اشتباه نکنید، به حسین انتظامی رأی ندهید
با طرح سؤالات دقیق نحوهٔ پرسیدن را هم به مجریان آموخته است. مجریانی که نقش آنها به وقت نگه دار فروکاسته شده است.
مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: ساعاتی مانده به مناظرههای ۴ ساعتۀ ۶ نامزد انتخابات ریاست جمهوری ستارۀ بیچون و چرای میزگردهای انتخاباتی صدا و سیما همچنان حسین انتظامی است که برخی به طعنه گفتهاند ما به او رأی میدهیم!
انتظامی اما به عنوان کارشناس فرهنگی میزگردها پرسشهایی را با ۴ نامزد تا حالا اصولگرا مطرح و هر چهار نفر را هم به تناقضگویی یا بیان نکاتی متفاوت با آنچه قبلا گفته بودند واداشته و البته این انتظار را ایجاد کرده که همین رفتار را با دو نفر باقی مانده هم داشته باشد تا متهم نشود حامی یک کاندیدای خاص است.
هرچند میتوان حدس زد خود او به کدام نامزد رأی خواهد داد چون اهل رسانه است و طبعا معیار او آزادی رسانههاست ولی این گرایش را دخالت نداده بلکه با طرح سؤالات دقیق نحوهٔ پرسیدن را هم به مجریان آموخته است. مجریانی که نقش آنها به وقت نگهدار فروکاسته شده است.
این که چرا در صداوسیمایی که وحید جلیلی مرد شماره ۲ آن است میتوان سوالی از سعید جلیلی پرسید که اسباب طعنه و طنز شود برای خیلیها باورپذیر نیست ولی انتظامی این کار را انجام داده است.برخی قضیه را فراتر از این میدانند که او سالها مدیر روزنامهٔ صدا وسیما و در واقع پایه گذار آن (جام جم) بوده است.
بعضی هم او را متهم کردهاند که چون به علی لاریجانی نزدیک است قصد انتقام دارد اما او تنها سؤالات تخصصی را مطرح کرده و نشان داده کار رسانهای یعنی چه و این کاری به آقای لاریجانی ندارد.
حسین انتظامی ۷ دورهٔ پیاپی نمایندهٔ مدیران مسؤول مطبوعات در هیأت نظارت بر مطبوعات بوده و بیشترین پایگاه رأی او هم رسانه های اصطلاحا بدنه و اجتماعی بوده و نبض جامعه را در دست دارد.
هر چند با رسانه های عمومی وبزرگ شروع کرده اما با بخش خصوصی هم بیگانه نیست چندان که مدیریت گروه رسانهای در بخش خصوصی (روزنامه خبر) را هم در کارنامه دارد و اگر چه نقطه اغاز او روزنامه ای در جناح راست بوده اما سرانجام به جناح اعتدال رسید و در دولت روحانی ابتدا معاون مطبوعاتی و بعد رییس سازمان سینمایی شد.
تسلط و استمرار کار رسانه ای او طی بیش از ۳۰ سال سبب شده خیلی ها تصور کنند او استاد علوم ارتباطات است و عنوان دکتر در آغاز نام او هم به این سبب است اما مانند عباس عبدی و صادق زیباکلام مهندس شیمی است و دکتری او هم ربطی به علوم ارتباطات ندارد بلکه در مدیریت استراتژیک است اما انصافا در حوزه رسانه و بیشتر مدیریت رسانه کار کرده و صاحب نظر و ایده است.
غالب کسانی که در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در رشته های فنی و مهندسی تحصیل کردهاند و بعد دکتری خود را در رشتهای دیگر گرفته اند ذهن مرتبی دارند و اگر احساس میشود منطق انتظامی قوی تر از میهمانان مدعی است شاید به خاطر همین باشد.
باری، زودتر از آنچه تصور میشد میزگردها سر زبان افتاد چون قاعدتا در مناظرهها باید اتفاق اساسی رخ دهد و آن هم از زبان نامزدها نه کارشناس که معمولا محافظهکار است اما در این چند روز آن که گل کرده حسین انتظامی است که به عنوان کارشناس فرهنگی سؤالات سادهای را با ۴ نامزد اصولگرا مطرح کرده و نتوانستهاند پاسخ صریح بدهند حتی اگر مثل زاکانی با لحن خاص خود او مدعی شوند عاشق سؤالاتی این گونهاند.
