اکنون جهان به وقت ایران زندگی میکند!
آیا ما شاهد فرود موشکها و پهپادهایی خواهیم بود که مستقیما از خاک ایران علیه اهدافی در اسرائیل پرتاب میشوند؟ اگر این درست باشد ابعاد حمله چه اندازه خواهد بود؟ پاسخ اسرائیل به آن چه خواهد بود؟ آیا شاهد حمله پهپادهای اسرائیلی به اهدافی در داخل خاک ایران خواهیم بود؟
فرارو: غسان شربل؛ مدیر مسئول روزنامه "الشرق الاوسط" نوشت: روز یکشنبه متوجه شدیم که شش ماه از آغاز سیل الاقصی میگذرد. روز سه شنبه بیست و یکمین سالگرد حذف مجسمه صدام حسین توسط یک خودروی زرهی آمریکایی از میدان الفردوس بغداد را جشن خواهیم گرفت. سرنگونی رژیم صدام اثری پررنگ در منطقه برجای گذاشت. سقوط دیوار عراق به تولد صحنههای کنونی کمک کرد. آن سقوط اجازه نفوذ را برای ایران را فراهم کرد. پس از آن بود که ایران از بغداد تا غزه وارد منطقه شد. آن سقوط به سردار سلیمانی اجازه داد که به بند قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مربوط به "صدور انقلاب"عمل کرده و آن را اجرایی کند. آن سقوط بود که به او کمک کرد تا "ارتشهای موازی کوچک" را ایجاد کند. شش ماه از آغاز طوفان الاقصی و جنگ بنیامین نتانیاهو علیه آن میگذرد. تلفات وحشتناک است. در هیچ یک از درگیریهای قبلی خاورمیانه شاهد چنین شدتی از کشتار و چنین رویکرد سیستماتیکی نبوده ایم.
خداوند هوش مصنوعی را برای برخی جنایات فاحش عفو کند! اعداد به شدت بیرحمانه هستند. در غزه ۳۴۰۰۰ نفر کشته شده اند که دو سوم آنان زن و کودک هستند و ۹۰۰۰۰ نفر زخمی شده اند. قحطی در چادرها را میزند و ۶۰۰ هزار کودک را تهدید میکند. ضربات اقتصادی بر اسرائیل بسیار شدید بوده اند. هزینه بازسازی غزه بیش از همه برآوردهاست. نتانیاهو نوار غزه را به "عصر حجر" بازگردانده و تلاش میکند حماس و غزه را همزمان با یکدیگر حذف کند. پس از شش ماه جنگ وجدان جهان دیر بیدار شده است. البته این دیر بیدار شدن وجدان بین المللی امری معمول است! با این وجود، خون کودکان غزه توانسته بر دیوار وجدانها و مراکز تصمیم گیری به ویژه در غرب بچکد.
سطح اعتراضات به احزاب و دانشگاههای غربی رسیده است. صحبت از استانداردهای دوگانه و سقوط اخلاقی غرب افزایش یافته است. این موضوع باعث ایجاد تقسیم و افزایش شکاف در آن جوامع شده است. حقایق جدید دولت آمریکا را مجبور کرد که از تاکید بر اینکه جنگ نباید گسترش یابد به درخواست توقف آن به جای این که صرفا خواستار اجازه ورود کمکها به غزه شود تغییر مسیر دهد.
همدردی با اسرائیل اکنون بار سنگینی بر دوش هر فردی خواهد بود که با آن رژیم ابراز همدردی میکند. اعتقاد روزافزونی در غرب وجود دارد که هرگونه آتش بس دائمی باید با تعهدی قاطع برای گشودن چشم انداز سیاسی به روی راه حلی باشد که ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی را امکان پذیر میسازد. سکوت در برابر آن چه در غزه میگذرد به ضرر منافع و کارزارهای انتخاباتی رهبران سیاسی تمام شده است. به موازات آن سردرگمی اسرائیل در داخل تشدید شده است. شعارهای غیر واقعی نتانیاهو مبنی بر پیروزی کامل، ریشه کن ساختن حماس و مهندسی روز بعد در غزه فاش شده است. صدای اسرائیلیها بلند شده و هشدار میدهد که ماندن نتانیاهو مجازات سختی برای خود آنان خواهد بود. نهادهای امنیتی اسرائیل نیز روش مدیریت جنگ و شعارهای آن که باعث تا مرز انزوای بین المللی پیش رفتن اسرائیل شده را زیر سوال برده اند.
