دیوید بکام در تهران به دام افتاد
کارآگاهان پلیس آگاهی تهران در تازهترین طرح دستگیری سارقان و زورگیران، ۶۳سارق حرفهای را دستگیر کردند که با دستگیری آنها دستکم ۱۰۰میلیارد تومان اموال مسروقه کشف شد.
همشهری آنلاین: کارآگاهان پلیس آگاهی تهران در تازهترین طرح دستگیری سارقان و زورگیران، ۶۳سارق حرفهای را دستگیر کردند که با دستگیری آنها دستکم ۱۰۰میلیارد تومان اموال مسروقه کشف شد.
سردار علی ولیپور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران با بیان جزئیات این طرح گفت: طرح برخورد با سارقان خشن در جریان ۳روز پیگیری شد و ۶۳سارق دستگیر شدند که ۲۶نفر از آنها سارق منزل، ۳۷نفر کیفقاپ، زورگیر و موبایلقاپ هستند. به گفت وی، اغلب این مجرمان دستگیر شده از متهمان سابقهدار هستند که پرونده آنها در اختیار مرجع قضایی قرار خواهد گرفت.
کنترل مجرمان باپابند الکترونیکی
سردار گودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران میگوید که قرار است طرح کنترل مجرمان سابقهدار با پابند الکترونیکی بهزودی از سوی پلیس آگاهی اجرا شود. او توضیح میدهد: در این طرح که به دستور فرمانده فراجا اجرایی خواهد شد، مجرمان حرفهای که بیش از 4فقره سابقه کیفری دارند، هنگام آزادی باید پابند الکترونیکی داشته باشند تا از سوی پلیس کنترل شوند.
گفت و گو ۱
دزدی که زندانی آزاد میکرد!
میگوید که همه او را دیوید بکام صدا میزنند، چون اسمش داود است و زمانی هافبک یکی از تیمهای فوتبال در رده نوجوانان بوده و به سبک دیوید بکام، فوتبالیست مطرح انگلیسی بازی میکرده است. اما حالا دستبند بهدست گوشه حیاط اداره آگاهی ایستاده و میگوید که اتهامش سرقت است. با این حال برای اینکه عذاب وجدان ناشی از سرقت رهایش کند، دست به کارهای خیر هم میزده است! گفتوگو با او را بخوانید.
چرا به دیوید بکام معروف شده بودی؟
چون هم عاشق دیوید بکام هستم، هم خوب بازی میکردم و میدویدم! من یک زمانی برای خودم برو و بیایی داشتم. در تیم نوجوانان بازی میکردم و فکر میکردم روزی فوتبالیست معروفی میشوم. مربیانم همیشه از استعدادم در فوتبال میگفتند و دیوید بکام صدایم میزدند.
چه شد که سر از اینجا (اداره آگاهی) درآوردی؟
بهخاطر یک اشتباه؛ یک حماقت. یک روز دوستانم مرا دعوت کردند و به من حشیش و گل دادند. نخواستم جلوی آنها کم بیاورم و مصرف کردم. آن روز خوشم آمد و بعد که به خودم آمدم معتاد شده بودم تا جایی که از تیم فوتبال هم مرا بیرون انداختند. خانوادهام خیلی تلاش کردند ترک کنم. من در یک خانواده فرهنگی بزرگ شدهام. پدر و مادرم معلم هستند و خواهر و برادرهایم تحصیلکرده. اما خب من راه درستی را در پیش نگرفتم و عاقبتم به اینجا ختم شد.
از شگرد سرقتهایت بگو؟
با پای پیاده، اسکیت، دوچرخه یا موتور، سرقت میکردم. میرفتم مقابل صرافی و طلافروشیها. سوژهام را از میان خریداران ارز یا طلا انتخاب میکردم. بعد که طرف از صرافی یا طلافروشی خارج میشد، تعقیبش میکردم. در یک جای خلوت گیرش میانداختم و با تهدید چاقو همه ارز و طلاهایش را میدزدیدم. آنقدر جدی و با خشونت تهدیدشان میکردم که دودستی همه اموالشان را به من میدادند.
سرقت را تنهایی انجام میدهی؟
معمولا تنهایی انجام میدادم. البته گاهی هم دوستم همراهم میآید.
