سه انگیزه اصلی حماس از حمله ناگهانی به مواضع اسرائیل
جنگ در غزه در بحبوحه توافقنامههای صلح اسرائیل با کشورهای عربی رخ میدهد و هیچیک از این توافقنامهها به درگیری بین اسرائیل و فلسطین پایان نمیدهد.
روزنامه هم میهن: جنگ در غزه در بحبوحه توافقنامههای صلح اسرائیل با کشورهای عربی رخ میدهد و هیچیک از این توافقنامهها به درگیری بین اسرائیل و فلسطین پایان نمیدهد.
اولین واکنش آمریکا به عملیات نظامی حماس علیه اسرائیل، سخنان جو بایدن بود و او در سخنانش این عملیات را به صراحت محکوم کرد. این بار این حماس است که ابتکار را آغاز و عملیات را شروع کرده است. تلفات هر دو طرف تنها در چند ساعت آغازین این دور از درگیریها، این جنگ را به یکی از مرگبارترین اپیزودهای درگیری اسرائیل و اعراب در سالهای اخیر تبدیل کرده است.
تعداد تلفات قطعاً بسیار بیشتر خواهد شد. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل وعده داده که به شیوهای تلافی خواهد کرد که «دشمن بهایی را بپردازد که تا به حال پرداخت نکرده است». اگر پاسخ اسرائیل شبیه آنچه باشد که در دورههای قبلی حملات اسرائیل به نوار غزه رخ میداد، این به معنای تلفات فلسطینیها، از جمله بسیاری از غیرنظامیان بیگناه و چندین برابر بیشتر از تلفات اسرائیل است
و هیچیک از اینها چیزی را که به اصطلاح صلح بین اسرائیل و اعراب باشد، محقق نمیکند. حماس به واسطه این عملیات دست به خطر زده است چراکه ممکن است برخی در غزه این گروه را مقصر حملات شدید اسرائیل بدانند. اما حماس مجبور شده است خطر این نارضایتی را متحمل شود تا بتواند خود را بهعنوان سرسختترین مدافع ناسیونالیسم فلسطینی و مخالف اشغال سرزمینهای فلسطین توسط اسرائیل مطرح کند. اگر حماس موفق شود چنین ایدهای را در افکار عمومی فلسطینیها جا بیندازد، آنوقت شدت نارضایتیها هم کم خواهد شد. درک اینکه چرا محاسبات حماس این بار به سمت یک حمله چرخید، نیاز به توضیحات زیادی دارد.
سخنگوی حماس دلیل کلیای برای این حمله ارائه کرده و گفت: «ما از جامعه بینالمللی میخواهیم تا جنایات در غزه، جنایت علیه مردم فلسطین، هتک حرمت اماکن مقدس ما مانند مسجدالاقصی را متوقف کند. همه اینها دلیل شروع این نبرد است.» محوطه مسجدالاقصی، که یهودیان آن را به عنوان کوه معبد میشناسند، بهطور فزایندهای یک نقطه تنشآلود بوده است. خصوصاً اینکه توافقات قبلی که نماز یهودیان در این مکان را محدود میکرد، از میان رفت و یورش اسرائیل در اوایل سال جاری علیه نمازگزاران فلسطینی در مسجد، به تنشها دامن زد. خشونت اسرائیل علیه فلسطینیان در کرانه باختری نیز به دست ارتش اسرائیل و شهرکنشینان کرانه باختری افزایش یافته است. بسیاری از این جنبههای تشدید تنش و رویارویی اسرائیل و فلسطین با دوران تصدی دولت راستگرای افراطی کنونی در اسرائیل که از دسامبر گذشته آغاز شد، همزمان شده است. این احتمال وجود دارد که عملیات حماس از اوایل سال جاری و پس از مشخص شدن جهتگیری دولت اسرائیل در مراحل برنامهریزی بوده باشد.
محرک مهمتری که میتوان از آن نام برد، مذاکرات ایالات متحده، اسرائیل و عربستان سعودی با هدف عادیسازی دیپلماتیک روابط اسرائیل و عربستان است؛ مذاکراتی که از نظر برخی در آستانه موفقیت بوده است. از دیدگاه کلی فلسطینیها، هرگونه توافق دیپلماتیک سهجانبه از منظر تعیین سرنوشت فلسطینیها گامی به عقب خواهد بود زیرا هدف اسرائیل این است که بدون صلح با فلسطینیها ثمره عادیسازی روابط با عربستان را بچیند. از دیدگاه حماس، رقیبش تشکیلات خودگردان فلسطین، موضعی بسیار ضعیف در قبال چشمانداز ارتقاء روابط عربستان و اسرائیل اتخاذ میکند و ظاهراً از باقی ماندن در نقش کمکحال اشغال اسرائیل راضی است. بنابراین حماس چارهای ندید جز اینکه خودش رأساً بهعنوان یک بازیگر وارد معرکه شود و مخالفتش را با عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل با یک عملیات همهجانبه اعلام کند. بنابراین اخلال در دیپلماسی عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل ممکن است یکی از انگیزههای حمله حماس بوده باشد.
