اتفاقاتی که زخم کاری را از فرش به عرش رساند
شکی در این نیست که بیست درصد آغازین فیلمنامه یک سریال، میبایست مخاطب را به تماشای ادامه داستان علاقهمند کند و به اصطلاح قلابهای اولیه خود را برای جلب نظر تماشاگر درگیر کند.
ایرنا- احسان طهماسبی عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران: شکی در این نیست که بیست درصد آغازین فیلمنامه یک سریال، میبایست مخاطب را به تماشای ادامه داستان علاقهمند کند و به اصطلاح قلابهای اولیه خود را برای جلب نظر تماشاگر درگیر کند.
اتفاقی که در چهار قسمت آغازین فصل دوم سریال زخم کاری نمیافتد و بدون اینکه انتظارها برآورده شود، همانند بسیاری از فصلهای دوم سریالهای مشابه، روند مایوسکنندهای را در ذهن مخاطب ایجاد میکند. روندی که به نظر میآید با انتخاب نادرست بازیگران تشدید شده و منجر به ناامیدی تماشاگر برای ادامه تماشای این مجموعه میشود.
اما نکته قابل توجه در ادامه مسیر نگارش فیلمنامه این فصل (که عاملی برای نجات سریال در ادامه میشود)، توجه ویژه به سه مولفه اصلی فیلمهایی با ساختار مشابه یعنی شخصیت، نیاز و کشمکش است. در واقع از قسمت ششم، با ورود به ماجرای فساد اخلاقی مدیران و آغاز طرح نقشه مرگ و حدف میثم (با بازی مرتضی امینیتبار) و همچنین ورود چند شخصیت جدید از جمله نیما (با بازی محمدحسین مهدویان) و ورود به جزییات شخصیتی سیما (با بازی الناز ملک) تغییرات قابل توجهی در شیوه پرداخت به فیلمنامه در زخم کاری به وجود آمده و از این رو فرصتی برای رویارویی مخاطب با مسیری تاملبرانگیز و انگیزهای برای ادامه تماشای داستان شکل میگیرد.
مسیری که نقطه آغاز سیری ماجراجویانه برای شخصیتها میشود و در ادامه و با استمرار کاشتهایی که فیلمنامهنویس در قسمتهای بعدی (به ویژه هفت، هشت و نه) برای فیلمنامه در نظر میگیرد، اهداف داستانی شکل گرفته در نقاط اشاره شده را از هدف اصلی سریال خارج کرده و بدین شکل با تقلیل موضوعات و رخدادها به یک علت اولیه، با بسط ماجرای میثم در سفر ترکیه و حذف دو شخصیت فرعی (در قسمت هفت) و همینطور ورود به زندگی شخصی فرنهادزاده (با بازی امیر دژاکام) و درگیر کردن مخاطب با پسرش حسام و سامان (با بازی مهدی رکنی) در قسمت های هشت و نه، رویکردی جدید در مواجه با شخصیتها برای مخاطب به وجود میآورد.
در واقع فیلمنامهنویس با تقویت حادثه محرک، در مسیری که به طرح و گسترش معضل در زندگی شخصیتها منجر میشود، قدم برداشته و ایجاد کشمکش بیشتر در میانه فصل دوم سریال، مقدمات چرخش داستانی (که عموما در نقطه میانی فیلمنامه آغاز میشود و عاملی برای ایجاد تهییج و طراوت در مخاطب میشود) را فراهم می کند.
از سویی دیگر، در جهت تقویت فاکتورهای مهم اشاره شده (شخصیت، نیاز و کشمکش) و در راستای گسترش تفکر فیلمنامهنویس در تحلیل و تثبیت جایگاه پروتاگونیست و آنتاگونیست در زخم کاری، با ورود پانتهآ (با بازی مهراوه شریفینیا) ضمن ایجاد سه ضلعی زنان قدرتطلب (سمیرا، سیما و پانتهآ) روزنهای در ذهن مخاطب برای رمزگشایی راز قتلهای خانوادگی و گرفتارشدن عاملان جنایت در قسمتهای ده و یازده به وجود میآید و از این رو علاوه بر اینکه با گسترش نقاط بحران (اوج)، مخاطب با سریال ارتباط بیشتری برقرار میکند، مقدمات لازم برای گرهگشایی پایان فصل دوم در قسمتهای دوازده و سیزده را نیز فراهم میکند. هرچند که در قسمت دوازده مرگ شیدا (با بازی نگار نیکدل) میتواند آغازگر بحرانی جدید در روابط سیما و طلوعی (با بازی کامبیز دیرباز) باشد و بدین شکل میتوان انتظار فصل جدیدی از روابط و تغییر شیوه رویکرد شخصیتها و گسترش اتفاقات را در فصل سوم این سریال داشت.
ارسال نظر