در مذمت دو قطبی ایجاد شده پیرامون سکانس جنجالی سریال «افعی تهران»
در سکانسی از سریال «افعی تهران» که اینروزها از جذابترین سریالهای نمایش خانگی است و به نظر میرسد پس از «پوست شیر» (آن مجموعه نیز از فیلمنت پخش شد) توانسته مخاطبان زیادی را جذب نماید، پیمان معادی در نقش آرمان بیانی منتقد سینما که قصد ساخت یک فیلم سینمایی را دارد و به خاطر برخی تروماهای روانی به روانشناس مراجعه میکند، با ناظم دوران مدرسه خود قرار میگذارد تا ملاقاتی بعد از چند سال داشته باشد.
برترینها - محمد تقیزاده: در سکانسی از سریال «افعی تهران» که اینروزها از جذابترین سریالهای نمایش خانگی است و به نظر میرسد پس از «پوست شیر» (آن مجموعه نیز از فیلمنت پخش شد) توانسته مخاطبان زیادی را جذب نماید، پیمان معادی در نقش آرمان بیانی منتقد سینما که قصد ساخت یک فیلم سینمایی را دارد و به خاطر برخی تروماهای روانی به روانشناس مراجعه میکند، با ناظم دوران مدرسه خود قرار میگذارد تا ملاقاتی بعد از چند سال داشته باشد. نفس این ملاقات بعد از چند دهه کنجکاو برانگیز است و برگزاری آن در محیط بسته اتومبیل چالشیتر. سامان مقدم با طراحی میزانسن بسته ماشین علاوه بر کارکردی که در داستان برای این سکانس وجود داشته، توانسته فضای بسته و حتی خفقان ذهنی و روحی آرمان بیانی را در مواجهه با ناظم سابقش تداعی کند.
در سکانس 2 دقیقهای که میان بیانی و شکوهی ناظم او میگذرد، آرمان ابتدا از تنبیهات شکوهی میگوید و پس از کتمان ناظم مدرسه و تاکید بر اینکه هرگز اهل تنبیه نبوده، آرمان عصبانی میشود و در نهایت با یادآوری تاثیرات این رفتارها بر روحیات و آینده بچهها، به شکل تند و توهین آمیز از معلم میخواهد که در وسط اتوبان از ماشین پیاده شود. این سکانس کوتاه با اینکه از سوی برخی کاربران مجازی تایید و حمایت شد و به نوعی خاطرات کودکی آن دوران را برای برخی تداعی کرد، باعث نارضایتی برخی معلمان ، شکایت آموزش و پرورش از عوامل این سریال و در نهایت درخواست توقیف سریال شد. در این کنشهای مجازی و واکنشهای دولتیها توجه به چند نکته خالی از لطف نیست:
اول) اینکه یک بخش کوتاه از یک سریال یا مجموعه نمایشی به طور مجزا مورد تحلیل و تفسیر قرار گیرد، اساسا اتفاق حرفهای و منصفانهای نیست و نمیتواند ابعاد و جزئیات یک اتفاق را به طور کامل منتقل نماید کما اینکه در واکنشهای مقامات و معلمان این برداشت و قضاوت به وضوح دیده میشود. اینکه برخورد آرمان بیانی، رفتاری تند و توهین آمیز است، مساله مهم اما تازهای نیست چرا که او در مواجهه با شخصیتهای مختلف از مشاور مورد علاقه تا تهیهکننده و حتی پسربچه و مربیمهدکودک و حتی روی پخش زنده نیز اینگونه رفتار هیستریک و پرخاشگرانه را بروز داده است و رفتار نامتعارف این فرد مختص ناظم دوران مدرسهاش، شکوهی نبوده است. این خاص و ویژه نکردن رفتار آرمان با شکوهی، مساله مهمی است که معترضین به این سکانس بدون توجه به کلیت مجموعه و سابقه مشکلات روانی و همچنین رفتارهای پرخاشگرانه بیانی به آن توجه نکردهاند و از این رو قضاوت آنها نمیتوان کامل و دقیق باشد.
