خاطره زنی که در سه سالگی گم شد و پدر و مادرش را از دست داد
تاریخ شناسنامهام ۳۰ شهریور ۱۳۶۱ را نشان میدهد و همین روزها ۴۱ ساله میشوم. هرچند که مطمئن نیستم این تاریخ دقیق تولدم باشد همانند اسمم که در شناسنامه « طاهره » ثبت شده و بعد هم نسرین صدایم کردند البته اینها نامهایی است که یک زوج میانسال وقتی مرا به فرزندخواندگی گرفتند برایم انتخاب کردند اما من سالهاست که به دنبال هویت واقعی خود هستم.
ایران: تاریخ شناسنامهام ۳۰ شهریور ۱۳۶۱ را نشان میدهد و همین روزها ۴۱ ساله میشوم.
هرچند که مطمئن نیستم این تاریخ دقیق تولدم باشد همانند اسمم که در شناسنامه « طاهره » ثبت شده و بعد هم نسرین صدایم کردند البته اینها نامهایی است که یک زوج میانسال وقتی مرا به فرزندخواندگی گرفتند برایم انتخاب کردند اما من سالهاست که به دنبال هویت واقعی خود هستم.
طاهره نامدار قشقایی، خودش را با این نام معرفی میکند و میگوید: فکر میکنم ۳ ساله بودم که مرا در حرم حضرت معصومه (س) در شهر قم پیدا کردند. میگویند یک پیراهن چهارخانه زرشکی و سفید تنم بوده که هنوز آن را نگه داشتهام و تنها نشانه از دوران مبهم کودکی من است. چند روز بعد هم کلانتری با حکم دادگاه مرا به یک زوج میانسال سپرد که بچهدار نمیشدند و در آرزوی داشتن فرزند بودند.
از پدر و مادر واقعیام هیچ خاطرهای در ذهنم نیست، تنها خاطراتم مربوط به مرد جوانی است که مرا با یک اتوبوس بنز قدیمی بین شهری به مهد کودک میبرد. نمیدانم در کدام شهر و کدام خیابان؛ فقط یادم است ساختمانی یک طبقه و بزرگ بود با حیاطی که از آنجا وارد ساختمان میشدیم و البته بعضی خاطرات روزهای مهد، همین.
مادرخواندهام میگفت دادگاه خانواده مرا ۶ ماه موقت به آنها سپرد و بعد از ۶ ماه با صدور حکم دائم من به فرزندی این زوج درآمدم و به تهران آمدیم . ۱۳ ساله بودم که پدرخواندهام فوت کرد چون سنش خیلی زیاد بود. مادرخواندهام هم چند سال بعد سرطان گرفت و فوت کرد. وقتی پدرم فوت کرد اقوام نزدیک که فهمیده بودند من تنها وارث پدرم هستم سر ناسازگاری گذاشتند و همان موقع راز فرزندخواندگیام را برملا کردند. میگفتند چرا یک بچه غریبه باید وارث اموال برادرمان باشد و من تازه فهمیدم که فرزند واقعی این خانواده نبودهام.
طاهره در ادامه میگوید: پدرم در جوانی خیلی ثروتمند بوده کارخانه داشته و کلی ملک و املاک اما وقتی فوت کرد فقط یک خانه 100 متری در نازیآباد از او به ما رسید. وقتی مادرم هم فوت کرد من خانه را فروختم و به خاطر اینکه محل کار همسرم در کرج بود به آنجا رفتیم و من خانهای به نام خودم خریدم. الان هم با همسر و دو فرزندم زندگی میکنم اما سالهاست که به دنبال پدر و مادرم و از همه مهمتر هویت واقعی خودم هستم.
در این سالها دهها سؤال ذهنم را درگیر کرده است. میخواهم بدانم آیا من در کودکی گم شدم یا اینکه مرا در حرم رها کرده بودند؟ آیا خانوادهام در قم زندگی میکردند یا برای زیارت به آنجا رفته بودند؟ هرچند پدر و مادر خواندهام خیلی به من محبت کردند و همسرم نیز با اینکه من فرزند آنها نبودم مشکلی ندارد اما خودم دلم میخواهد بدانم در کودکی چه اتفاقی افتاده و به دنبال خانواده واقعیام هستم.
ارسال نظر