صحنههایی که هر روز برای ناظمهای خیابان تکرار میشود
مسیریابهای هوشمند هم نمیتوانند محل مستقرشدن آنها را حدس بزنند و راننده متخلف را از حضورشان باخبر کنند.
روزنامه همشهری: مسیریابهای هوشمند هم نمیتوانند محل مستقرشدن آنها را حدس بزنند و راننده متخلف را از حضورشان باخبر کنند. اگر هم متخلفان آنقدر تیزبین و حواسجمع باشند که بهوجود این چشمهای بینا در حریم معبر پی ببرند، پیش از آنکه فرصت پیدا کنند به ضرب و زور ترمز و کلاچ عقربه سرعتسنج و کیلومترشمار را تا رسیدن به سرعت مطمئنه پایین بیاورند، به وسیله دوربینهای آنها شکار میشوند.پایان این قصه به پیامک جریمهای ختم میشود که دیر یا زود دریافت میکنند، اما گاهیعاقبت کار رانندگان عجولی که در بزرگراه شهید بابایی از این جریمههای مأموران اعمال قانون به سلامت جسته اند به جایی میرسد که تلخی دوچندان را تجربه کردند.
هر ساعت ۵۰تخلف سرعت
ترافیک بزرگراه شهید بابایی روان است و صدای ممتد حرکت خودروها لحظهای قطع نمیشود. کمی پایینتر از پل لشگرک دوربین و دم و دستگاهشان را علم کردهاند. آفتاب نیمروز داغ است و هر لحظهای که میگذرد خورشید سمجتر و خشنتر گرمایش را روی سایبان پلاستیکی کنار خودروی پلیس پهن میکند. زیر سایبان و روی صندلی پلاستیکی آبیرنگی افسر پلیس راهور نشسته و چشم دوخته به صفحه کوچک دوربین پایه کوتاهی که مقابل اوست. روی صفحه هر لحظه تصویر پلاک خودرویی که سرعت آن بیشتر از 90کیلومتر است ظاهر میشود و جزئیات تخلف راننده در جدول کنار صفحه به نمایش در میآید: سرعت 110Km/h....ساعت 10:23:30.....ردیف.... از ساعت 6صبح که افسران راهور در اینجا مستقر شدهاند 5ساعت گذشته و در این مدت در این دوربین 317مورد تخلف سرعت غیرمجاز به ثبت رسیده است. برای اینکه جریمه 317راننده عجول بزرگراه نظم آن را بر هم نزند، افسر پلیس اعمال قانون را تمام و کمال به این دوربین سپرده و رانندگان قانونشکن بدون آنکه برای اعمال قانون متوقف شوند به آسودگی از مقابل تیم راهور میگذرند تا بهزودی با دریافت پیامکی از جریمه خود مطلع شوند.
آخر به دستی ملخک!
در میان سرنشینان خودروها جمعهای خانوادگی کمتر دیده میشود و اغلب خودروها با یک یا چند سرنشین به طرف پل صدر و بزرگراه امام علی(ع) در حرکت هستند. پشت فرمان سمند سفیدرنگی جوانکی کم سن و سال نشسته که حتی دیدن دوربین و مأموران پلیس راهور هم او را مجاب نمیکند کمی از سرعتش کم کند، اما درحالیکه دقایقی از ثبت تخلف او نگذشته بیسیم افسر راهور از تصادف شدید او خبر میدهد.
2 تیم دیگر که ترافیک بزرگراه شهید بایایی را کنترل میکنند، مقابل ستاد مدیریت بحران و روبهروی پمپ بنزین مستقر هستند و تصادف در محدوده نظارت این تیم اتفاق افتاده است. هنوز خودروی پلیس به محل حادثه نرسیده که صفی از خودروها در لاین غربی بزرگراه ردیف میشوند و رفتوآمد روان بزرگراه جای خود را به ترافیکی سنگین میدهد. جوانک راننده حسابی کلافه است و بوقهای ممتد رانندههایی که تحمل توقف در ترافیک ظهرگاهی را ندارند، او را بیشتر عصبی میکند. برخوردش به گاردریل کنار بزرگراه شدید بوده و خودرو حسابی آسیب دیده است. وقتی افسر راهور گواهینامه و مدارک خودرو را درخواست میکند، دیگر رنگ به روی راننده ناشی نمیماند و مشخص میشود آقای راننده درحالیکه هنوز به سن قانونی رانندگی نرسیده، بدون گواهینامه پشت فرمان خودروی پدر نشسته تا مهارتش در رانندگی را به رخ رفقای همسن و سالش بکشد. در میان اصرار و گریه و زاری او برای توقیف نشدن خودرو و اعتراض رانندههایی که دیگر تاب انتظار کشیدن در ترافیک را ندارند، مأمور راهور مشغول ثبت جزئیات تصادف است.
