شگفتانگیزترین شیرینکاری ماشینی در فیلمها که شما حیرتزده میکند
نپرشهای خیرهکننده تا تعقیبهای نفسگیر در دنیای سینما. چگونه شیرین کاری ماشینی در فیلم ها به شاهکارهای سینمایی تبدیل شدهاند؟
تعقیب و گریزهای خودرویی یکی از بزرگترین اختراعات هالیوود است. این صحنهها ترکیبی از نمایش ماشینهای براق و پر سر و صدا با هیجان و آدرنالین است که جادوی سینما را به اوج میرساند. در طول تاریخ سینما، کارگردانهای زیادی لحظات هیجانانگیزی از بدلکاریهای خودرویی را خلق کردهاند. گاهی به نظر میرسد که کارگردانها قوانین فیزیک را برای رسیدن به اوج جنون و هیجان نقض میکنند.
البته در دنیای مدرن، جلوههای ویژه کامپیوتری (CGI) وارد میدان شده است. در برخی موارد، این کار باعث میشود که بخشی از هیجان و خطر واقعی این صحنهها از بین برود. چون نصف لذت تماشای یک بدلکاری واقعی این است که تعجب کنیم چطور بدلکاران و عوامل فیلم، بدون آسیب این صحنههای خطرناک را اجرا کردهاند. خوشبختانه در سالهای اخیر، موجی از فیلمسازان اکشن به اهمیت اجرای واقعی بدلکاریها پی بردهاند. صحنههای خارقالعادهای از جنون و هرجومرج خودرویی را به نمایش گذاشته میشود که با بهترین صحنههای کلاسیک برابری میکند.
پس کمربندها را ببندید تا به برخی از بهترین بدلکاریهای خودرویی که در تاریخ سینما ثبت شدهاند، بپردازیم. همه این صحنهها با ماشینهای واقعی و شجاعت رانندگان بدلکار خلق شدهاند.
پرش قطار و چرخش رولینگ در فیلم «سریع و خشن»
در روزهای اخیر سری اکشن و پرطرفدار سریع و خشمن، صحنههای زیادی با استفاده از CGI ساخته شدهاند. با جلوههای ویژه ماشینها را به کارهایی مثل پرواز به فضا یا تاب خوردن از روی پل خراب مانند تارزان وادار میکند که در واقعیت ممکن نیستند. اما در ابتدای کار، ماجرا کمی متفاوت بود. یک فیلم هیجانانگیز که به جای دنیای موجسواری، به عشق ماشین و مسابقههای سرعت در مسافتهای کوتاه میپرداخت. همه چیز در پایان به یک مسابقه نهایی بین شخصیت دومینیک تورتو با بازی وین دیزل، که یک مجرم جذاب است، و برایان اوکانر با بازی پل واکر، مأمور مخفی FBI، ختم میشود.
این صحنه دو لحظه مهم دارد. اول، ماشینهای این دو شخصیت باید از روی ریلهای قطار بپرند و از قطار باری در حال حرکت فرار کنند. پس از این، ما شاهد صحنهای هستیم که ماشین دوج چارجر تورتو با یک کامیون برخورد میکند و یک چرخش افقی حیرتانگیز را انجام میدهد. جذابیت این صحنه زمانی بیشتر میشود که آن را از داخل ماشین رقیب اوکانر میبینیم. بدلکار تیم ترلا پشت فرمان بود و این صحنه هنوز هم بهعنوان یکی از بهترین و بهیادماندنیترین لحظات این سری شناخته میشود.
رکورد جهانی چرخش در «کازینو رویال»
اولین حضور دنیل کریگ در دنیای جیمز باند با فیلم «کازینو رویال» به عنوان بازگشتی به ریشههای این فرنچایز شناخته شد. این فیلم با ارائه نگاهی جدید و بهروزتر از جیمز باند نسبت به دوران پیرس برازنان، مورد استقبال قرار گرفت. صحنههای اکشن فیلم نیز انتظارات را برآورده کردند و با یک تعقیب و گریز پارکور بزرگ آغاز شد و به تدریج با صحنههای هیجانانگیزتری همراه شد.
