۱۳۴۷۴۶۷
۴۳۱۴
۴۳۱۴
پ

نوعروس: برادر و خواهر شوهرم مرا زیر مشت و لگد گرفتند

زن جوانی با مراجعه به پلیس از شوهر خود که تازه به عقد او درآمده بود و همچنین خانواده داماد شکایت کرد.

خراسان: زن جوانی با مراجعه به پلیس از شوهر خود که تازه به عقد او درآمده بود و همچنین خانواده داماد شکایت کرد.

تازه عروسی که فقط یک روز از آغاز دوران نامزدی‌اش می‌گذشت و زندگی‌اش زیر و رو شده بود، برای شکایت از خانواده داماد وارد مرکز انتظامی شده بود، درباره این ماجرای وحشتناک به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: حدود ۴ ماه قبل بود که یکی از بستگان دورمان خانواده «نادر» را به ما معرفی کردند اما من از همان ابتدا به خواستگاری او پاسخ منفی دادم.

با وجود این «نادر» دست بردار نبود و بیش از ۱۰ بار خواسته خود را تکرار کردند و باز هم بر این ازدواج تاکید داشتند، ولی من از نظر تحصیلی و اجتماعی با او اختلاف زیادی داشتم چرا که «نادر» مدعی بود تا مقطع دیپلم درس خوانده است و من تحصیلات تکمیلی داشتم.

خلاصه در همین رفت و آمدها وقتی با او به گفت وگو نشستم و او از صداقت و اعتماد سخن گفت، من هم به این نتیجه رسیدم که مدرک تحصیلی در یک ازدواج موفق اهمیت چندانی ندارد. بالاخره به ازدواج با «نادر» رضایت دادم و پای سفره عقد نشستم. صیغه عقد در یکی از شهرهای خراسان رضوی جاری شد و ما شب را در شهر خودمان سپری کردیم.

صبح روز بعد نامزدم از من خواست برای خرید لوازم عقد به مشهد بیاییم. من هم بلافاصله آماده شدم و راهی مشهد شدیم. او مرا به خانه مجردی خودش در منطقه قاسم آباد برد اما از آن چه می‌دیدم حیرت کردم. ناباورانه به شیشه‌های مشروبات الکلی می‌نگریستم که« نادر» مقابلم ایستاد و گفت: من چند بار بیشتر مشروب مصرف نکرده ام و همه این مشروبات دست ساز متعلق به برادرانم است که به طور مداوم بساط مصرف شان در خانه پهن است و خودشان نیز این گونه مشروبات را تولید می‌کنند!

با دیدن این اوضاع آرام آرام نگران آینده خودم می شدم که نادر دستم را گرفت و گفت: زودتر برای خرید بیرون برویم! هنوز چند خیابان را پشت سر نگذاشته بودیم که ناگهان نامزدم از خودرو پیاده شد و در حالی که به شدت سرش را به کف آسفالت می‌کوبید، به طرز حیرت آوری هم گریه می‌کرد. دیگر خیلی ترسیده بودم. سعی می‌کردم او را آرام کنم ولی او فقط رفتارهای وحشتناکش را تکرار می‌کرد تا این که با برادرش تماس گرفت و طولی نکشید که برادر و خواهر شوهرم از راه رسیدند و مرا زیر مشت و لگد گرفتند.

آن ها مدعی بودند که من برادرشان را عصبی کرده‌ام! به همین خاطر هم «نادر» خودزنی کرده است! هاج و واج مانده بودم که چه کنم! آن ها سر و صورتم را به شدت زخمی کردند و من همچنان در شوک بودم که چرا چنین اتفاقی افتاده است!

وقتی به خود آمدم تازه فهمیدم که نامزدم بیماری عصبی خاصی دارد و خانواده اش بیماری او را هنگام خواستگاری پنهان کرده‌اند. آن روز خانواده «نادر» مرا سوار خودرو کردند و به شهر خودمان فرستادند و دیگر هم به سراغم نیامدند. حالا من مانده ام و سوالات بی پاسخی که نمی دانم درباره این ازدواج نافرجام به دیگران چه بگویم.

با توجه به شکایت ضرب و جرح عمدی و فریب در ازدواج توسط این دختر جوان ،بررسی‌های قانونی و کارشناسی با صدور دستور ویژه‌ای از سوی سرهنگ احمد زمانی (رئیس کلانتری قاسم آباد مشهد) به مشاوران دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج