نقاشی ۲۰۰ ساله بومیان آفریقا که یک «جانور ماقبل تاریخ» را نشان میدهد
این جانور ماقبل تاریخی تا سال ۱۸۴۰ هنوز شناسایی نشده بود اما مردمان بومی حوضۀ کارو تصویری شبیه به آن را در حدود سال ۱۸۳۵ بر روی یک صخره ترسیم کردهاند.
فرادید: در حوضه کارو (karoo) در آفریقای جنوبی، یک جانور عاجدار عجیب روی دیوار صخرهای نقاشی شده است. باستانشناسان پیشتر فکر میکردند این اثر هنری، موجودی افسانهای از قلمرو خیال را به تصویر کشیده، اما تحقیقات جدید نشان داده که این اثر از گونههای منقرض شدهای که مدتها پیش از انسانها میزیستند الهام گرفته شده است.
اگر این ادعا اثبات شود، گواه اینست که مردم بومی جنوب آفریقا با این حیوان ماقبل تاریخ آشنایی داشتهاند.
این نقاشی توسط مردم سان (San) در جنوب آفریقا بین سالهای ۱۸۲۱ تا ۱۸۳۵ کشیده شده است. این تصویر که نامش «قاب مار شاخدار» است، حیوانی با بدن کشیده با عاجهای رو به پایین را نشان میدهد که با هیچ حیوانی که امروز در منطقه زندگی میکند مطابقت ندارد.
در نگاه نخست شبیه یک شیر دریایی به نظر میرسد، اما این پستانداران دریایی نزدیک قطب شمال در آن سوی جهان زندگی میکنند. از طرف دیگر، شاید فکر کنید فقط موجودی از دنیای ارواح سان است، اما این پیکرها تقریباً همیشه از واقعیتهای فیزیکی الهام گرفته شدهاند.
در یک مطالعه جدید، جولین بنوآ از موسسه مطالعات تکاملی در دانشگاه ویتواترسرند استدلال کرده که این پیکر عاجدار از فسیل دایسینِدانت (dicynodont) الهام گرفته شده، گیاهخواری غولپیکر با عاجهای رو به پایین که حدود ۲۰۰ میلیون سال پیش در این قسمت از جهان زندگی کرده است.
شواهد قابلقبولی پیدا شده که نشان میدهد مردم سان فسیلهای ماقبل تاریخ را شناسایی کرده و آنها را در فواصل بسیار زیادی جابجا کردهاند. اغراق نیست اگر تصور کنیم یک اکتشاف فسیلی تخیل یک نفر را برانگیخته و الهامبخش آثار هنری او شده باشد. در واقع، استدلال شده که حیوانات منقرض راهشان را به فرهنگ سن پیدا میکنند.
بنوآ توضیح میدهد که مردم سان افسانههای مختلفی درباره حیوانات بزرگ و قدیمی دارند که در این منطقه پرسه میزدند. این مطالعه به گزارشی از سال ۱۹۰۵ اشاره میکند مبنی بر اینکه چگونه سانها گاهی در مورد تماس اجدادشان با جانوران هیولایی بزرگ، بزرگتر از فیل یا اسب آبی صحبت میکنند.
دایسینِدانتها مدتها پیش از ظهور انسانها زندگی میکردند، اما این اطلاعات نشان میدهد مردم سن به وضوح از حیوانات منقرض شده و زمان متفاوت قبل از خودشان آگاه بودند.
تصویری از هنر صخرهای در مطالعه جدید (بالا) و مدل کپی از یک حیوان شبیه دایسینِدانت (پایین)
بنوآ که درباره اساطیر مردم سان تحقیق کرده، میگوید شکل زندگی عاجدار با استعارهی «حیوان بارانی» همخوانی دارد.
«البته در این مرحله ما فقط گمانهزنی میکنیم، اما حیوان عاجدار در صخرهنگاره احتمالاً به صورت حیوان بارانی نقاشی شده، به این معنا که شاید در مراسم رقص باران نقش داشته است».
«در مراسم رقص باران، مردم سان وارد حالت خلسه میشوند و به قلمروی مردگان میروند تا حیوانات بارانی را بگیرند و باران را به دنیای زندگان بیاورند. بومیها با انتخاب گونهای مانند دایسینِدانت که میدانستند منقرض شده و مرده، احتمالا امیدوار بودند این حیوان بارانی قدرت بیشتری برای پل زدن بین دو جهان داشته باشد.»
شایان ذکر است که قاب مار شاخدار حداکثر مربوط به سال ۱۸۳۵ است، اما دایسینِدانت تا دهه ۱۸۴۰ به صورت علمی توصیف نشده بود.
بنوا میگوید کار آدرین مایور مورخ نشان داده که چگونه بسیاری از فرهنگها جلوتر از دانشمندان غربی، دنیای فسیلها را کشف کردهاند.
بومیان آمریکایی پیش از استعمار، فسیلها را میشناختند و آنها را به روشهای مختلف تفسیر میکردند، برخی میدانستند آنها متعلق به حیواناتی هستند که مدتهاست از بین رفتهاند. مردم سان، در جنوب آفریقا نیز فسیلهایی را جمعآوری کردهاند، نمونه آن پناهگاه صخرهای بولاهلا است که در آن، یک فالانکس (استخوان پنجه) یک دایناسور پیدا شده که شاید نخستین مورد کشف استخوان دایناسور باشد.
همانطور که در رشتههای نجوم و زیستشناسی اتفاق میافتد، به نظر میرسد عمق دانش بومی دست کم گرفته شده است.
ارسال نظر