در میزگرد اول از محمد باقر قالیباف خواست نظر خود را درباره فیلترینگ بگوید و یادآور شد در جایگاه رییس مجلس در شوراهای عالی متعدد عضویت و غالبا نیابت ریاست را بر عهده داشته و ناگهان خواست درباره زندانی شدن دو منتقد خود و این که شاکی آنها بوده یا نه هم توضیح دهد بی آن که قصد تخریب داشته باشد و اتفاقا آقای قالیباف کوشید از آن به مثابه فرصتی استفاده کند. این که مخاطبان پذیرفتهاند یا نه و ادعای کسانی که شکایتنامههای او را منتشر کردهاند تا چه حد صحت دارد بحثی است دیگر ولی توجهها را به خود جلب کرد آن قدر که از یاد میبریم که دوکارشناس دیگر چه می پرسند.
پرسش اصلی اما آنجا بود که پرسید گفتید از دولت فعلی برخی را نگاه می دارید. وزیر کنونی ارشاد هم در زمره آنها هست یا نه؟!
در میزگرد دوم از امیرحسین قاضی زاده هاشمی خواست اگر قصد دارد بعد از مناظرهها انصراف بدهد و اصطلاحا پوششی است سوال جدی نپرسد. با این تکنیک او را واداشت بگوید می ماند. مستقیما و مشخصا نپرسید میماند یا نه. به صورت مشروط موضوع دیگری را مطرح کرد.
در میزگرد سوم اما شاهکار کرد و آن موضوع حجاب بود که سعید جلیلی یک اصطلاح تازه را وارد مناظره ها و حتی گفتار روزانه کرد: عمق راهبردی و لطیفه ها و ویدیوها ساخته شد. نه که عمق راهبردی معنی نداشته باشد یا خنده دار باشد بلکه برای فرار از پاسخ صریح به در و دیوار می کوفت و از قله پایین آمد وبه عمق راهبردی رسید.
انتظامی سال پیش در مصاحبه ای از قرار دادن حجاب و عفاف در کنار هم انتقاد کرده و گفته بود حجاب مربوط به ظاهر است و عفاف باطن و با این پیشینه مشخص بود بی دلیل نمی پرسد.
در میزگرد چهارم هم سوال درباره حجاببانانها از شهردار فعلی تهران بود و این که به دستور اوست یا نه و ناچار شد بگوید ایجابیها مربوط به اوست. آقای زاکانی اما زود دانست که این ایجابی هم کم از آن عمق راهبردی ندارد. بنابر این از حجاب بان های برخی ایستگاهها اعلام برائت کرد و مگر حسین انتظامی چه میخواست بیش از این؟ آنچه دولتی ها را بر سر خشم آورده اما همان نکته بالاست.
این که از قالیباف پرسید اگر رییس جمهور شود وزیر فعلی ارشاد را ابقا میکند یا نه؟ ظاهر سؤال حساسیتزا نبود ولی به مذاق وزارت ارشاد خوش ننشست و از او گویا شکایت هم کردهاند. وزارت ارشادی که روزگاری خود دو معاونت مهم رسانه ای و سینمایی آن را بر عهده داشته است.
تا اینجا و حتی قبل از شروع مناظره ها حسین انتظامی آن قدر گل کرده که برخی پنداشته اند نامزد انتخابات است و همین نشان می دهد راز افول صدا وسیما چیست؟ این گونه سوالات را باید مجریان طرح می کردند منتها نقش مهدی مهدی قلی در صف اول یا خانم ندا سپانلو در میزگرد اقتصادی یا جعفر خسروی در میزگرد فرهنگی به وقت نگه دار فروکاسته و هدایت برنامه عملا در اختیار آقای انتظامی است.
تا اینجا شد دو معما: چرا مسعود پزشکیان تأیید شد و چرا حسین انتظامی به عنوان کارشناسان کاندیداها را به چالش میکشد؟!
می گویند: برای افرایش مشارکت. خوب! اگر هدف این باشد چه اشکالی دارد؟ مشارکت بالا مگر بد است؟ شواهد اتفاقا نشان میدهد که هر قدر مشارکت بالاتر باشد بخت پزشکیان بیشتر است مگر آن که صابون آقای انتظامی به تن او هم بخورد!
نظر کاربران
با پزشکیان کاری ندارد
این مرد عالیه