چرا باید روح هنر در زندگیمان جریان داشته باشد؟/فرصت های بر آب رفته
حتما شما هم این روزها بیلبوردهای جدید سطح شهر را دیدهاید. بیلبوردهایی که روی آنها نوشته شده" فرصتهای بر آب رفته"! آیا شما با دیدن این جمله به مفهوم آن فکر کردهاید.
فکر کردهاید که ممکن است شما هم در زندگی خود فرصتهایی را از دست داده باشید. به عنوان مثال وقتی از بسیاری از مردم در این باره میپرسی که چه هنری دارید؟ میگویند: هیچ هنر خاصی ندارم!
اما چرا باید خود را از هنر محروم کنیم؟ آن هم وقتی که هنر تاثیرات بیشماری در زندگی دارد.
آلن دوباتن در کتاب هنر همچون درمان میگوید: "هنر از پیچیدگیها میکاهد و به ما کمک میکند که هر چند مختصر، بر معنادارترین جنبهها تمرکز کنیم. "
اگر نوع نگاه یک هنرمند به زوایای زندگی را ببینید، قطعاً جمله بالا را بهتر درک خواهید کرد. کسی که هنر را فهم کرده است، نوع نگاه متفاوتتری نسبت به دیگران دارد. هنر باعث میشود تا هنرمند ارزش چیزهای ظاهراً معمولی را بهتر بداند. مثلاً او در رنگ درختان پاییزی، کوچ پرندگان، صدای آب یک جویبار و.... معناهایی را درک میکند که دیگران آن برداشت را ندارند. در واقع این هنر هنرمند است که به افکار و ایدههای خام شکل دهد و از آن چیزی بسازد که به افراد معمولی کمک کند تا هنر و زیبایی آن را درک کرده و قلب و روحشان را با آن عجین کنند.
بنابراین، اگر بخواهیم تأثیر هنر را در زندگی برشماریم میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
1-بروز احساسات را به شیوه خودمان یاد میگیریم
هنر میتواند غم و شادی را پررنگتر و پرمفهومتر کند؛ بنابراین هنرمند بهتر میتواند احساسات خود را پردازش کند، جنبههای مختلف را ببیند و با آنها کنار بیاید یا حتی از دل آنها هنری دیگر را بیافریند. متخصصین حوزه سلامت با آزمایشهای بسیاری که بر روی افراد انجام دادهاند به این نتیجه رسیدهاند که کسانی که ساعاتی در هفته را به هنر اختصاص میدهند، نسبت به افرادی که هیچ زمانی را به هنر اختصاص نمیدهند از سلامت روان و وضعیت روحی بهتر برخوردارند؛ بنابراین شما با هنر میتوانید به بروز احساسات خود بدون استفاده از کلمات بپردازید.
2-عادت نخواهیم کرد
همیشه به ما گفتهاند که خشونت، بد و نیکیکردن به والدین،خوب است. برخی مضامین مهم دیگری ازایندست وجود دارند که تکرار طوطیوار آنها، باعث یکنواختی شده و آن ارزش را برای ما تبدیل به یک مفهوم عادی کرده است که باعث میشود کمتر به آن توجه کنیم.
آرمسترانگ معتقد است: "هزار بار میشنویم که باید همسایه خود را دوست بداریم و سعی کنیم که همسر خوبی باشیم، اما این نسخهها وقتی از روی عادت تکرار میشوند تمام معنای خود را از دست میدهند."
بنابراین هنر به ما یاری میکند تا گرفتار عادات نشویم و اهمیت مسائل مهم را طور دیگری درک کنیم.
3-خود را بهتر خواهیم شناخت
در کتاب هنر چون درمان میخوانیم: «هنر به خودشناسی میافزاید و شیوهای عالی است برای منتقلکردن حاصل این شناخت به دیگر مردمان»
در دنیای پرسرعت امروزی، هنگامی که با هنر مشغول خلق اثری هستیم، لحظهای است که ترمز زندگی را کشیدهایم و به خود و احساسات خود توجه بیشتری کردهایم؛ لذا با پرداختن به یک هنر به خود این فرصت را میدهیم که حسهای درونیمان را کشف کنیم. کشف احساسات و عواطفمان در رشد شخصیت ما مفید خواهد بود. هنر میتواند ما را از زندگی ماشینی و رباتی نجات دهد.
البته که تأثیر هنر در بهتر زندگیکردن، بیشتر از موارد ذکر شده بالا است، اما چه عواملی باعث میشود که برخی از ما خودمان را از دنیای هنر دور نگهداریم و این فرصت طلایی در زندگی را بر باد دهیم؟ پرهزینه بودن و کمبود وقت از جمله عواملی است که بسیار عنوان میشود؛ اما باز هم نمیتوان آن را دلایلی کافی برشمرد. شما اگر از پس هزینه پیانو بر نمیآیید میتوانید یک ساز کم هزینهبر مثل دوتار را انتخاب کنید و با این انتخاب به دنیای موسیقی متصل بمانید. اگر عنوان میکنید آدم بسیار مشغولی هستید و وقتی در زندگی ندارید که به هنر بپردازید باز هم بک بهانه است. کافی است برای پیداکردن وقت یک برنامهریزی جدی داشته باشید، برخی کارهای غیرضروری را حذف کنید یا به شیوه دیگری انجام دهید تا از طریق زمان آزادی که از آن به دست میآید وارد دنیای شگفتآور موسیقی شده و از مزایای آن بهرهمند شوید. کافی است بخواهید، شروع کنید و ادامه دهید تا فرصتهای برآب رفته را به جوی بازگردانید.
ارسال نظر