افعی تهران و پایانی مناسب برای قصهای جذاب
بخش مهمی از موفقیت این سریال چهارده قسمتی به فیلمنامه آن نوشته پیمان معادی و پویا مهدویزاده برمیگردد که براساس فرمول ثابت و موفق قاتلان سریالی نوشته شده است.
برترینها-محمد جلیلوند: داستانهای پلیسی-معمایی یکی از گزینههای جذاب و امتحان پسداده در تولید سریال هستند که مخاطبان پروپاقرص خود را دارند. به همین خاطر هم همه ساله شاهد حضور آن در بخش مهمی از تولیدات صنعت سریالسازی جهان هستیم. چرایی آن نیز به ذهن پیچیده و جستجوگر انسان و علاقهاش به قصههایی بازمیگردد که ذهناش را به چالش میکشاند.در زیرشاخههای این ژانر به آثاری برمیخوریم که عموما براساس قصههای واقعی نوشته شدهاند و یکی از مهمترینشان هم قاتلهای سریالی است. شخصیتهای پیچیده و هولناکی که در دستان فیلمنامهنویسان ماهر به شخصیتهایی چند لایه، تاثیرگذار و تکاندهنده تبدیل میشوند. سریال «افعی تهران» ساخته سامان مقدم تازهترین نمونه موفق ایرانی در این باب است که به تازگی پخش آن از پلتفرم فیلمنت به پایان رسیده و موفق به جذب میلیونها مخاطب شده است.
بخش مهمی از موفقیت این سریال چهارده قسمتی به فیلمنامه آن نوشته پیمان معادی و پویا مهدویزاده برمیگردد که براساس فرمول ثابت و موفق قاتلان سریالی نوشته شده است. در همان قسمت نخست نیز میخ خود را محکم کوبیده و قصه را به یک نقطه عطف مناسب می رسانند. جایی که آرمان بیانی فیلمنامهنویس و مدرس سینما به دنبال کشف سرنخی از قاتلی موسوم به افعی تهران سرصحنه جرم است. تلاش او برای ساخت فیلمی سینمایی بر این اساس، شاکله فیلمنامه را تشکیل داده و قصه را با ریتمی مناسب پیش میبرد. آرمان به عنوان قهرمان کار به سبک فیلمنامههای کلاسیک با موانع مختلف و متعددی در مسیر ساخت اولین فیلماش آن هم در پنجاه سالگی مواجه شده و با یک شیب ملایم به شخصیتی متفاوت از آنچه که در قسمت نخست دیدیم تبدیل میشود. برای مثال تنها کافی است به برخورد تند او با تراپیست خود مژگان مشتاق در قسمتهای نخست و سپس ابراز علاقهاش به همین شخص در قسمتهای بعدی توجه کنید.
گذشته نقشی کلیدی در قصه «افعی تهران» داشته که به شکل هوشمندانهای از آن برای گرهافکنی و نیز باز کردن آنها بهره گرفته شده است. به ویژه در رابطه با کودکی آرمان و نیز رابطه او با پدر و مادرش که به مرور و با پیشرفت داستان چرخشهای ناگهانی جذابی دارد. برای مثال میتوان به مادر آرمان و تصویری که آرمان در ابتدا از او برای تماشاگر میسازد و در ادامه آرام آرام تغییر میکند، اشاره کرد. معادی در «افعی تهران» به خوبی از تجربیاتاش در جهان فیلمنامهنویسی بهره برده و با تلفیق آن با تجربیات بازیگریاش، قصه فوقالعادهای را بر پایه ساختاری آشنا تدارک دیده که سرشار از ظرافت بوده و به خوبی تماشاگر را تا پایان با خود همراه میکند. به ویژه در پرداخت شخصیتهای اصلی و مکمل که گاه همچون: آرمان لایههای درونی بسیار داشته و گاه تعمدا وجوه تیپیکال داشته و به باور تماشاگران خود مینشینند. برای نمونه نیز میتوان به گروه تولید فیلم اشاره کرد.
یک فیلمنامه خوب بدون حضور کارگردانی باهوش و حرفهای قطعا به نتیجهای درخشان نمیرسد که «افعی تهران» مثال خوبی در این باب به حساب میآید. سامان مقدم به عنوان فیلمسازی که در ژانرهای مختلف فیلم و سریال ساخته و تقریبا تمامی آثارش هم پربیننده بودهاند، نقش مهمی در شکلگیری «افعی تهران آن هم با کیفیتی درخورتوجه داشته است. فضایی که او از تهران در این سریال خلق کرده، فضایی به شدت متفاوت با بسیاری از سریالها است. تصویری شفاف از کلانشهر تهران و به خصوص مناطق مرکزی آن از دید آرتیستی به نام آرمان بیانی که به دنبال راهی برای ساخت فیلم خود و نیز نجات زندگی شخصیاش میگردد. مقدم در دکوپاژ فیلمنامه خود نیز ظرافت بسیار به خرج داده و در قاببندیهایش هم وسواس فراوان به چشم میخورد تا جایی که بسیاری از پلانها را میتوان مناسب برای قاب سینما به حساب آورد.
در عین حال مقدم ریتم مناسب فیلمنامه را نه تنها حفظ کرده بلکه در بهبود بخشیدن به آن نیز موفق عمل کرده است. به ویژه در سکانسهای پشت صحنه فیلم در حال ساخت آرمان بیانی که لحن بازیگوشانهای هم در آن به چشم میخورد. در عین حال، مقدم در استفاده از نماهای هوایی نیز هوشمندانه رفتار کرده و از آن به اندازه سود جسته است. او در انتخاب بازیگران هم به گونهای عمل کرده که تناسب میان بازیگر و نقش رعایت شود. اتفاقی که رخ داده و گروه بازیگران «افعی تهران» را به یکی از نقاط قوت سریال تبدیل کرده که در راس آن پیمان معادی، سحر دولتشاهی و آزاده صمدی حضور دارند.
ارسال نظر