«شوالیه» در غیاب «حافظ» روی «سن»
شوالیه حوالی فاطمی آتش به پا کرد
دومین شب کنسرت شهرام ناظری در حال آغازشدن بود و خیلی زود سالن مملو از جمعیت شد.
دومین شب کنسرت شهرام ناظری در حال آغازشدن بود و خیلی زود سالن مملو از جمعیت شد اما همچنان تا آخرین دقایق علاقهمندانی بودند که به سالن اضافه میشدند و کنسرت موسیقی ایرانی با اندکی تاخیر با ورود اعضای گروه «مولوی» روی سن آغاز شد. ورود اعضا به سالن تشویق حضار را در پی داشت. در همان دقایق اولیه و همزمان با کوکشدن سازهای ایرانی، شهرام ناظری روی سن آمد و مخاطبان سالن یکپارچه به احترام شوالیه آواز ایران ایستادند.
شهرام ناظری دستزدنها و تشویق مردم را با ادای احترام به آنها پاسخ داد و سپس مقابل تریبون قرار گرفت و به حاضران خیرمقدم گفت. این استاد آواز ایرانی سخنان خود را با یادی از درگذشتگان عالم شعر و موسیقی آغاز کرد: «امسال سالی بود که مثل سالهای پیش چند هنرمند بزرگ را از دست دادیم و من خواستم برنامه را با یاد آنها شروع کنم.
با یاد سیمین بهبهانی، محمدرضا لطفی و دونفر از هنرمندان کرد که به تازگی در منطقه کردستان از میان ما رفتند؛ استاد علاءالدین باباشهابی و عباس کمندی.» نام سیمین بهبهانی تشویقهای پیدرپی علاقهمندان شعر و موسیقی ایران را به دنبال داشت. شب پیش در همین کنسرت، این استاد آواز «دوباره میسازمت وطن» سیمینبانوی غزل ایران را بداهه اجرا کرده بود اما در شب دوم کنسرت، این اتفاق نیفتاد.
در آغاز، تصنیفی از آلبوم «ساقینامه» با همراهی تار و تنبور و عود با این مطلع در سالن پیچید: «پریشان دماغیم ساقی کجاست/ شراب ز شب مانده باقی کجاست» بعد از این تار و سهتار و کمانچه و در پیشرو آنها سنتور حسین پرنیا همآوا شدند و با اوجگرفتن این سازها صدای استاد ناظری نیز به اوج رسید و آخرین ابیات این غزل عرفانی به گوش رسید: «خدا را بجان خراباتیان/ کزین تهمت هستیم وارهان» سازها بار دیگر پرشور و پرحرارت نواختند و به استقبال اجرای تصنیف «لولیان» رفتند.
تار و سنتور و کمانچه و عود، اینبار در کنار دف و تنبک، ضرب گرفتند: «گر بیدل و بیدستم از عشق تو پا بستم/ بس بند که بشکستم آهسته که سر مستم در مجلس حیرانی». سازها پس از دقایقی سکوت، پس از تکنوازی سنتور حسین پرنیا دوباره اوج گرفتند و این نغمه در سالن بزرگ وزارت کشور طنین انداخت: «بازای... /بازای... /بازای هر آنچه هستی بازای /گر کافر و گبر و بتپرستی بازای /درگه ما درگه نومیدی نیست/ صد بار اگر توبه شکستی باز آی» بعد از اتمام اجرای «لولیان»، اجرای «زمستان» اخوانثالث، شوری دگر در دلها انداخت.
با پایانیافتن این قطعه، شهرام ناظری با اشاره به تاخیر در شروع کلاسهای همآوازی بیان کرد: «بسیاری انتقاد داشتند که چرا اینقدر برگزاری این کلاسها دیر شده، دلیل این موضوع مشکل تهیه جای مناسب برای این کار بود که مدتها در پی آن بودیم اما چنانکه قول دادهام تا همین یکماه آینده این کلاسها تشکیل خواهد شد.
کسانی که مشتاق شرکت در این کلاسها هستند فرم مربوطه را پرکنند و من در خدمتشان خواهم بود.» شوالیه آواز سپس از «ناگفته»های پسرش حافظ ناظری سخن به میان آورد: «این آلبوم در تاریخ خاورمیانه بینظیر است، چرا که کمپانی سونی کلاسیک آن را تهیه کرده و این اثر در صدر پرتیراژترینهای موسیقیهای جهان در سالی که گذشت بود. هنرمندان سرشناس و برندگان گرمی در تهیه آن مشارکت داشتهاند.
همه رسانههای مشهور خارج از کشور درمورد این اثر حرف زدند اما متاسفانه در خود ایران درباره آن چندان سخنی بیان نشد و حتی به صورت ناقص هم منتشر شد. گاهی کارهای ماندگار در همان ابتدا خود را نشان نمیدهند اما به تدریج آشکار میشوند و این نشانگر ماندگاری یک اثر تاریخی است. بزرگان موسیقی جهان برای این اثر زحمت زیادی کشیدهاند و بعضی از آنها صاحب چندین اسکار هستند.
خوشبختانه این اثر در خارج از ایران به توفیقات زیادی دست پیدا کرد، یکماه دیگر بناست این اثر به طور کامل منتشر شود. بنا بود امشب در این کنسرت با حضور ستارههای موسیقی جهان در این تالار، حافظ ناظری هم اجرا داشته باشد که حضور سازندگان آن آلبوم متأسفانه میسر نشد و به نوعی در یک توفیق اجباری من در خدمت شما هستم.» بعد از استراحتی 10دقیقهای شوالیه آواز، با سهتاری در دست، یکهتاز صحنه شد و با اجرایی بداهه «تو را من چشم در راهم» نیما یوشیج را به آواز خواند.
پس از این، اجرای موسیقی مقامی کردی، شور و شوقی دگر در سالن برپا کردی و شهرام ناظری پیش از اجرای این قطعات گفت: «موسیقی کرد و خود مناطق کردنشین به دلیل اصالتی که دارند همیشه مورد استقبال قرار گرفتهاند. کردها سختیهای زیادی کشیدهاند و این در موسیقی هم نمود دارد. نگهداریکردن از آداب و رسوم و همچنین ایستادگیکردن در مقابل اجانب از جمله این سختیها بوده و باعث شده که موسیقی کردی به یک زبان بینالمللی تبدیل شود.»
بعد از اجرای پرشور قطعات کردی که همه حاضران اعم از کرد و غیرکرد را به وجد آورده بود، پایانبخش شب بهیادماندنی موسیقی ایرانی تصنیف خاطرهساز «آتش در نیستان» بود. این تصنیف در حالی به پایان رسید که دقایقی بعد، بیرون از سالن وزارت کشور، در میان ترافیک غریب خیابان فاطمی، ماشینهای آتشنشانی با آژیرهای ممتدشان میرفتند تا آتشی را مهار کنند. اما مشخص نبود آتش در کجا زبانه کشیده است... .
ارسال نظر