سردار بلندپایه سپاه در لیست ترور موساد
آزاده دفاع مقدس و پسرخاله شهید سردار سیدرضی موسوی چاشمی میگوید ۲ سال پیش که به خانه شهید سردار سید رضی موسوی به مهمانی رفته بودم، در گفت و گوی دوستانه و محرمانه، مواردی مطرح کرد که آن زمان اجازه نداشتم بگویم، او گفت «طی فهرستی که از موساد به دست آورده، نامش جزو افراد ترور بود.»
ایرنا: سردار سیدرضی موسوی از مستشاران نیروی قدس سپاه و یار و همراه حاج قاسم سلیمانی که در حوزه پشتیبانی از محور مقاومت در سوریه فعالیت داشت، چهارم دی ماه در جریان حمله رژیم صهیونیستی به منطقه زینبیه دمشق به درجه رفیع شهادت نائل آمد
سید رضی نبوی چاشمی پسرخاله شهید سردار سید رضی موسوی چاشمی است، که میگوید ۲۱ ماه در هشت سال جنگ تحمیلی برای دفاع از وطن نقشآفرینی کرد و پنج سال به اسارت رژیم بعثی درآمد.
پسرخالهها علاوه بر دوستی و محبتی که به هم داشتند، به خاطر آرمانهای مشترک، دلمشغولیها و اهداف مشترکی داشتند که به اهداف والای نظام اسلامی گره خورده بود.
سید رضی نبوی از پسرخالهاش شهید سیدرضی موسوی یک یادگاری بزرگ دارد؛ انگشتری شهید سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی.
پسرخاله شهید سردار سیدرضی موسوی نقل میکند که سردار شهید سلیمانی و سیدرضی موسوی دوستی بسیار نزدیکی با هم داشتند. ۲ یاری که در مسیر کمک به جبهه مقاومت دور از وطن بسیار از دل و جان مایه گذاشتند تا جان به معبود سپردند.
او تاکید میکند که آن بزرگمرد عرصه جهاد و ایثار، عاشق شهادت و کمتر از نائل شدن به این مقام جفا در حقش بود.
سیدرضی نبوی چاشمی پسرخاله شهید سردار سیدرضی موسوی به بیان برخی خاطرات مشترک با آن شهید سرافراز پرداخته است که در ادامه میخوانید.
نام شهید سید رضی موسوی در فهرست ترور صهیونیستها بود
وی تصریح کرد: شهید سردار سید رضی موسوی در کار مصمم بود و در اوقات فراغت نیز مشغول انجام کارهای عقبمانده بود. ۲ سال پیش که به خانه شهید سردار سید رضی موسوی به مهمانی رفته بودم، در گفت و گوی دوستانه و محرمانه، مواردی مطرح کرد که آن زمان اجازه نداشتم بگویم، او گفت «طی فهرستی که از موساد به دست آورده، نامش جزو افراد ترور بود» و من به ایشان گفتم خیلی مراقب باشید که در جواب گفت «دعا کنید شهادت آرزویم شود.»
نبوی چاشمی تصریح کرد: پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی با شهید سیدرضی موسوی چاشمی صحبت کردم، او نیم ساعت پشت تلفن فقط گریه کرد و ادامه داد «شب قبل از شهادت نیمساعت با هم گپ و گفت داشتیم و رفتیم و وقتی دوباره به اتاق سردار حاج قاسم سلیمانی آمدیم دیدیم سردار نیست و یک یادداشت معروف روی میز گذاشته که خدایا مرا پاکیزه بپذیر!» بعدها شهید سردار موسوی چاشمی این دستنوشته را به من هدیه داد.
ارسال نظر