زنی که به نقاشی «طبیعت بیجان» جان بخشید
بررسی زندگینامهی کلارا پیترز دشوار است، با این حال او به عنوان زن نقاشی که در قرن هفدهم بر خلاف انتظارات به موفقیت دست یافت، شخصیت برجستهای است.
فرادید: نقشی که کلارا پیترز در تاریخ هنر ایفا کرد نقش مهم و ویژهای بود، چرا که او در رشد نقاشی «طبیعت بیجان» در آغاز قرن هفدهم سهم بزرگی داشت.
پیترز یکی از نخستین نقاشانی بود که طبیعتهای بیجان خالص و مستقلی از جنس غذاها، گلها، شکار و ماهی خلق کرد. در ادامه، با زندگی کلارا پیترز، هنرمند مشهور بلژیکی آشنا میشوید که کلیشههای زمان خود را به چالش کشید.
مدرسه نقاشی آنتوِرپ
کلارا پیترز در دهه ۱۵۸۰ یا دقیقتر بگوییم سال ۱۵۹۴ پس از یک دوره پرتلاطم به دنیا آمد. سال ۱۵۶۶، جنگ هشتادساله با شورش شهرهای هلندی علیه پادشاهی اسپانیا آغاز شد. این خونریزی با غارت آنتورپ در سال ۱۵۷۶ به اوج خود رسید. نتیجهاش این بود که شورشیان هلندی در برابر تاج و تخت اسپانیا متحد شدند و آنتورپ با قرار گرفتن تحت تسلط دولت اسپانیا وارد دورهای از رکود شد. قبل از سال ۱۵۷۶، آنتورپ به عنوان یک مرکز تجاری و فرهنگی شکوفا شده بود.
در آغاز قرن هفدهم، آنتورپ بار دیگر به عنوان همان مرکز تجمل و تجارت قبلی، ظهور کرد و نقاشی نیز یک کالای مطلوب تلقی میشد. در این شرایط، دوک بزرگ و دوشس بزرگ، آلبرت و ایزابلا نه تنها در مقام رهبران روحانی سیاسی و کاتولیک، بلکه در مقام حامیان هنری و فرهنگی سخاوتمند خودنمایی میکردند. تحت چنین حمایتهایی که از دهه ۱۶۰۰ آغاز شد، هنرمندانی مانند یان بروگل بزرگ (۱۵۶۸-۱۶۲۵)، پیتر پل روبنس (۱۵۷۷-۱۶۴۰) و آنتونی ون دایک (۱۵۹۹-۱۶۴۱) شاهد شکوفایی حرفه خود تحت حمایت عالی کلیسای کاتولیک و دربار ایزابلا، آلبرت و همراهان آنها بودند.
کلارا پیترز جوان در دورهی حمایت سخاوتمندانه به بلوغ رسید. بنابراین، زمان موفقیت او ارتباط نزدیکی با گرایشات بزرگتر در جامعه آنتورپ داشت. صعود هنری کلارا همزمان با بازسازی زادگاهش اتفاق افتاد.
کلارا پیترز چگونه به یک نقاش ارجمند طبیعت بیجان تبدیل شد؟
کشف جزئیات زندگی و آموزش کلارا پیترز دشوار است. با این حال، اسناد کمی وجود دارند که از او به عنوان کلارا پیترز اهل آنتورپ یاد میکنند. در حالی که هیچ چیز قطعی نیست، این امکان وجود دارد که او دختر جان پیترز بوده و روز ۱۵ مه ۱۵۹۴ غسل تعمید داده شده باشد. از آنجا که نام و نام خانوادگی او در آنتورپ بسیار رایج بوده، تعیین اینکه آیا همان کلارا پیترز نقاش روز ۳۱ مه ۱۶۳۹ با هنریکوس جوسن در کلیسای سنت والبورگا ازدواج کرده، نیز چالشبرانگیز است. بنابراین، در حال حاضر، تعیین دقیق آموزش و شکلگیری شخصیت هنری کلارا بسیار دشوار است.
معماهای بصری کلارا پیترز
در نقاشی «طبیعت بیجان با پنیر»، جلوهای غنی و در عین حال ساده و بیپیرایه روی بوم به تصویر کشیده شده است. در یک نگاه سریع، بیننده فقط میتواند تودههای باابهت پنیر هلندی، چوب شور، بادام و گیلاس ونیزی را ببیند. با این حال، با نگاه دقیقتر، مشخص میشود کلارا یک خودنگارهی بامزه روی درب بطری اضافه کرده که شبح یک زن را نشان میدهد. نام او با هوشمندی روی دسته چاقوی عروسی امضا شده است. بسیاری از هنرمندان راههایی برای گنجاندن خودنگاره در آثارشان پیدا کردند، با این حال، کلارا نخستین کسی بود که چنین عنصری را در یک نقاشی بیجان گنجاند. افزون بر این، او تنها کسی بود که بارها این کار را انجام داد و به سبک خود کمک کرد.
