امروز در تهران روی سر این زن برف میبارید!
امروز در یک عصر تابستانیِ تهران... نهُم شهریور ۱۴۰۳ در میدان هفت حوضِ نارمک روی سر یک زن داشت برف میبارید.
برترینها: رسول اسدزاده، روزنامهنگار امروز این عکس را در اینستاگرامش به اشتراک گذاشت و درباره آن نوشت: عکس را عصر امروز گرفتم... ایستاده بودم به تماشای زنی در یک عصر تابستانیِ تهران... نهُم شهریور ۱۴۰۳ در میدان هفت حوضِ نارمک روی سر یک زن داشت برف میبارید. زمهریر بود... زن جوانی نشسته روی آسفالتِ میدان هفت حوض درست روبروی کلانتری... تا قبل از اینکه بالاخره خواهشهای مردم و پلیس افاقه کند و او از زمین بلند شود داشت عاجزانه میخواست تا اجازه بدهند یکی از ماشینها از رویش رد شود... انقدر هوار کشیده بود که صدایش کم رمق شده بود... میگفت ایها الناس من حقم این نبود. از میان نالههای او میشد فهمید شوهرش را با زن دیگری دیده... داستان تکراری خیانت... میگفت به پای قرض و بیپولیاش نشستم. با او کار کردم. پدرم در آمد تا چکهایش پاس شد. از گِل که در آمدیم سهم من شد خیانت... میگفت اگر من به جای او بودم هم همینطور نگاهم میکردید؟؟
تعدادی از عابران مثل اعضای هیئت منصفهای که عجله داشتند خیلی سریع به دنبال مقصّرِ این تصویر غم انگیز بودند... یکی تُف کرد به شرفِ آن زنِ مجهول که قاپِ مردِ این زن را دزدیده، یکی گفت مقصر شوهرش است. یکی زیر لب گفت شاید مقصر خودش است که شوهرش را نگه نداشته، شوهر این روزها مثل ماهیِ تازه از آب گرفته است. حواست نباشد لیز میخورَد میرود. زن که رضایت داد از وسط میدان بلند شود. رفتم.... رفتم یک جایی وسط میدان نشستم. به یاد سالها پیش که میدان هفت حوض جایم بود. دلم خواست مثل آن سالها بسته اولترا لایت و فندکِ چخماقیام کنارم بود... به آسمانی نگاه کردم که داشت تاریک میشد. به آبنمای میدان و هیاهویی که از ملغمه آدم و ماشین و موتور در اطرافم بود و دانههای برف که نشسته بود روی سرم، روی دستم، روی ادراکم... به مقصّرهایی که مردم تشخیص داده بودند فکر کردم... و به مقصّرهای دیگری که تشخیص ندادند... به مادر و پدرِ این زن، به گذشته و حالِ آن زن، به فرهنگ به آموزش و پرورش، به قانون به عرف و حتی به سنگ فرشهای خیابانهای تهران و هر چیز و کسی که در ضعیف و ناچار بار آمدنِ آدمها نقشی دارند، مقصّرند و سهمی در این پرفورمانسِ استیصال و تراژدی در میدان دارند...
نظر کاربران
ابراز تاسف برای هر کس که به این تیپ از همراه زندگیشون خیانت میکنند
دوراشونو که زدن دوباره برمیگردن
خیانت در همه ی دنیا هست حتی شکیرا وجنیفر هم با همه ی اداواطوارشون بهشون خیانت میشه اما از همه مهمتر اینکه فرهنگ راحت خیانت کن پابند بودن ظلم است باید راحت زندگی کرد باید ببینی با کی حالت خوش است بسوز وبساز فرهنگش تموم شده را داریم زیاد میشنویم فرهنگ واقعی ایرانی را داریم از دست میدیم این خطر ناک است
پاسخ ها
وقتی یک نفر را دیدی، فهمیدی و درک کردی ، پایبندی به همراه داره
هرگاه جمال هرکسی را دیدی، با هرکسی هم کلام شدی و همه را درک کردی، مقایسه شروع شده و نتیجه اش خیانت هست
تا یه مورد ظلم و ناحقی میبینید فوری نیاید قشر طرف مقابل رو ظالم معرفی و شروع به داستان سرایی کنید
اگه یه مرد خیانتکار رو دیدید حتما یه زن خیانتکار هم وجود داره
هم زن خیانتکار زیاده هم مرد خیانتکار
پس بیخودی یک قشر رو مظلوم و یک قشر دیگه رو ظالم نکنید بیخودی قضاوت نکنید
پاسخ ها
وقتی همسفرمون رو با شخص یا اشخاص دیگری مقایسه کنیم، می شوی خائن به همسرت و زندگیت، خیانت مرد و زن نداره
آدم خائن بازنده است..خواهر خوبم بایست و باز زندگی شروع کن و این خائن به خدا بسپار که خدا به زمین گرم بزنش ..تو از دنیا بری اون آدم که نمیشه راحت تر میره دنبال عیاشی.
خاک بر سر شوهر نامرد این زن بیچاره و درمانده.به یک ناکس و نا مرد که رو بدهی فورا" خیانت میکند.