محاکمه کارمند کمپ ترک اعتیاد به اتهام قتل
مردی که بهجای پرداخت هزینههای مرکز ترکاعتیادی که در آن بستری بود مشتری به آنجا معرفی میکرد، وقتی برای دفاع از خود در برابر اتهام قتل قرار گرفت و جزییات حادثه را توضیح داد.
زنی یکسال قبل به ماموران پلیس خبر داد پسرش که برای ترکاعتیاد به کمپی برده شده بود، فوت شده است. او گفت: «امروز (روز حادثه) پسرم را برای ترکاعتیاد از خانه بردند و چندساعت بعد از رفتنش، از بیمارستان تماس گرفته و گفتند او فوت شده است. وقتی به بیمارستان رفتم گفتند پسرم را خفه کردهاند. من از کسانی که چنین بلایی را سرم آوردند شکایت دارم.»
وقتی زن جوان مشخصات دو مردی را که برای بردن پسرش آمده بودند داد و نام کمپ را ذکر کرد ماموران به آنجا رفتند و متهمان را بازداشت کردند. در نهایت مشخص شد عامل اصلی قتل جوانی به نام مراد است. هرچند این مرد مدعی شد قصدی برای قتل نداشته اما از آنجایی که عمل او کشنده تشخیص داده شده، وی در اتهام قتل مجرم شناخته و پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. دادستان تهران روز گذشته در جلسه رسیدگی به اتهام مراد در جایگاه حاضر شد و اعلام کرد با توجه به مدارکی که در پرونده ارایه شده است برای متهم درخواست صدور حکم قانونی دارم.
او گفت: در این پرونده دو متهم دیگر نیز بودند که از نظر دادسرا آنها در قتل هیچ نقشی نداشتند و برایشان منع تعقیب صادر شد. در ادامه پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند. مادر مقتول گفت: «پسرم اعتیاد داشت و ما خیلی اذیت میشدیم. به پیشنهاد یکی از آشنایان تصمیم گرفتیم او را در یکی از مراکز ترکاعتیاد بستری کنیم. او گفت کسی را میشناسد و میتواند معرفی کند.
با شمارهای که داد تماس گرفتم و سه مرد جوان آمدند. یکی از آنها راننده بود و دونفر دیگر برای بردن پسرم آمدند. پسرم مقاومت کرد یکی از آنها پاهایش را با پارچه بست و نفر دوم هم پارچهای را دور گردنش انداخت و او را کشید آنها پسرم را سوار ماشین کردند و چندساعت بعد هم خبر دادند فوت شده است.»
وقتی متهم در جایگاه حاضر شد گفت قصدی برای کشتن مقتول نداشتهاست. او گفت: من مدتی در همان مرکز ترکاعتیاد بستری بودم و بعد از اینکه مواد را ترک کردم از من پول خواستند چون پولی برای پرداخت نداشتم گفتند بهجای آن باید چند معتاد معرفی کنم. من هم دنبال معتادان بودم تا اینطوری بدهیام را تسویه کنم. آنروز هم بعد از اینکه برای بردن جوان معتاد رفتیم من دستمال را دور گردنش انداختم اما قصدم خفهکردن او نبود.
در راه هم چون خیلی تقلا میکرد دستمال را نگه داشته بودم تا اینکه متوجه شدم حرکت نمیکند. او را به بیمارستان رساندیم آنجا بود که متوجه مرگش شدیم من اصلا قصدی برای کشتن مقتول نداشتم بهخاطر اتفاقی که افتاد متاسف هستم. هیات قضات بعد از پایان جلسه رسیدگی برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
نظر کاربران
يه معتاد كم شد