انتخاب کلارا پیترز برای خلق نقاشیهای طبیعت بیجان، به نوعی، یک حرکت جسورانه بود. بازار طبیعت بیجان، به طور کلی، هنوز برای بزرگترین مشتریان جذابیتی نداشت. ژانر محبوب آن زمان، نقاشیهای تاریخی بود که ثروتمندترین مشتریان از آنها لذت میبردند و برترین هنرمندان (مرد) خالق آنها بودند. اما با پیشرفتی که پس از آشوبهای جنگ اتفاق افتاده بود، پیترز قطعاً پتانسیل تجاری بازار هنر را احساس کرد، یعنی دسترسی روزافزون طبقه متوسط در حال شکوفایی به اقلام لوکسی از قبیل آثار هنری.
با این حال، این به آن معنا نیست که در موارد خاص مشتریان خاص از نقاشیهای طبیعت بیجان لذت نمیبردند، چرا که امروزه نقاشیهای زیادی با موضوع شکار در کلکسیونهای شاهزادگان در سراسر اروپا یافت میشود. در مورد پیترز، او از یک بازار روان و رو به رشد برای ژانر طبیعت بیجان استفاده کرد که او را قادر ساخت نقاشیهایش را در بازار هنر به مشتریان علاقهمند بفروشد. از سوی دیگر، او از سفارشها نیز استقبال میکرد و این کار به او اجازه میداد با حامیان هنر ارتباط برقرار کند یا مشتریان بلندمدتی پیدا کند که مرتباً کار او را میخریدند.
تعریف ژانر طبیعت بیجان
کمک کلارا پیترز به عنوان پیشگام این ژانر، نقش بسیار مهمی در تثبیت طبیعت بیجان به عنوان یک فرم هنری مجزا ایفا کرد. هنگامی که کلارا شروع به هنرآفرینی کرد، مناطق هلندی و فلاندری هنوز اصطلاح خاصی برای توصیف این سبک نداشتند. اصطلاح طبیعت بیجان حدود اواسط قرن هفدهم ابداع شد. کلارا استاد کشیدن قطعات گل، صبحانه، ضیافت، وانیتا (یادآور مرگ) و آشپزخانه بود، اما به آنها خط (یا جهت) شخصی داد. طبیعت بیجان او به دلایل فنی و شمایلنگارانه، برجسته است. پیترز در به تصویر کشیدن بافت و شکل هر شئای عالی بود. افزون بر این، توازن دلپذیر میان پسزمینههای تاریک و بیتجمل و اقلام درخشان، معرف نقاشیهای او هستند.
جاشمعیهای برنجی، جامهای شیشهای و بشقابهای براقی که او میکشد روی میزهای بیپیرایه، خودنمایی میکنند. پیترز نخستین نقاشی بود که عناصری از انواع مختلف طبیعت بیجان را با هم ترکیب کرد. در واقع، این باور وجود دارد که او مبدع آثار طبیعت بیجانی است که ماهی و غذاهای دریایی را نشان میدهند. تصاویر او از طروف غذا و غذاها گواه تقسیمات طبقاتی، تاریخ تجارت و جنبههای اجتماعی دیگر زمان او هستند. او با نشان دادن غذاهای ساده در نقاشیهای روحبخش و گرانقیمت، تماشاگر را به تعمق درباره نقشی وامیداشت که غذا، داشتن یا نداشتنش، در هستی ما ایفا میکند. به علاوه، او با به تصویر کشیدن اشیاء خارجی که از طریق تجارت بینالمللی هلندیها وارد بازار میشدند، به یک واقعیت اشاره میکرد: بردگی و استعمار! از این گذشته، شرکت هند شرقی هلند در ایجاد مستعمرات هلندی و به بردگی کشیدن بومیان در اوایل دوره مدرن، ایفا کرد.
از آنجا که محیط فرهنگی و تجاری آنتورپ پس از آتشبس دوازدهساله در سال ۱۶۰۹ بازسازی شد، تاجران بار دیگر میتوانستند کالاهای فراوانی را مبادله کنند. آنها حیوانات، گیاهان، ادویهجات، چوبهای باارزش و منسوجات را برای فروش به افراد سرشناس محلی وارد میکردند و در عین حال پاسخگوی فرهنگ پررونق کلکسیون اروپایی بودند. نقاشیهای کلارا پیترز و معاصران او به شکل باشکوهی، صنعت واردات بینالمللی آنتورپ را به نمایش میگذارند. با این حال، آنها دیدگاهی اروپاییمحور و مستعمرهچی را نمایش میدهند. وقتی به عنوان نمایش تشریفاتی غنیمت استعماری تفسیر نشوند، تفسیر معکوس قاطعانه به تجارت بردگان بین اروپا و آمریکا، استثمار فرهنگهای بومی و هزینههای انسانی گزاف به اوج رسیدن اروپا اشاره میکند.