البته باید گفت که این عملیات موجب نخواهد شد که اسرائیل و ایالات متحده از تلاشهایشان برای عادیسازی روابط با عربستان منصرف شوند و نیز این امکان وجود دارد که این عملیات تمایل دولت بایدن برای دستیابی به چنین توافقی را افزایش دهد. در این میان، متغیر کلیدی، موقعیت رژیم عربستان سعودی است. ولیعهد سعودی، محمد بنسلمان، تقریباً بهطور قطع مایل به دستیابی به توافقی است که بیشتر خواستههای او در مورد تضمینهای امنیتی، فروش تسلیحات و کمکهای هستهای را برآورده کند. اما هرگونه خونریزی شدید بین اسرائیلیها و اعراب، دستیابی به توافقات جدید با اسرائیل را برای هر حاکم عرب، حتی محمد بنسلمان، دشوارتر میکند. در چنین شرایطی ولیعهد عربستان باید افکار عمومی عربستان و علاقه خاصی که پدرش ملک سلمان به موضوع فلسطین دارد را در نظر بگیرد.
حمله حماس نهتنها شامل رگبار موشک، بلکه یک حمله زمینی نیز بود که منجر به دستگیری تعدادی اسرائیلی شد و حماس آنها را به نوار غزه منتقل کرد. اسرائیل تأیید میکند که شهروندان اسرائیلی، ظاهراً شامل سربازان و غیرنظامیان به اسارت گرفته شدهاند. البته ارقام هنوز دقیق نیست اما به نظر میرسد که تعدادشان به دهها نفر میرسد. سرویسهای امنیتی اسرائیل بدونشک از هیچ کاری برای نجات این افراد دریغ نمیکنند، اما حماس در گذشته ثابت کرده است که در مخفی کردن زندانیان خود مهارت دارد.
این بدان معناست که وقتی گرد و غبار نبرد فروکش کرد، مذاکراتی در مورد بازگشت اسرا و احتمالاً مسائل دیگر انجام خواهد شد. احتمال دارد یکی از انگیزههای حماس از این عملیات، گرفتن اسیر و به دست آوردن اهرم فشاری در چانهزنی در چنین مذاکراتی بوده باشد. بنابراین در چنین چارچوبی آزادی فلسطینیانی که اسرائیل آنها را زندانی کرده است، امری بدیهی به نظر میرسد. حدود 4500زندانی در زندانهای اسرائیل به سر میبرند. مبادلات زندانی در گذشته بین حماس و اسرائیل باعث شده بود که تعداد زیادی از فلسطینیها در ازای تعداد بسیار کمتری از اسرائیلیها آزاد شوند. یکی از مقامات ارشد حماس نیز روز گذشته به صراحت اعلام کرد که حماس اسرای اسرائیلی کافی برای آزادی تمام اسرای فلسطینی در زندانهای اسرائیل در اختیار دارد. این اسرای اسرائیلی که در اختیار حماس هستند، همچنین ممکن است به حماس اهرمی دیگر بدهد تا بتواند از آن برای گرفتن امتیازات دیگر نظیر بهبود وضعیت محاصره غزه استفاده کند. هر پیروزیای که حماس در این راستا به دست آورد، علاوه بر آزادی اسرای فلسطینی، ممکن است به خنثی کردن هرگونه نارضایتی برخی از ساکنان غزه در مورد واکنش مخرب اسرائیل به حمله کمک کند.
پیامدهای سیاسی در اسرائیل بیشتر از نوار غزه قابل پیشبینی است. اگرچه اتهامات معمول بر سر «شکست اطلاعاتی» دستگاه امنیتی اسرائیل و اینکه آیا دولت باید آمادگی بیشتری برای حمله میداشت یا نه، وجود خواهد داشت، اما تشدید درگیری خونین بین اسرائیلیها و اعراب، حداقل در کوتاهمدت، جناح راست افراطی را قدرتمند خواهد کرد. بنابراین جناح دولت راست افراطی اسرائیل فربهتر شده و هرگونه ایدهپردازی درباره دادن امتیازات معنادار به فلسطینیها تا اطلاع ثانوی از بین خواهد رفت. علاوه بر این، این جنگ افکار عمومی اسرائیل را از موضوع تغییر قوانین قضایی در اسرائیل و پرونده فساد نتانیاهو دور خواهد کرد. اگر از این منظر به موضوع بنگریم شاید بتوان گفت که این عملیات لطفی در حق نتانیاهو بوده است.
با نگاهی عمیقتر و گستردهتر، رویدادهای امروز و جنگ متعاقب آن بار دیگر نشان خواهد داد که بهرغم تلاشها برای بیتوجهی به مناقشه فلسطین و اسرائیل و به حاشیه راندن این موضوع از طریق توافقنامههای «صلح» با کشورهای عربی، درگیریها و بیثباتی پس از آن از بین نخواهد رفت. آرزوهای ناامیدشده ملیگرایانه باعث از بین رفتن خود خواستهها نمیشوند و رنجش از رفتار ظالمانه با مردم را از بین نمیبرد. این بار واکنش نظامی توسط حماس سازماندهی شد. دفعه بعد واکنش نظامی ممکن است شکل دیگری داشته باشد. حتی قبل از رویدادهای امروز، بسیاری از ناظران آگاه شانس بالایی برای یک انتفاضه جدید یا قیام مردمی در کرانه باختری میدیدند.
ارسال نظر