گره پیچیده در یک پرونده قتل ناموسی

اعتمادآنلاین: اظهارات متناقض زنی که مدعی است راننده‌ای معتاد به او تجاوز کرده و سپس با همدستی برادر و شوهرش مرتکب قتل راننده شده است یک بار دیگر این پرونده را به جریان انداخت.

 پرونده این قتل پیچیده چهار سال قبل به جریان افتاد و پلیس در منطقه افسریه جسد مردی جوان را پیدا کرد. رگ این مرد بریده شده و مشخص بود به قتل رسیده است. زمانی که جسد شناسایی شد، خانواده این فرد به نام بهرام در جریان قتل قرار گرفتند. شواهد نشان می‌داد آخرین بار او با زنی به نام ترلان صحبت کرده است. به این ترتیب ترلان بازداشت شد و در بازجویی‌ها گفت: من و برادرم و شوهرم در قتل نقش داشتیم. من و فرزندم به عنوان مسافر سوار ماشین بهرام شدیم، او به من آب‌میوه مسموم داد و بعد هم به من تجاوز کرد. بهرام مرتب به من پیام می‌داد و اخاذی می‌کرد. یک بار برادرم از موضوع مطلع شد و تصمیم گرفت او را بکشد. بعد شوهرم را در جریان قرار داد. آنها از من خواستند با بهرام قرار بگذارم و وقتی این کار را کردم سر قرار برادرم تابش و شوهرم مهران او را کشتند. اول به او مواد تزریق کردند و بعد هم با تیغ رگ دستش را زدند.

با این اعترافات متهمان دیگر نیز دستگیر شدند و پرونده به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. اولیای دم درخواست قصاص کردند. در جلسه رسیدگی ترلان یک بار دیگر ادعایش را مطرح کرد و گفت به او تجاوز شده بود. او گفت: برادرم در این قتل نقشی نداشت و شوهرم بهرام را کشت.

در جلسه دوم رسیدگی به پرونده، ترلان دوباره حرفش را پس گرفت و گفت: شوهرم قاتل نیست. برادرم اول به بهرام مواد تزریق کرد که اتفاق را اوردُز نشان دهد اما بعد که دید بهرام نمرده است رگ او را زد.

شوهر ترلان نیز برادرزنش را قاتل معرفی کرد. در ادامه تابش برادر ترلان نیز قبول کرد مرتکب قتل شده است و قضات رأی به قصاص تابش دادند و مهران و ترلان را به 20 سال حبس محکوم کردند. با اعتراض متهمان پرونده به دیوان عالی کشور رفت. قضات دیوان رأی صادره را نقض کردند چرا که از نظر آنها مشخص نشده بود که ترلان با اکراه و به‌زور با مقتول رابطه داشته یا خودش هم تمایل داشته است.

به این ترتیب پرونده یک بار دیگر تحت رسیدگی قرار گرفت. تابش این بار اعترافات قبلی‌اش را پس گرفت و گفت: شوهرخواهرم مهران با توجه به موقعیت کاری‌ای که داشت از من خواست قتل را گردن بگیرم و قول داد که رضایت می‌گیرد اما او زیر همه چیز زده و رضایتی هم در کار نیست، من اعترافاتم را پس می‌گیرم؛ مهران قاتل است و تیغ را هم مهران به گردن مقتول کشید. با توجه به این ادعا یک بار دیگر پرونده برای رسیدگی به دادسرا بازگردانده شد.