چه کسانی «مرضیه برومند» را هو میکنند؟
مرضیه برومند فیلمساز خوبی است اما خطیب و سخنور قهاری نیست؛ گرچه کسی که بنشیند و با او گپ بزند، از همصحبتیاش بهشدت لذت خواهد برد.
فرهیختگان نوشت: مرضیه برومند فیلمساز خوبی است اما خطیب و سخنور قهاری نیست؛ گرچه کسی که بنشیند و با او گپ بزند، از همصحبتیاش بهشدت لذت خواهد برد.
در مراسم وداع با پیکر داریوش مهرجویی به جایگاه سخنرانان رفت و جملاتی گفت که خطابش با مسئولان کشور بود. او گفت: «ما همه ماندهایم در این سرزمین. برای اینکه سرزمینمان و خاکمان و مردممان را دوست داریم. با ما خوب باشید، ما کنار شما با اسرائیل و رژیمصهیونیستی هم میجنگیم، ولی دل ما خون است. شما...»
برومند همچنان داشت به حرفهایش ادامه میداد که صدای هو کردن و جنجال عدهای از میان جماعت نگذاشت باقی آن حرفها شنیده شود. این درحالی است که وقتی او میگفت: «ما اینجا ماندهایم، چون سرزمین و خاک و مردممان را دوست داریم»، عدهای دیگر داشتند تشویقش میکردند.
مرضیه برومند در واکنش به این اتفاقات، متنی را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد که در آن بخشی از واکنشها به اظهاراتش را «مغرضانه و جعلی» دانست و همچنان «فجایع و کشتار مردان و زنان و کودکان بیگناه» فلسطین را محکوم کرد. او اما گفت: «هنگام سخنرانی ناگهان به یاد فجایع غزه افتادم، میخواستم بگویم اگر رفتار مسئولان با هنرمندان و آثارشان جز این بود که متاسفانه هست، بدونشک آنها هم آنچه را که در دل داشتند به زبان میآوردند، حوادث غمبار غزه و آنچه را که سالهاست بر ملت بیپناه فلسطین میگذرد محکوم و در آثارشان ثبت میکردند، اما متاسفانه به اشتباه واژه جنگ را به کار بردم.»
این هو کردن و جنجالها چیزی نیست که لااقل در یکی، دو سال اخیر برای اولینبار نمونههایش را دیده باشیم. رفتار گروههای فشار در این مدت تقریبا همیشه همین بوده و آنها سعی میکردند با ایجاد جو سنگین حول و حوش اظهارنظر افراد یا رفتارهای آنها باعث شوند که جو عمومی، شبیه جو داخل محافل خودشان بهنظر برسد، مثلا کسی جرات نکند از خدا و پیغمبر و دین دم بزند تا بهنظر برسد که اکثریت جامعه مثل همین محفل کوچک گروه فشار، نهتنها بیدین، بلکه ضددین هستند.
هنگام دفن مرحوم محمدرضا شجریان وقتی قرار شد به سنت مسلمانی در گوش او تلقین بگویند، عدهای جیغ و سوت میکشند تا صدا به صدا نرسد. وقتی بکتاش آبتین، شاعر عضو کانون نویسندگان- که در زندان مرحوم شده بود- تشییع میشد و خانوادهاش هنگام بلند کردن جنازه «یا حسین» میگفتند، عدهای همزمان با ادا شدن عبارت یا حسین، سوت و کف میکشیدند یا اگر به فضای عمومی کشور در چندسال اخیر توجه کنیم، میبینیم که یک جماعت محدود و مشخص، فشار میآوردند تا همه ناچار شوند علیه هر کشوری که بهلحاظ سیاسی خارج از بلوک غرب است، حرف بزنند یا لااقل در دفاع از این کشورها حرف نزنند.
آنها فشار میآورند تا هیچکس جرات نکند راجعبه هر موضوعی حرفی بزند که همراستا با گفتمان حاکمیت باشد، حتی اگر آن موضع، سوای از اینکه حاکمیت دربارهاش موافق است یا مخالف، حق و حقیقت محض بهنظر برسد. آنها حتی با جنجال بقیه را از کار کردن با نهادهایی که بهطور رسمی بودجه دولتی دارند، چنان شرمنده میکنند که خیلیها مجبور میشوند برخلاف منافع خودشان رفتار کنند و از این نوع پروژهها یا همکاریها انصراف بدهند.
شاید مرضیه برومند میتوانست در انتخاب واژگان و نوع بیان آنها ظرافت بیشتری به خرج بدهد تا گزک دست این جماعت هوچی نیفتد اما اولا او خطیب نیست و اساسا چنین ادعایی ندارد و ثانیا هرقدر هم که یکنفر در بیان این دست موارد ظرافت به خرج دهد، گروه فشار باز هم میگردد و راههایی برای حمله به این و آن و اجبارشان به رفتار یا موضعگیریهای همسو با خودش پیدا میکند.
ارسال نظر