دوم) نکته بعدی در این کنشها و واکنشهای دولتی، توجه و تمرکز بیش از حد مقامات و مسئولین به این بخش از سریال است به طوری که به نظر میرسد واکنش آنها بیشتر این رخداد در سریال را برجسته کرده و اگر این برخوردنها و آزردگیها نبود، نه این حجم از واکنشهای عمدتا حمایتی از سریال اتفاق میافتاد و نه به زعم این عزیزان، توهین و هتک حرمت به مقام معلم و فرهنگیان زحمتکش جنبه رسانهای پیدا میکرد. سالها قبل نیز پرستاران در واکنش به تصویر هدیه تهرانی در فیلم «شوکران» به نارضایتی از این فیلم برآمده و درخواست توقف آن را ارائه دادند. از همه اینها مهمتر فیلم «مارمولک» در زمان خود به دلیل آنچه بیحرمتی به روحانیت عنوان شد از پرده سینما پایین کشیده شد در حالیکه چند سال بعد، مقام رهبری آن را تماشا و تایید کردند. پس به نظر میرسد جلوگیری از نمایش چنین آثار و همچنین برخوردهای سلبی و رادیکال با اهالی فرهنگ و هنر در بلند مدت نه تنها جواب نمیدهد بلکه باعث تاثیرات عکس و باعث همراهی توده مردم با آنها خواهد شد. آموزش و پرورش و فرهنگیان عزیز در صورت اعتراض و نارضایتی از این بخش از سریال راهکارها و واکنشهای بسیار بهتری را میتوانستند انتخاب کنند تا هم اصلاحات به مجموعه قابل پذیرشتر شود و هم اینکه این حجم از موضعگیری و دو قطبی پیرامون سریال به وجود نیاید.
سوم) نکته پایانی در ارتباط با تصویر کردن چهره ناظم تنبیهکننده و خشن در سریال «افعی تهران» این است که هنرمندان برای شخصیتپردازی و ساختن درام خود ناچار هستند که از صنفها و اقشار مختلف جامعه استفاده کنند و برخی اوقات نیز در شخصیتپردازی آنها و موقعیتها اغراق نمایند تا برای تماشاگر جذابتر به نظر آید. شکوهی در سریال «افعی تهران» قبل از آنکه نماینده یک جریان یا طیف فرهنگی و فکری باشد، یک شخص است مانند همه اشخاص جامعه. در نتیجه رفتارهای بد او از قبیل پنهان کردن رفتارهای گذشته و رفتار بد او با بچهها تنها مختص خود او است و قابل تسری دادن به کل جامعه معلمان نیست. اگر قرار باشد که هر طیفی از جامعه با تصویر کردن صنف مربوط به آن در سینما و تلویزیون به شکل منفی، اعتراض و اعلام شکایت کند هیچ شخصیت و کاراکتری در سینما ساخته نمیشود و همه نقشها باید بیکار و فاقد هویت اجتماعی و فکری باشند.
در انتها باید گفت، گرهای که خیلی راحت میشد با یک گفتوگو و حتی اعتراض ساده و فرهنگی باز شود حالا به موضوع اصلی بحث و جدل در فضای مجازی تبدیل شده و علاوه بر اینکه کارکرد درست مباحثه و نقدپذیری را در جامعه تضعیف کرده، باعث دلخوری بیشتر اهالی هنر و حتی توده مردم که به سریال علاقهمند هستند نیز شده است.
حالا فارغ از دو قطبیهای شکل گرفته پیرامون حمایت از آموزش و پرورش و بیاحترامی به معلمان و همچنین حامیان سریال که آن را سریال جذابی دانسته و سکانس معلم را آیینهای از جامعه تصور کردهاند، همنشینی و گفت و گو با سازندگان و همچنین بالابردن سعه صدر و نقدپذیری باعث میشود که سو تفاهم میان مردم و قشر فرهنگی و معلمان که در کلیت جامعه، از محبوبترین و شریفترین اقشار جامعه هستند از بین برود و با تداوم نمایش سریال، فضای مناسبتری برای تعامل اقشار مختلف جامعه فراهم شود.
ارسال نظر