چند وقت با این شیوه سرقت میکردی؟
بیشتر از یک سال است. سعی میکردم ردی از خودم به جا نگذارم. صورتم را میپوشاندم و حرفهای عمل میکردم. جایی میرفتم که دوربین نباشد. خلاصه خیلی حواسم بود که گیر نیفتم.
پس چه شد که دستگیر شدی؟
بار کج به منزل نمیرسد. یک نفر میگوید پلیس ردم را زده، یک نفر دیگر میگوید دختر موردعلاقهام وقتی فهمیده قصد ازدواج با او را ندارم مرا لو داده است. خودم هم دقیق نمیدانم.
با اموال مسروقه چه میکردی؟
خوشگذرانی، تفریح، پرداخت بدهی. هرچه فکرش را بکنید. البته بخشی از پولها را برای فرار از عذاب وجدان خرج میکردم. شاید باورتان نشود اما همین پارسال حدود ۳ یا ۴ زندانی مالی در تهران و شهرستان را آزاد کردم که شب عید کنار خانوادههایشان باشند. این کار به من آرامش میداد و باعث میشد عذاب وجدانم کمتر شود. نمیدانید چقدر برای من دعا کردند!
به فکر نفرین آنهایی که ازشان سرقت میکردی نبودی؟
فکر میکردم حتما وضع مالیشان خوب بوده که رفتهاند طلا و ارز خریدهاند.
گفت و گو ۲
موبایل قاپی با لباس پلیس
شایان 26ساله است. او که از کودکی عشق پلیس شدن داشت، وقتی به آرزویش نرسیدبالباس پلیس گوشیقاپی میکرد. او از شگرد سرقتهایش میگوید.
با چه شگردی سرقت میکردی؟
تخصص من موبایلقاپی است. با موتور در خیابان میگشتم و به محض دیدن فردی که موبایل گرانقیمت دستش بود مثلا آیفون ۱۳ یا ۱۴ پرومکس داشت، گوشی را از دستش میقاپیدم و فرار میکردم. اگر داخل ماشینش بود، ضربهای به شیشه میزدم و طرف که شیشه را پایین میکشید، گوشی را میقاپیدم.
چند سرقت با این شگرد انجام دادی؟
حدود دو،سه ماهی میشود که آزاد شدهام و در این مدت بالای ۱۵مورد سرقت کردهام. البته فکر نمیکردم به این سرعت گیر بیفتم. راستش زندگی در زندان خیلی سخت است و دلم نمیخواهد به آنجا برگردم.
مالباختهها میگویند در سرقتهایت لباس پلیس به تن میکردی؟
هم علاقه خاصی به شغل پلیسی داشتم و هم تنم میکردم تا کسی به من مشکوک نشود؛ مثلا اگر به شیشه ماشین خانمها میکوبیدم آنها به محض دیدن من در لباس پلیس، شیشه را پایین میدادند و من بهراحتی میتوانستم نقشه سرقتم را اجرا کنم.
بهترین راه برای در امان ماندن از دزدان موبایل قاپ چیست؟
هرچند نباید جواب این سؤال شما را بدهم اما چون میخواهم توبه کنم و دور خلاف را خط بکشم، پاسخ میدهم که شهروندان آگاه شوند! نخست اینکه مردم به هیچ عنوان در خیابان موبایلشان را در دستشان نگیرند. حتما از هندزفری استفاده کنند. اگر گوشی را داخل کیفشان قرار میدهند بند کیفشان بلند باشد و آن را بهصورت کج از گردنشان آویزان کنند. ما سراغ افرادی که کیفشان را بهصورت کج انداختهاند نمیرویم. چنانچه داخل ماشین از گوشی استفاده میکنند، حتما درها را قفل کنند و شیشهها را پایین نکشند. به خاطر داشته باشند که دزدها هر راهی را برای سرقت امتحان میکنند؛ مثلا به شیشه میکوبیم و وقتی طرف شیشه را پایین داد نقشه سرقت را عملی میکنیم یا به آینه ماشینش میکوبیم و با ایجاد تصادف ساختگی، سوژه مجبور میشود از ماشین پیاده شود و در آن لحظه نقشه سرقت را عملی میکنیم.
نظر کاربران
این نشون هرایرانی فقیریابیکارمحتاط بش ضربش به کل ایران ایرانی حالا بریدافعانی پرکنید صابکارهاتاوصعیت ازاین بدتربش وهم مسولین خواب الودخودشون وبخوام زدن