یکی از لحظات برجسته فیلم، بدلکاری خودرویی است که در آن باند با خودروی استون مارتین DBS خود در حال تعقیب وسپر لین (با بازی ایوا گرین) است. در این صحنه، جیمز باند ناچار میشود تا به خاطر جلوگیری از برخورد با وسپر، به سرعت از مسیر منحرف شود. این انحراف باعث میشود که خودروی پرقدرت باند وارد یک سری چرخشهای طولانی و شدید شود.
این بدلکاری با استفاده از “McQ cannon” انجام شد، که یک رام فلزی را از زیر ماشین شلیک میکند و باعث میشود که خودرو به طور مداوم در هوا بچرخد. این صحنه به قدری بینظیر و شگفتانگیز بود که توانست رکورد جهانی بیشترین چرخش در یک فیلم را به نام خود ثبت کند. در حالی که بسیاری از بدلکاریها تحت تأثیر تکنولوژی قرار دارند، این صحنه با ترکیب مهارت راننده و تجهیزات ویژه، به یکی از ماندگارترین لحظات تاریخ سینما تبدیل شد.
پرش ۷۰ فوتی اسموکی و بندیت از روی رودخانه
در فیلم «اسموکی و بندیت»، که توسط هل نیدهام کارگردانی شده است، شاهد بدلکاریهای بینظیری هستیم که ناشی از تجربه نیدهام به عنوان بدلکار است. این فیلم کمدی-اکشن با بازی برت رینولدز، به طور کلی یک صحنه تعقیب و گریز طولانی است و به خاطر خودروهای متنوع و صحنههای پرخطرش شناخته میشود. خودرو قهرمان این فیلم، یک پونتیاک ترنس ام ۱۹۷۷ سیاه، به نمادی در سینما تبدیل شد که با سرعت به صفحه نقرهای پرتاب میشود. جالب است که با وجود تمام گرد و غبارهایی که در جادههای خاکی تعقیب میشود، این ترنس ام همیشه در صحنههای بعدی درخشان و تمیز به نظر میرسد. اما یکی از بدلکاریهای معروف فیلم به طور کل این خودرو را نابود کرد.
در یکی از صحنههای کلیدی، زمانی که بندیت (با بازی برت رینولدز) به نظر میرسد که توسط پلیسها در نزدیکی یک پل تخریبشده گیر افتاده، تصمیم میگیرد که ریسک کند و از روی رودخانه بپرد. این پرش ۷۰ فوتی توسط بدلکار آلن گیبس با استفاده از ترنس ام که تغییرات زیادی نداشته انجام شد، البته نیدهام برای اینکه سرعت و ارتفاع لازم را به خودرو بدهد، از یک تقویتکننده استفاده کرد. در نهایت، خودرو به طور کامل خراب شد، اما حداقل در این راه به یکی از لحظات هیجانانگیز تاریخ سینمای هالیوود تبدیل شد.
تعقیب و گریز ابتدایی در فیلم «جان ویک ۲»
«جان ویک» در سال ۲۰۱۴ با تأکید بر جلوههای عملی و بدلکاریهای واقعی، به یکی از تازهواردهای برجسته در دنیای فیلمهای اکشن تبدیل شد. جان ویک ۲ نشان داد که تماشاگران هنوز به دیدن کارهای واقعی و هیجانانگیز علاقه دارند. با ورود قسمت دوم این فیلم در سال ۲۰۱۷، داستان از همان جایی که قسمت اول تمام شد، ادامه یافت و با یک تعقیب و گریز آغاز شد که حول محور تلاش قهرمان فیلم برای پس گرفتن خودروی ۱۹۶۹ فورد موستانگ مک ۱ او میچرخد.
