخرند از اسپانسرهای برنامه.

تصاویری از گریه احساسی شرکت‌کننده «گل یا پوچ»

عدد گنده‌ی اولی هذیان آورده و دیگر نمی‌بینیم آن همه افسوس و حسرت در روح همه آن‌ها که تیغ تیز عدس یک‌ونیم میلیاردی شقه‌شان کرد و انداخت دور. یادمان می‌رود این بازی زمانی اسباب خنده بود و الان هیچی نشده لیگ‌های شرط‌بندی کلانش توی خیلی شهرها سر در آورده از باغ‌ها و داوهای قمار سنگین.

این موجی است که خود سازنده‌ها هم خوابش را نمی‌دیدند ولی با خرده‌فرهنگ حاشیه‌اش کاری نمی‌شود کرد. جامعه‌ی ماست دیگر. یک روز مافیا آمد و مدتی دست‌به‌دست چرخید و ویرش از جان ملت افتاد، چون تهش همه باید با بغض و کینه از هم خداحافظی می‌کردند و ادای بی‌تفاوتی در می‌آوردند و می‌رفتند خانه‌ها، که با هم‌پای نزدیک‌ترشان پشت سر بقیه تلفنی غیبت کنند. ولی حالا این یکی آمده که از بیخ رنگ دیگری دارد. توی باخت و بردش حرف پول است و شامورتی‌بازی که یعنی اسباب همیشگی قمار.

اشک او مایه‌ی این نوشته شد پس آخر کار این حرف مرا به عمو رجب دوست داشتنی برسانید که: گریه نکن عمو، ما همه‌مان باختیم.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • ناشناس

    مدیری از اولش هم نچسب بود اما دوسال پیش حامی مردم شد

  • ناشناس

    مردم تلویزیون میلی نمی بینند بعضی پلتفرم می بینند شاید خوششون بیاد

  • مسعود

    ملتی هستیم که به همه چی باید گیر بدیم دیگه مشکلش چیه 40 دقیقه میشینی یه برنامه میبینی سرگرم بشی اینهمه داستان نداره که

  • ناشناس

    آخه این چه برنامه ای هستش مدیری برو کمدی بساز به تو نماید

  • ناشناس

    خیلی هم دیدنی بود بجزاشک عمورجب

  • علی ترابی

    از چیزی که خبر نداری نطق نکن . جایزه یک و نیم میلیارد بود ایشون هم گفته بود اگر جایزه رو ببرم میخام بدم برای خوشبختی بچه هام . بهرحال از قشر ضعیف جامعه هست و دوست داشت فرزندانش سر و سامون بگیرن

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج