رفتار عروس آلمانی در شیراز یک سارق را شوکه کرد
سه سارق به خانه زن آلمانی و شوهرش در شیراز حمله کرده بودند اما زن جوان یکی از دزدان را بخشید.
اعتماد آنلاین: سه سارق به خانه زن آلمانی و شوهرش در شیراز حمله کرده بودند اما زن جوان یکی از دزدان را بخشید.
مهندس ایرانی و همسر آلمانیاش که هدف حمله سارقان در شیراز قرار گرفته بودند، با اعلام گذشت از سارق جوانی که بهتازگی ازدواج کرده بود او را از مجازات سنگین نجات دادند. این زوج که چند سال قبل با اصرار زن آلمانی برای زندگی به ایران آمده بودند مورد دستبرد چند کارگر ساختمان قرار گرفتند و سارقان که دست و پای آنها را بسته بودند لحظات دلهرهآوری برایشان رقم زدند.
سارقان که با شکایت این زوج بازداشت شدند، نیمهشب وارد خانه آنها شده و اموالشان را سرقت کرده بودند. سارقان حین خروج از طرف گشت پلیس شناسایی و دستگیر شدند. مهندس جوان که شکایت خود را به ماموران ارائه داده است گفت: من مدتها قبل در آلمان زندگی میکردم. در آن مدت با دختری به نام فرانکل آشنا شدم و بعد از پایان درسم فرانکل به من پیشنهاد داد در ایران زندگی کنیم چون او به فرهنگ ایرانی بسیار علاقه داشت. ما به ایران آمدیم و در یکی از محلات مرفه شیراز ساکن شدیم. مقابل خانه ما چند کارگر در حال ساخت یک ساختمان نیمهساز بودند. همسر من هر روز برای آنها شربت و غذا میبرد. میگفت کارگر هستند و گرمای هوا شدید است، اگر آب به اندازه کافی ننوشند مریض میشوند؛ اما آنها از خانه ما سرقت کردند.
این مرد ادامه داد: شب حادثه ما خواب بودیم که با صدای پرت شدن ظرفی در آشپزخانه بیدار شدیم. یکدفعه سه سارق وارد اتاق خواب ما شدند و دست و پای من و همسرم را بستند. من گفتم هرچه میخواهید بردارید و بروید فقط کاری با ما نداشته باشید. برای همسرم که از ترس غش کرده بود درخواست آب کردم؛ گفتم حالش بد است، یکی از آنها که انگار دلش برای ما سوخته بود آب آورد و به همسرم داد و دست و پای او را باز کرد. آنها بعد از این اتفاق وسایل را برداشتند و رفتند؛ اما خیلی زود دستگیر شدند.
جوانی که دست و پای عروس آلمانی را باز کرده بود در بازجوییهای پلیسی گفت: من خودم تازه ازدواج کردهام. به دوستانم سیامک و پیام گفتم برای سرقت نمیآیم، همین کارگری که میکنیم خوب است اما اصرار کردند. وقتی وارد خانه مهندس جوان شدیم من چشمم به عکس عروسی آقای مهندس و همسرش افتاد و یاد خودم و همسرم افتادم. عروس خارجی غش کرده بود. همانجا از کارم پشیمان شدم و برای اینکه جبران کنم به او آب دادم و دست و پایش را باز کردم. ما اشتباه کردیم.
ارسال نظر