یکی از لحظات برجسته این تعقیب و گریز، نشان میدهد که گاهی اوقات، سختترین و تأثیرگذارترین بدلکاریها، وقتی به درستی اجرا شوند، حتی ممکن است به نظر خیلی شگفتانگیز نیایند تا وقتی که به آنها فکر کنید. در میانههای تعقیب، فورد موستانگ جان ویک یک پرش جانبی و لغزنده از دروازه باز یک انبار انجام میدهد. این حرکت سریع در دل یک تعقیب و گریز بزرگ و پر از انفجار، به نظر ساده میآید، اما به گفته هماهنگکننده بدلکاری فیلم، انجام آن نیاز به دقت بسیار زیادی داشت. اینکه این حرکت به این روانی انجام شده، نشاندهنده کار فوقالعاده تیم پشت صحنه این فرنچایز است.
پرش کامیون بزرگ در «ترمیناتور ۲»
وقتی جیمز کامرون فیلم «ترمیناتور 2» را اکران کرد، توجه زیادی جلب کرد به خاطر فناوری انقلابی CGI که تبدیل به یک معجزهشکلپذیر برای شخصیت T-1000 با بازی رابرت پاتریک شد. اما این فیلم تنها به تکنولوژی CGI محدود نمیشد و در اوایل دهه ۹۰، هنوز از جلوههای ویژه کاملاً دیجیتال فاصله داشتیم. بنابراین، «ترمیناتور ۲» پر از جلوههای عملی و بدلکاریهای فوقالعاده بود که هیجان فیلم را دوچندان کردند.
یکی از بهترین مثالها، صحنه تعقیب و گریز ابتدایی فیلم است، جایی که جان کانر جوان از T-1000 با موتور کراس خود فرار میکند، بعد از اینکه در یک مرکز خرید به دام افتاده بود. در این صحنه، ربات قاتل پاتریک کامیون بزرگی را به عاریت میگیرد و با آن به تعقیب جان کانر میپردازد. در اوج تعقیب، این کامیون از روی یک پل به سمت سیستم کانالهای زهکشی لسآنجلس پرتاب میشود. هرچند دیوار پل ساختگی است، اما سقوط کامیون کاملاً واقعی است و نشان میدهد که چگونه ساختهی شیطانی اسکاینت تا کجا پیش میرود تا شکارش را به دست آورد.
پرش و چرخش کامیون پیکاپ در «گیتور»
در دنباله فیلم «رعد و برق سفید» از سال ۱۹۷۶، «هال نیدهام» این افسانه بدلکاری دوباره با برت رینولدز همکاری کرد. رینولدز در این فیلم کمدی اکشن، اولین کارگردانی خود را تجربه کرد. «گیتور» شاید به اندازه برخی از همکاریهای قبلی این دو نفر موفقیت نداشت و تاثیر فرهنگی زیادی نذاشت. اما بدلکاریهای فوقالعادهای در آن وجود دارد که به سبک خاص دهه ۷۰ میلادی «کسی واقعاً میتوانست جانش را از دست بدهد تا این صحنه را بگیرد»، یادآور میشود.
یکی از این صحنههای هیجانانگیز، بدلکاری خیرهکنندهای است که توسط خود هال نیدهام اجرا شد. در این صحنه، نیدهام به طرف کامیون پیکاپ فورد که در حال عبور از موانع مختلف است، آویزان شده. در حالی که شخصیت رینولدز به شدت فرمان کامیون را میکشد، کامیون به شدت چرخش میکند و نیدهام به طور معجزهآسا از زیر آن میپرد. از نظر بصری شاید این صحنه به اندازهی استانداردهای امروزی ترسناک به نظر نرسد. اما نیدهام در مصاحبههای بعدی فاش کرد که در این بدلکاری، گلگیر کامیون تنها ۴۵ سانتیمتر با سر او فاصله داشت. اگر این چرخش به درستی اجرا نمیشد، میتوانست به فاجعه تبدیل شوند. اما در عوض، این بدلکاری یکی دیگر از لحظات فوقالعاده هال نیدهام است.
