شوک عجیب و پیشبینی نشده به کنسرتهای این روزهای تهران
بخشی از ارزیابی روزنامه هممیهن درباره کنسرتهای پیش رو در تهران و شهرهای دیگر که منتشر شده است.
بخشی از ارزیابی روزنامه هممیهن درباره کنسرتهای پیش رو در تهران و شهرهای دیگر:
*بعد از اتفاقاتی که در ششماه دوم سال گذشته رخ داد، برگزاری اجرای زنده و حتی انتشار آلبوم و فعالیتهایی از این دست با چالشهایی مواجه شد. بسیاری از اهالی موسیقی بهدلایل اجتماعی تقریباً روشن، فعالیتهای رسمی خود را از سر نگرفتند ولی ستارههای پاپ پیشقدم آغاز دوباره اجراهای زنده شدند و بازار اجراهای زنده را کاملاً در اختیار گرفتند. چهرههایی که حداقل در دهه گذشته، موسیقی تولیدیشان بهشدت مورد انتقاد بود و حتی بسیار از آنها شیوه مطرحشدنشان هم جای اما و اگر دارد.
*در نقطه مقابل همانطور که پیشتر طی گزارشی در «هممیهن» به آن پرداخته شد، اهالی موسیقی کلاسیک ایرانی ( موسیقی ردیف-دستگاهی) و البته دیگر سبکها، چندان میلی به برگزاری کنسرت نشان ندادند و دراینمیان علیرضا قربانی شاید از اولین هنرمندانی بود که حداقل میتوان گفت سبقه موسیقی ردیف-دستگاهی دارد و اجراهایش از اردیبهشتماه سالجاری دوباره آغاز شد. آنطور که از گفتوگو با اهالی موسیقی در گزارش مذکور برآمد، بخشی از اهالی دیگر گونههای موسیقی فارغ از اهالی موسیقی پاپ، مایل به بازگشت به سازوکاری که پیشازاین برای اخذ مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طی میکردند، نبودند و بخش دیگرشان میدانستند که تماشاگرانشان توان روحی و مالی حضور در سالنهای کنسرت را ندارند و عدهای هم نمیخواستند تیغ تیز اتهام عادیسازی را در جانشان احساس کنند.
*نکته دیگری که میتوان در پیوند با مسائل اقتصادی بر آن انگشت گذاشت افزایش هزینه تمامشده برگزاری یک کنسرت است. سازوکار بازار موسیقی پاپ و تماشاگرانی که سلیقه موسیقایی، رده سنی و وضعیت اقتصادیشان به مخاطبان صنعتهای سرگرمیساز تبدیلشان کرده است، همواره و در تمام این سالها نشان داده که سالنهای کنسرت خوانندگان پاپ خالی از جمعیت نخواهد بود و در عمل هم چنین است اتفاقی که الزاماً برای اهالی موسیقی ردیف- دستگاهی، کلاسیک، تلفیقی و نواحی رخ نمیدهد و درنتیجه برای برآمدن از عهده پرداخت هزینههای اجارهبهای سالن و تعرفههای بخش خصوصی برای تامین پروداکشن؛ نور، صدا، الایدیها و دستمزد کادر فنی و حضور روی صحنه نیازمند حمایتهایی هستند که وجود ندارد. این اتفاق در حالی رخ داده است که آنها میدانند گروه هدفشان در پی افزایش فشارهای اقتصادی یا حضور در کنسرتهای موسیقی را از سبد خانوار خود حذف کردهاند یا در آستانه حذف آن هستند و درنتیجه آنچه در عمل با آن مواجه خواهند شد، سالنهایی نیمهخالی است. اتفاقی که بیشک در تصمیمشان برای واگذاری صحنه به اهالی موسیقی پاپ بیتاثیر نیست.
*غلبه موسیقی پاپ بر صحنه اجراهای زنده در تهران و دیگر شهرهای ایران نشان از قرار گرفتن موسیقی ایران در بزنگاهی خاصی دارد. مسئلهای که ظواهر امر نشان میدهد، متولیان و مدیران دولتی چندان درکی از آن ندارند و اجرای ستارههایپاپ که اغلب خودشان به وابستگی و اجراهایشان به سطح نازل کیفی متهم میشوند، چنان خشنودشان کرده که از واقعیت آنچه در موسیقی در حال رخدادن است، غافلاند. ازجمله مصادیق این غفلت میتوان به برخوردهای «گازنبری» با اجراهای کوچک موسیقیدانان مستقل و به حاشیه رفتن ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی اشاره کرد؛ اتفاقی که البته پیشتر نیز در دولت محمود احمدینژاد رخ داده بود.
*البته در آندوره این ارکسترها کاملاً تعطیل شدند که ظاهراً درحالحاضر هم فاصله کمی با آن اتفاق دارند. پس در شرایطی که هنرمندان و مخاطبانشان همچنان درگیر این چالش هستند که آیا فعالیتهای هنری باید به روال سابق خود بازگردند یا نه، متولیان دولتی هنر که وجاهت مدیریتیشان نیازمند بازگشت هنرمندان برجسته به صحنه است، با ستارهها سر میکنند.
ارسال نظر