از طبیعتهای بیجان کلارا چه میآموزیم؟
پیترز به استثنای خودنگارههای فرضیاش و برخلاف سایر هنرمندانی که در نقاشی طبیعت بیجان تخصص داشتند، تاکید زیادی بر عناصر تمثیلی پیچیده در آثار بیجان خود نداشت. در عوض، بیشتر اوقات از عناصر سادهای استفاده میکرد که استادانه اجرا میشدند تا او به وسیله آنها منظورش را بیان کند. از یک سو، نقاشیهای او نمایشهای هنرمندانهای از اشیاء و گونههای جانوری مختلف هستند و از سوی دیگر، هر طبیعت بیجان کلارا را میتوان کتابی درباره جامعهای توصیف کرد که در آن میزیست و کار میکرد.
پیترز در «طبیعت بیجان با گلها و جامهای افتخاری طلا» طیفی از چیزهای باارزش را به تصویر کشیده است. سکههای طلا، دو جام طلاکاری شده به سبک باروک، یک کاسه سبز مایل به خاکستری چینی، صدفها، یک زنجیر طلایی و دستهای از گلهای کمیاب را میبینیم. این اشیاء از دهه ۱۵۵۰ کالاهای اصلی مجموعه اشیاء بینظیر بودند. بنابراین، کلارا حین خلق این طبیعتهای بیجان احتمالاً دو نوع مخاطب را در ذهن داشته است: مشتریای که توانایی مالی داشتن چنین مجموعهای از اشیاء بینظیر را نداشته یا شخصی که در جمعآوری چنین اشیائی مهارت دارد.
معنای غذا
به طور مشابه، صحنههای غذای کلارا میتواند به بسیاری از سوالات در مورد شیوههای غذا خوردن، آداب معاشرت و تقسیم طبقات اجتماعی پاسخ دهد. غذا به عنوان نشانه تمایز در شهرها و دربارهای اروپا استفاده میشد. غذاخوردن نوعی سوژه هنری بود که در آن غذاهای عجیب و غریب با فنجانهایی که با کوشش انتخاب شده بودند میآمیختند. از آنجا که وضعیت مالی و اجتماعی فرد از میز غذایش مشخص میشد، تقسیمبندیهای واضحی وجود داشت. نقاشیهای کلارا منبع بصری ارزشمندی از آداب و رسوم ضیافت دورانش هستند.
گیلاس، مارزیپان (نوعی شیرینی)، پنیر، بیسکویت، زیتون، رولت گوشت و انواع ماهیها نقل محافل شهر آنتورپ بودند. تمام نقاشیهای کلارا پیترز چنین غذاهایی را نشان میدهند. یک عالمه پنیر و کره که کلارا پیترز معمولاً آنها را به تصویر میکشید، در واقع محصول اصلی هر دو استان جنوبی و شمالی بودند. آنها نه تنها برای تامین نیاز جمعیت محلی بلکه برای صادر شدن به کشورهای دیگر تولید میشدند. بنابراین، تابلوهای صبحانه کلارا خیالی نیستند. در قرن هفدهم، خوردن نان، کره و پنیر برای صبحانه رسم بود. این چیزها بعد از شام نیز سرو میشدند.
میراث کلارا پیترز
کلارا پیترز چیزی بیش از یک حرفه موفق داشت. در حالی که امروزه فقط حدود چهل اثر او را میشناسیم، تأثیر او را بسیار گسترده بود. او بهعنوان یکی از نخستین کاربلدهای طبیعت بیجان، فضای زیادی برای نوآوری داشت. این واقعیت که او به یک نقاش ماهر تبدیل شد با توسعه «مدرسه کلارا پیترز» در طول حیات او ثابت شده است. در حالی که امکان کارگاه آموزشی برای چنین نقاش موفقی بسیار محتمل است، وجود تنوعهای بیشمار نقاشی به شیوه او، ثابت میکند بسیاری از مجموعهداران به تصاویر واقعی از غذاها و گلهای مختلف علاقهمند بودهاند.
نفوذ او بسیار فراتر از آنتورپ گسترش یافت و به آلمان رسید. فرمت کوچک و متمایز نقاشیهای پیترز، ترکیببندی فشرده و پالت رنگی محدود او بر دیگر هنرمندان هلندی مانند نیکولاس گیلیس (۱۵۹۵-۱۶۳۲) و پیتر کلس (۱۵۹۷-۱۶۶۱) اثر زیادی گذاشت. محبوبیت دائمی کلارا پیترز مشهود است. درست مانند رِیچِل روش (۱۷۵۰-۱۶۶۴)، از جذابیت او نیز در طول قرنها کاسته نشده است. برعکس، با جلب توجه بیشتر محققان و بازدیدکنندگان به طور یکسان به آثار او، این جذابیت به رشد خود ادامه میدهد.
کلارا پیترز هنرمند ماهری بود که به محبوبیت ژانر در حال ظهور طبیعت بیجان کمک شایانی کرد و یکی از نخستین زنان هنرمندی بود که در گسترش این ژانر مشارکت داشت. او از طریق خلاقیت و مهارت خود توانست بر هنر مدرن اولیه هلندی و فلاندری و بر هنرمندان بعدی اثر بگذارد. بنابراین، برای درک تکامل این ژانر جذاب، کلارا پیترز یکی از عناصر کلیدی مورد نیاز است.
ارسال نظر