فیلم «رفته در ۶۰ ثانیه» و استاندارد جدید پرشها
وقتی به ماشینهای فوقالعادهای که امروزه در فیلمهای اکشن دیده میشود فکر میکنید، واقعاً عجیب است که به یاد آورید چطور فیلم اصلی «رفته در ۶۰ ثانیه» ساخته شد. این فیلم که توسط صاحب یک پاتوق ماشینهای قدیمی در لانگ بیچ، کالیفرنیا به نام H.B. Halicki نوشته، کارگردانی، تولید و تأمین مالی شد، با یک داستان بسیار ساده و بازیگران غیرحرفهای، شامل دوستان، خانواده و دیگر افراد غیرهالیوودی. اما تمام اینها بهانهای بود برای ایجاد یک انفجار واقعی از دیوانگی خودرویی، از جمله یک تعقیب و گریز ۴۰ دقیقهای که ۹۳ ماشین را خراب کرد و همچنان به عنوان یکی از طولانیترین تعقیب و گریزهای تاریخ سینما شناخته میشود. این نوع فیلمسازی با کمترین امکانات ممکن، نتیجهای فوقالعاده از هرج و مرج واقعی به همراه داشت که در زمان خودش باکسآفیس را منفجر کرد.
لحظات زیادی در این شاهکار هالیکی وجود دارد که در ذهن طرفداران بدلکاریهای خودرویی به یادگار مانده، اما یکی از برجستهترین آنها، پرش انتهایی در پایان تعقیب و گریز مذکور است. خودروی اصلی فیلم، یک فورد موستانگ ۱۹۷۳ به نام «الئونور»، یک پرش ۱۲۸ فوتی انجام میدهد که به ارتفاع ۳۰ فوت میرسد، بدون استفاده از پیستونها، تقویتکنندهها و البته CGI. هالیکی، که علاوه بر اینکه در فیلم به بازی پرداخت و رانندگی زیادی انجام داد، همچنین پشت فرمان این پرش قرار داشت و گزارش شده که در حین اجرای آن، ۱۰ مهره کمرش فشرده شد.
تخریب شانتیتاون در «داستان پلیس»
جکی چان و تیم بدلکاریاش در طول سالها با اجرای صحنههای اکشن دیوانهوار و خطرناک، به افسانهای در دنیای سینما تبدیل شدند. فیلم «پلیس داستان» که در سال ۱۹۸۵ منتشر شد، نمونهای عالی از فداکاری و جسارت جکی چان و همکارانش است. این فیلم پر از صحنههای اکشن خیرهکنندهای است که تماشاگران را شگفتزده میکند و نشان میدهد چقدر این تیم برای ایجاد صحنههای فوقالعاده آماده بودند.
یکی از برجستهترین صحنههای این فیلم، تعقیب و گریز در شانتیتاون است. هنگامی که عملیات پلیس هنگکنگ برای دستگیری یک تبهکار محلی به هم میخورد، آنها مجبور میشوند تا او را از میان شانتیتاون کوهپایهای دنبال کنند. اکثر فیلمها با چنین تعقیب و گریزهایی به صورت پیادهروی انجام میشود، اما «پلیس داستان» با تبدیل این صحنه به تعقیبی خودرویی، استاندارد جدیدی را تعیین میکند.
در این صحنه، هر دو طرف (هم تبهکاران و هم پلیس) با خودروهای خود به داخل ساختمانها میزنند و شانتیتاون را بهطور کامل ویران میکنند. در این مسیر، انفجارهای تصادفی، تخریب پیدرپی کلبهها، و حتی نمایی از شکستن شیشه یکی از خودروها وجود دارد که شدت ویرانی را به تصویر میکشد. این صحنه به قدری پر هیجان و خطرناک است که حتی با استانداردهای جکی چان هم بینظیر به نظر میرسد.
