گفتگو با مردی که دو بار پای چوبه دار رفت
پسری جوان که به اتهام قتل تا پای چوبهدار رفته و در آخرین لحظات، اجرای حکم او متوقف شده بود، بعد از محاکمه مجدد از زندان آزاد شد.
این جوان شیرازی که رحیم نام دارد، از سال ۸۷ به اتهام قتل در زندان بهسر میبرد. او مدعی بود مقتول را در دفاع از خودش و برای جلوگیری از تعرض به قتل رسانده است اما قضات دفاعیات او را نپذیرفتند و وی را به قصاص محکوم کردند.
پس از آن پرونده به دیوان عالی کشور رفت و حکم قطعی شد. اولیایدم که اصرار زیادی برای قصاص رحیم داشتند پرونده را پیگیری کردند و به این ترتیب نام پسر جوان در فهرست اعدامیان قرار گرفت و زمان اجرای حکم مشخص اما در آخرین لحظات اعلام شد مراسم اعدام به تعویق افتاده است.
پس از آن فرشید رفوگران که بهصورت داوطلبانه وکالت رحیم را پذیرفته بود با توجه به مطرح بودن بحث دفاع مشروع در پرونده درخواست اعاده دادرسی را مطرح کرد اما پیش از آنکه به نتیجه برسد رحیم بار دیگر در نوبت اعدام قرار گرفت و هشتم آبان سال گذشته پای چوبه دار رفت. آن روز قرار بود چند قاتل به دار آویخته شوند. رحیم ششمین اعدامی بود. وقتی نوبت به او رسید، روی صندلی مرگ رفت و طناب دار نیز دور گردنش انداخته شد اما همان موقع نمابری از دیوان عالی کشور به زندان شیراز فرستاده و دستور توقف اجرای حکم صادر شد.
در نامه نوشته شده بود با درخواست اعاده دادرسی موافقت شده است. به این ترتیب رحیم از چوبه دار پایین آورده و به زندان بازگردانده شد. در این میان اولیایدم مقتول اعلام کردند در صورت دریافت ۱۵۰ میلیون تومان از قصاص صرفنظر خواهند کرد. این خواسته در حالی مطرح شد که رحیم خانواده فقیری دارد. پدر او سالها قبل فوت شده و مادر و خواهرش تحت پوشش بهزیستی هستند.
وکیل و مادر رحیم برای تهیه مبلغ درخواستی از طریق روزنامه «شرق» از مردم کمک خواستند و مبلغ مورد نظر در دو مرحله تهیه و ابتدا رضایت مادر و سپس رضایت پدر مقتول اخذ و ضمیمه پرونده شد. رحیم که با دریافت رضایت از مرگ نجات یافته بود یکبار دیگر در دادگاه کیفری استان فارس پای میز محاکمه رفت و اینبار هیأت قضات دفاعیات وی را پذیرفتند و او را به تحمل حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم کردند. به این ترتیب پسر جوان بعدازظهر سهشنبه هفته پیش از زندان آزاد شد. رحیم بعد از آزادی در گفتوگوی کوتاهی با «شرق» از مردمی که به او کمک کردند، تشکر کرد.
فکر میکردی آزاد شوی؟
به تنها چیزی که فکر نمیکنم این است که خدا برای بندههایش چیزی بهجز خیر بخواهد. خداراشکر ماجرای من ختم به خیر شد.
الان چه حسی داری؟
باور نمیکنم بیرون آمدهام. خدا را شکر میکنم که فرصت زندگی دوباره پیدا کردهام و کنار خانوادهام و در بین افراد جامعه هستم. من الان اصلاح شدهام و سعی میکنم به بهترین شکل ممکن زندگی کنم.
دوران زندان چطور گذشت؟
در زندان امکاناتی وجود ندارد اما فرصت برای تغییر زیاد است آدم هم میتواند بدتر از چیزی که بود بشود و هم بهتر از آن. خداراشکر من راه دوم را انتخاب کردم و با شرکت در دورههای روانشناسی و کلاسهای قرآن سعی کردم، بهتر شوم اما رویهمرفته دوران سختی بود و روزهای سختی را پشتسر گذاشتم.
تو پای چوبهدار هم رفتی؟
من دوبار پای چوبهدار رفتم که سختترین لحظات زندگیام بود و فکر میکردم همهچیز تمام شده است اما ته دلم به خدا امید داشتم و امیدم به خدا کور نشد. شکر خدا فرجی شد و خانواده آن مرحوم هم گذشت کردند و همهچیز ختم به خیر شد.
با مردمی که به تو کمک کردند و با پرداخت مبالغی موجب آزادیات شدند حرفی داری؟
از صمیم قلب از آنها تشکر میکنم و میدانم که نمیتوانم لطفشان را جبران کنم اما به آنها میگویم که دعای خیر من پشتسرشان است. من آنها را نمیشناسم اما خدایی هست که لطف آنها را جبران میکند.
اگر در شرایط مشابهی با آنچه روز قتل اتفاق افتاد قرار بگیری چگونه رفتار میکنی؟
سعی میکنم در شرایط مشابهی قرار نگیرم و با درپیشگرفتن رفتاری محتاطانه مانع از این میشوم که در شرایطی مشابه آن روز گرفتار شوم. رفتار محتاطانه به شر منجر نمیشود.
برنامهات برای آینده چیست؟
برای زیارت امام رضا(ع) به مشهد میروم و بعد کار و زندگیام را با برنامهای جدید و با حمایت خانوادهام شروع میکنم. هرچه خدا بخواهد همان میشود.
خانوادهات وقتی زندان بودی چه شرایطی داشتند؟
شرایط بغرنج و حساسی بود. در نبود پدرم کانون خانواده رو به فروپاشی رفته بود ولی خدا بندگانش را تنها نمیگذارد. موضوع من خیلی حساس شد و به باریکی مو رسیده بود اما پاره نشد. نمیگویم اگر در این مدت نزد خانوادهام بودم شرایط آنها بهتر از این میشد اما میتوانم بگویم بدتر از این هم نمیشد. الان دلشاد و خوشحال هستم و خداراشکر میکنم که فرصت بازگشت به جامعه و خانواده را پیدا کردهام.
ارسال نظر