نیمساعت تخلف آزاد است!
تا خودروی حادثهدیده به پارکینگ منتقل شود، پدر راننده خاطی هم از راه میرسد. بگومگوی او با پسر نوجوانش نشان میدهد نخستین بار نبوده که پسرش بدون جلب رضایت پدر به دل جاده زده و همراه دوستانش در بزرگراههای داخل و خارج شهر ترکتازی کرده است، اما دوربینهای اعمال قانون بزرگراهها فقط سرعت و سبقت غیرمجاز او را ثبت کردهاند که توسط پدر پرداخت شده است. وقتی دوربین راهور ساعت 12ظهر را نشان میدهد، راهبندان بزرگراه باز شده و افسر پلیس درحالیکه عرق از سر و رویش راه گرفته به محل استقرار تیم برمیگردد. خطوط روی یونیفورم لباس همکارش نشان میدهد سرباز است و وظیفه دارد در کنترل ترافیک بزرگراه به افسر کادری راهور کمک کند. سن و سالش از وقت سربازی رفتن گذشته و انگار سالها از خدمت رفتن طفره رفته، ولی صورت درهمش که در هرم گرمای روز گر گرفته نشان میدهد باید وقتی جوان تر بود این دوره را طی میکرد. موقع صرف ناهار رسیده، ولی از سالن غذاخوری و سرمای باد کولر خبری نیست و باید پلو مرغ داخل ظرف یکبار مصرف را زیر همان سایبان نیمبندی بخورند که عرضش فقط به اندازه یک صندلی پلاستیکی است.دوربین اپراتوری به تنهایی نمیتواند تصاویر تخلفات را ثبت کند و در نیمساعتی که آنها ناهار میخورند برخی رانندگان با خیال آسوده از هم سبقت میگیرند و با شتاب و سراسیمه رانندگی میکنند.
روز از نو روزی از نو
با اعلام خبر تصادفی دیگر افسر راهور باید به سرعت خود را به محل حادثه برساند و خطر جریمه از بیخ گوش رانندگان قانونگریز خوشاقبال میگذرد. راننده خاطی خانم جوانی است که موقع عبور از رمپ و تغییر مسیر نتوانسته خودرو را کنترل کند و با خودروی دیگری برخورد کرده است. تعداد زیادی از رانندههای عجول و بیحوصله
یکی یکی سر خود را از شیشه خودروهایشان بیرون می آورند و چند کنایه نثار خانمهای راننده میکنند. تا افسر راهور مسیر تردد آنها را باز کند و کروکی حادثه را بکشد ساعتی به درازا میکشد. هنوز گرمای هوا طاقتفرساست و تا ساعت 11شب که مأموریت روزانه تیم او به پایان میرسد 9ساعت دیگر باقی است. فردا زمان استراحت تیم آنهاست و تیم دیگری صبح زود در حوالی پل لشگرک مستقر میشود.
اعمال قانون سختگیرانه
بعد از ناهار گشتزنی افسر راهور شروع میشود. او باید نادیده گرفتن سایر جرائم رانندگان از سوی دوربین اپراتوری را جبران کند. نظارت این دوربینها روی رعایت سرعت مطمئنه در بزرگراه متمرکز شده و گشتزنی خودروی راهور در بزرگراه باعث میشود سایر خطاهای رانندههای قانونگریز هم به حداقل برسد؛ البته درصورتی متخلفان اعمال قانون میشوند که متوقف کردن خودروی آنها باعث ترافیک بزرگراه نشود. غافلگیر شدن رانندههایی که با دیدن خودروی گشت راهور مکالمات تلفنی خود را ناتمام میگذارند جالب و تماشایی است.
ارسال نظر