پرش کامیون در «شوالیه تاریکی»
وقتی کریستوفر نولان «بتمن آغاز میکند» را ساخت، بهطور گستردهای بهعنوان ناجی کارنامه فیلمهای شوالیه تاریک شناخته شد. این کار را با پایهگذاری حداکثری اکشنهای فیلم در فیزیک واقعی و جلوههای عملی انجام داد. دنباله آن، «شوالیه تاریکی»، هرچه بیشتر از قبل بر روی جلوههای واقعی تأکید کرد و به همین دلیل، یکی از صحنههای معروف فیلم، یعنی پرش عمودی کامیون در وسط شیکاگو، به یکی از شاهکارهای سینمایی تبدیل شد.
این کار به ظاهر ساده به نظر میرسد: یک پیستون قدرتدار TNT به پایه کامیون وصل شد که با فعال شدن، به زمین میخورد و باعث میشود تا بار کامیون به صورت عمودی پرچم بزند. اما توجه داشته باشید که این در مرکز منطقه بانکی شیکاگو انجام میشد. بنابراین هر اشتباهی میتوانست قطعات کامیون را به داخل یکی از مؤسسات مالی شهر پرتاب کند. افزون بر این، رانندهای در کامیون بود که پیستون را فعال میکرد، پس این کار بسیار دشوار بود. خوشبختانه، تیمهای بدلکاری و جلوههای ویژه فیلم این کار را بهخوبی انجام دادند و یک نقطه انفجاری عالی به صحنه تعقیب و گریز فوقالعاده فیلم اضافه کردند.
پرش مارپیچ در «مردی با تفنگ طلایی»
تعقیب و گریزهای خودرویی و صحنههای هیجانانگیز با خودرو همیشه بخشی از فرانچایز جیمز باند بودهاند. برخی از این صحنهها حتی در فیلمهای کمکیفیت هم درخشان میشوند. یکی از این صحنهها در فیلم «مردی با تفنگ طلایی» (The Man with the Golden Gun) قرار دارد، که به عنوان یکی از ضعیفترین فیلمهای 007 شناخته میشود. با این حال، نمیتوان برتری بدلکاری این صحنه را نادیده گرفت، حتی اگر تصمیمات عجیب در موسیقی متن کمی از جذابیت آن کاسته باشد.
در این صحنه، باند (با بازی راجر مور) برای عبور از یک رودخانه و با نداشتن وقت کافی برای یافتن یک پل سالم، تصمیم میگیرد از یک پل خراب استفاده کند و با خودروی AMC Hornet X مدل 1974 خود یک پرش مارپیچی انجام دهد. این حرکت ابتدا در شبیهساز رایانهای در آزمایشگاه هوافضای کرنل طراحی شد و سپس توسط راننده بدلکار لورن «بامپس» ویلرت در یک نوبت اجرا شد. این پرش بهصورت آهسته به تصویر درآمده و واقعاً چشمگیر است. اما افزودن یک افکت صوتی بامزه از سوی آهنگساز جان بری که شبیه به صدای زنگوله است، به نوعی حال و هوای صحنه را تحت تاثیر قرار داد. این تصمیم هم از سوی جان بری و هم از سوی تهیهکننده آلبرت بروکلی مورد پشیمانی قرار گرفت. اما این نباید از اعتبار کار دقیق ویلرت و تیم بدلکاری که اولین «پرش مارپیچ» جهان را به تصویر کشیدند، بکاهد.
در نهایت، این صحنهها نه تنها به خاطر هیجانانگیز بودنشان، بلکه به خاطر اجرای بینظیر و خطرناکشان در تاریخ سینما ثبت شدهاند. این صحنهها همچنان به عنوان مثالهایی از هنر بدلکاری در نظر گرفته میشوند.
ارسال نظر