موضوعی نگرانکننده میان دانشجویان پزشکی ایران
رشتههای داخلی، اطفال، بیهوشی، جراحی قلب و جراحی اطفال با صندلیهای خالی مواجهاند. یعنی هرکسی که آزمون بدهد، قبول میشود و میتواند وارد این رشته شود
هم میهن: همه نگرانند؛ نگران خالیشدن صندلیهای دانشگاهها، نبود نیرو در برخی رشتهها، بیمارستانهای خالی در مناطق محروم، تجهیزاتی که روی دستشان مانده و... رشتههای بیهوشی، اطفال، جراحی اطفال و جراحی قلب، بالاترین رتبه را در خالیبودن صندلیها در دانشگاههای علوم پزشکی دارند و در مقابل رشتههای دیگری که درآمد بالا و ریسک کمتری دارند، با استقبال بیشتری مواجهاند.
نظام سلامت با دو مدل مهاجرت مواجه است؛ یکی داخلی و بینرشتهای است و دیگری خروج از کشور. قبلاً دبیر شورای هماهنگی نظام پزشکی استان اصفهان گفته بود که 25 هزار پزشک پروانه پزشکی خودشان را نگرفتهاند. آنها یا مهاجرت کردهاند یا در رشتههای دیگر فعال شدهاند؛ اتفاقی که در آینده منجر به مهاجرت بیماران برای درمان هم میشود. مهرماه سال گذشته معینالدین سعیدی، عضو مجمع نمایندگان استان سیستان و بلوچستان خبر از ورود پزشکان هندی و پاکستانی به کشور داده و گفته بود که این افراد بهصورت غیررسمی مشغول بهکارند. ماجرا اما تنها مهاجرتها نیست، سیاستهای نادرست و بیبرنامگی برای خروج از بحران، چالشهای نظام سلامت را ادامهدار کرده است. پزشکان دیگر علاقهای برای گرفتن تخصص ندارند، آنها برای طبابت دیگر به مناطق محروم نمیروند، در شهرهای کوچک فعالیت نمیکنند و در رشتههای سخت، درس نمیخوانند. نسل جدیدی از پزشکان در حال تربیتاند که بهدنبال درآمد بالاتر و خطر کمترند. علیرضا اسپید، نایبرئیس سابق شورایعالی نظام پزشکی و عضو فعلی مجمع عمومی نظام پزشکی کشور است. او پیشازاین نسبت به فروپاشی نظام سلامت هشدار داده بود و حالا به هممیهن میگوید که اگر برای این بحران، تصمیمی گرفته نشود، از 5 سال دیگر فروپاشی نظام سلامت آغاز میشود. بهگفته او، وضعیتی شده که پزشکان فرار را بر قرار ترجیح میدهند.
باتوجه به سالها فعالیت شما و مسئولیتی که دارید به اعتقادتان، الگوی مهاجرت پزشکان نسبت به گذشته تغییر کرده است؟
علیرضا اسپید نایبرئیس سابق شورایعالی نظام پزشکی و عضو مجمع عمومی نظام پزشکی کشور: بله. قبلاً بیشتر پزشکان قدیمی و سنبالا برای مهاجرت اقدام میکردند و تعدادشان هم کم بود. اغلب هم در رشتههای فوقتخصصی بود و معمولاً پزشکانی اقدام به این کار میکردند که مثلاً یک خدمت ویژهای کرده بودند اما حالا بهتدریج پزشکان جوان و دانشجویان پزشکی برای مهاجرت اقدام میکنند. نیمی از دانشجویان پزشکی به مهاجرت فکر میکنند. آنها حتی نه نمیخواهند طرحشان را بگذرانند، نه حتی تخصص بگیرند. فقط بهطور مستقیم به خروج از کشور فکر میکنند. این را میتوان از میزان صدور گواهی حسن انجام کار یا همان گوداستندینگ که گواهی میکند پزشک سوءپیشینهای ندارد، متوجه شد. قبلاً سالانه 300 تا 400 گواهی صادر میشد حالا تعدادش به بالای سههزار گواهی در سال رسیده است. یعنی نیرویی که آموزش دیده و سرمایهای ازسوی کشور برایش صرف شده، نمیخواهد بماند.
نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که این پزشکان در مضیقه مالی بهسر میبرند، آنها افراد باهوشی هستند که دیگر نمیخواهند بمانند. ما همین حالا برای تامین پزشک عمومی در بخش اورژانس با مشکل مواجهایم. اغلب این پزشکان بهسمت کارهای زیبایی رفتهاند چون آنجا درآمد خوبی دارد. پزشکان متخصص پوست ما دیگر در حوزه درمان بیماریهای پوستی کار نمیکنند، چون تعرفههایش پایین است. آنها هم تمرکزشان روی خدمات زیبایی است. هم تعرفهها پایین است، هم ریسک درمان بالاست. بههمیندلیل آنها هم به دور از دردسر، بهسمت کارهای زیبایی رفتهاند. حتی کسانی که متخصص زنان و زایمان هستند، کار درمان زنان نمیکنند، دستگاه سونوگرافی خریدهاند و از آن طریق درآمدزایی میکنند. حتی اغلب هم کارهایی با ریسک بالا انجام نمیدهند و ترجیح میدهند بدون دردسر، شکایت و مشکلات اینچنینی، درآمد بالایی داشته باشند. بنابراین ما تنها با مهاجرت خارجی مواجه نیستیم، بینرشتهای هم مهاجرت پزشکان بالاست.
آنچه شما نسبت به آن هشدار میدهید، از چه زمانی ممکن است اتفاق بیفتد؟
همین حالا ما کمبود شدید داریم، بهویژه در شهرهای کوچک. این موضوع بهتدریج گسترش پیدا میکند و به مراکز استانها و شهرهای بزرگ هم کشیده میشود. همانطور که گفتم ما در تامین پزشکان عمومی با مشکل مواجهایم. در رشتههای تخصصی و فوقتخصصی هم همینطور و اگر این روند تا سالهای آینده ادامه داشته باشد، میتوان گفت که فروپاشی نظام سلامت از 5 سال آینده شروع میشود.
باتوجه به اینکه اعلام میکنید این صندلیها پُر نمیشود، نظام سلامت چطور میخواهد این کمبود را جبران کند؟
پیشنهادهای مختلفی داده میشود که برخی از آنها خندهدار هم است، مثلاً میگویند برای متخصص داخلی، به کسی که کنکور میدهد شرط کنید که در صورتی میتواند وارد رشته پزشکی شود که تخصص داخلی بگیرد. آیا میتوان چنین استرسی به افراد وارد کرد؟ نتیجه این فشارها تبدیل به بیماری و درنهایت خودکشی این افراد میشود.
درست است، در کنار صحبتهایی که شما میکنید یک مسئله دیگر هم وجود دارد و آن اینکه دیگر پزشکی، آن وجهه قابلتوجه را در اجتماع ندارد. یعنی حتی خود پزشکان هم تغییر کردهاند و یکی از نمونههای آن را میتوان از اقبالشان برای ورود به کلینیکهای زیبایی مشاهده کرد. چرا چنین اتفافی افتاده است؟
مسئله به فقر بر میگردد. پزشکی که زحمت زیادی کشیده و پس از سختیهای بسیار در دانشگاه قبول شده، هفتسال درس خوانده تا بتواند تبدیل به پزشک عمومی شود. قبلاً اینطور بود که پزشک با آموزشهایی که میدید احساس میکرد مرتبه اجتماعی بالایی دارد و حتی اصلاً نمیتوانست سر مسائل مالی بحثی کند. هرچند آن زمان از نظر درآمدی هم وضعیت معقولی داشتند. اما حالا وضعیت بهگونهای شده که اگر پزشک عمومی برای درآمدش چانه نزند، نمیتواند زندگی کند. حتی گاهی درآمدش از یک کارگر معمولی هم کمتر است. البته هنوز روحیه ایثارگری در این گروه دیده میشود و اوج آن در زمان شیوع کرونا به ما ثابت شد اما بههرحال یکسری از چارچوبها رعایت نمیشود. برخی هم مشغول بزرگنمایی امور مربوط به پزشکان هستند و بهطور مرتب آنها را تخریب میکنند. بهویژه در بحث مالیات و مدام اعلام میشود که اینها فرار مالیاتی دارند. واقعاً تخریب جامعه پزشکی چه سودی دارد؟
ارسال نظر