در چنین بستری تماس تلفنی همراه با خشمی بین جو بایدن رئیس جمهور امریکا و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل صورت گرفت. در همین چارچوب، خواستهها برای توقف عرضه تسلیحات و مهمات آمریکا به اسرائیل یا حداقل کاهش سرعت تحویل آن افزایش یافت. علیرغم وجود فشارهای داخلی و خارجی نتانیاهو در برابر هرگونه تلاش برای دستیابی به آتش بس مقاومت کرده است. ایران برای تبدیل طوفان الاقصی به فرصتی بزرگ عجله نکرده است. ایران تصمیم گرفته وارد یک جنگ در مقایس بزرگ نشود چرا که میداند ایالات متحده در صورت وقوع جنگی بزرگ به سرعت وارد عمل خواهد شد.
تهران در عوض جنگهای محدود با هدف ایجاد حواس پرتی برای اسرائیل در جبهه لبنان و مجبور کردن اسرئیل به مقابله با پهپادها و موشکهای انصارالله در دریای سرخ را در پیش گرفته است. در این میان شاهد اظهارات گاه و بیگاه برخی از گروههای شبه نظامی عراقی در مورد حمله به اهدافی در اسرائیل هستیم. محاسبات ایران ممکن است مبتنی بر یک تصمیم قدیمی برای پرهیز از درگیری مستقیم با ایالات متحده بوده باشد علاوه بر این که وضعیت داخلی در سوریه و لبنان سوریه و لبنان هرگونه درگیری را به یک جنگ گستردهتر به تمام معنا فاجعه بار تبدیل میکند.
پس از حمله اخیر اسرائیل علیه منافع ایران در سوریه و ترور تعدادی از افسران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ایران صبر راهبردی و استراتژیک خود را حفظ کرد. ایران اعلام کرد که "در زمان و مکان مناسب" پاسخ خواهد داد، اما ترجیح داده از طریق متحدان خود و زیر چتر عدم ایجاد یک جنگ گسترده پاسخ دهد.
در تاریخ یکم آوریل نتانیاهو بازی را به زشتترین مرحله خود از زمان آغاز جنگ غزه تاکنون کشاند. در جریان حمله اسرائیل سرتیپ محمدرضا زاهدی و شش افسر دیگر سپاهی جان شان را از دست دادند. محل حمله، نتیجه و زمان آن همگی عواملی بودند که ان را به شدت خطرناک ساختند. مقامهای ارشد ایران وعده انتقام را دادند و اظهار داشتند که اسرائیل از اقدام خود پشیمان خواهند کرد. اگر جهان از زمان شروع عملیات طوفان الاقصی به وقت فاجعه غزه زنگی میکرد پس از حمله به کنسولگری در دمشق به وقت ایران زندگی میکند.
هفته گذشته کشورهای خاورمیانه در کنار سایر پایتختهای بزرگ درگیر یک سوال بودند که ایران کجا پاسخ خواهد داد؟ این سوال بر صفحه نمایشگرها و رسانههای اجتماعی غالب شد که با گمانه زنیهای موازی زیادی همراه بود.
آیا ما شاهد فرود موشکها و پهپادهایی خواهیم بود که مستقیما از خاک ایران علیه اهدافی در اسرائیل پرتاب میشوند؟ اگر این درست باشد ابعاد حمله چه اندازه خواهد بود؟ پاسخ اسرائیل به آن چه خواهد بود؟ آیا شاهد حمله پهپادهای اسرائیلی به اهدافی در داخل خاک ایران خواهیم بود؟ در مورد تاسیسات هستهای ایران وضعیت چگونه خواهد بود؟ آیا آمریکا در رهگیری موشکهای ایران مشارکت خواهد کرد؟ روز بعد از آن چگونه خواهد بود؟ آیا آمریکا میتواند از رویارویی مستقیم اسرائیل و ایران دور بماند؟ بدیهی است که ما در خطرناکترین مرحله درگیری هستیم که از شش ماه پیش آغاز شده است.
نتانیاهو تصمیم گرفت کارتها را به هم بزند و در آستانه گسترش درگیری است. هرگونه درگیری مستقیم اسرائیل و ایران جنگ غزه را وارد درگیری بر سر مرزهای نقش دو کشور و حوزههای نفوذ در منطقه خواهد کرد. در آن جنگ صف بندی جدید به نفع غزه نخواهد بود. حرکت از زمانبندی غزه به زمانبندی ایران ممکن است منجر به بروز طوفان جدیدی شود که مهار آن دشوار خواهد بود. صدای اسرائیلیها بلند شده و هشدار میدهند که ماندن نتانیاهو مجازات سختی برای خود آنان خواهد بود.
ارسال نظر