ماجرای BBC و جمهوری دمکراتیک داعش
علیرضا بهرامی مدیر گروه فرهنگی هنری ایسنا در یادداشتی نوشت: تقریبا بحثهایی همچون «بیطرفی رسانه» در دنیای امروز دیگر به وضعیت واقعی خود رسیده و کمتر به سوء تفاهم و توهم آغشته است.
اینکه هر روزِ این دنیای مدرن هم آکنده است از خبرهایی مربوط به جنگ و خونریزی و ماجرای غزه تمام شده و نشده، جنایتهای داعشی خط نخست اخبار را به خود اختصاص میدهد، تقریبا به روندی معمول تبدیل شده است.
این نوشتار نیز قصد ندارد به بحث در این زمینهها بپردازد، حتا قصدش ایجاد تعجب هم نیست از اینکه چرا شبکهی خبری بیبیسی (بویژه در بخش فارسیاش) در مواجهه با جنگ اخیر در غزه و حرکتهای گروهک داعش اینگونه رفتار کرده است.
بلکه میخواهد از حداقل دو منظر توجه دهد که چرا بیبیسی و باراک اوباما به این روز میافتند که از مهلکهی غزه و گرفتاری داعش نمیتوانند برای خود آبرویی کسب کنند.
بیبیسی فارسی که به سیاق رسانهی مادرش در چند دههی گذشته، به ناآرامیهای اعتراضی در تمام نقاط دنیا علاقه خاصی نشان داده است، برای اینگونه اتفاقها در هر نقطه از دنیا، همیشه و همیشه از لفظهایی چون «معترضان»، «مخالفان»، «منتقدان دولت»، «انقلابیون» و اینگونه واژهها استفاده کرده اما وقتی همینگونه اتفاقها در لندن رخ میدهد، بدون استثنا در خبرهایش از لفظ «آشوبگران» استفاده میکند.
پس زمانیکه جو عمومی جهان علیه کشتار بچهها در غزه به شکل قابل ملاحظهای ضد اسرائیلی شده است، این شبکه خبری که از لفظ «پیکارجویان فلسطینی» استفاده میکند و خبر گمشدن یک سرباز اسرائیلی را در صدر اخبار خود قرار میدهد؛ آنهم با تاکید بر اینکه خانوادهی او در نگرانی بهسر میبرند، طبیعی است نگاهها به این سمت برود که این تلاشی است برای تلقین این حس که کشتار کودکان در غزه، نتیجه و عکسالعمل به آن چیزی است که از جانب حماس واقع شده است.
این درحالی است که به گواه واکنشهای واقع شده در نقاط مختلف دنیا، آنچه در غزه اتفاق افتاد، چیزی نبود که به دنبال توجیه کردن کشتار جانهای لطیف و لگدمال کردن کرامت انسانی باشی و برای خود بتوانی آبرویی کسب کنی.
حالا در نظر داشته باشید همین شبکه، در برخورد با فعالیتهای تروریستی در عراق، ابتدا از لفظ رایج «گروه داعش» استفاده کرد، اما چندی بعد، رفته رفته آنرا به «دولت اسلامی» تغییر داد. در پی بروز انتقادها به این روند هم مسؤولان بخش فارسی بیبیسی، توجیههایی مطرح کردند که از یک سو تعجبآور بود، زیرا خود آنان خوب میدانند که «دولت» یک لفظ حقوقی است با بار معنایی تعریفشده در نهادهای بینالمللی جهانی.
دیگر اینکه اگر این منطق درست بود، وقتی برای نمونه، فردی ادعای مدیریت جهان را داشت، باید از او در خبرهایشان با لفظ «مدیر جهان» یاد میکردند، چون خودش مدعی شده بود؛ درحالیکه آنها در ذکر نام او، برمبنای همان قوانین و قواعد بینالمللی جهانی، از لفظ حقوقی مسؤولیتاش یاد میکردند.
حال چگونه میشود که در بخش خبر این شبکه، در دو خبر بلافاصله، گروههای الشباب و داعش با این تفاوت در ماهیت مشترک مواجه میشوند، سؤالی جدی است.
البته با این روند که بیبیسی در پیش گرفته است، بعید نیست چندی دیگر شاهد بهکار گرفته شدن لفظ «جمهوری دمکراتیک داعش» برای این گروه تروریستی باشیم. البته بار طنز این مزاح قطعا کمتر است از حرکت برخی شبکههای دیگر فارسیزبان که در بخش اتاق خبرشان، از لفظ «دولت اسلامی؛ داعش سابق» استفاده میکنند.
در این بین بهنظر میرسد رییس جمهوری فعلی ایالات متحده هم در وضعیت جانکاهی گرفتار بود. چند هفته انگار مجبور بود مدام سخنرانی کند و پشت تریبون، سعی در توجیه کشتار جاری در غزه داشته باشد. اگر از نگاه ضد امپریالستی جهانی و ادبیات کلیشهای رایج در کشورمان در قبال آمریکا هم به موضوع نگاه کنیم، این امر خیلی تعجبآور نمیشود اما اگر از نگاه قشر فرهیخته به ماجرا نظری بیافکنیم، یک وجهاش برای ما خیلی سخت و ناخوشایند میشود.
روزی که اوباما در آمریکا به مقام ریاست جمهوری رسید، درواقع سمبل غلبهی جریان روشنفکری بر نگاه رایجی شد که اولویت حل مسائل را در جنگ و آتشآفرزوی میدید. این است که درواقع تلاش اخیر اوباما برای حمایت از حرکت اسراییل، مایه سرافکندگی جریان روشنفکری در جهان شد و طبعا از این رهگذر نتوانست آبرویی برای خود بهدست بیاورد.
بر مبنای همان نگاههای کلیشهای و مالوف، البته در قالب جهانی، وقتی از این واقعیت سخن بگوییم، از نظر خیلیها، نقش جریانهای لابی صهیونیستی در روند انتخاباتی در آمریکا و خیلی حمایتهای مالی دیگر، موضوع را به امری طبیعی بدل میکند.
اما اگر این نگاه را هم با نوعی بدبینی آغشته بدانیم، نمیتوانیم فراموش کنیم بنگاه بیبیسی، همان رسانهای است که در نیجریهای که تحت غارت محیط زیست و برداشت منابع طبیعیاش توسط شرکتهای نفتی قرار گرفته بود؛ همان شرکتهایی که همیشه متهمند به تعلق داشتن به لابیهای صهیونیستی، متهم شد به اینکه آتش جنگی داخلی را در این کشور قاره سیاهبخت آفریقا برافروخته است. جنگی که به قتل عام چند میلیون نفر از شهروندان نیجریایی بهدست قومیتهای خودشان انجامید؛ و البته از همین راستا، منافع بریتانیای کبیر از طریق کسب سودهای کلان توسط همان کارتلهای نفتی تامین شد.
ارسال نظر