مردی که همه عمر مجرد بود در ۹۳ سالگی ازدواج میکند
جوزف پوتنزانو (Joseph Potenzano) یک مرد ۹۳ ساله است که پیش از این هرگز ازدواج نکرده است. حدود یک سال پیش تنها روی مبل خانهاش در ایالت نیوجرسی آمریکا نشسته بود که ناگهان به فکر دوستش، مری الکیند (Mary Elkind) افتاد و با خودش فکر کرد چرا از او نخواهم که با هم ملاقات کنیم.
روزیاتو: جوزف پوتنزانو (Joseph Potenzano) یک مرد ۹۳ ساله است که پیش از این هرگز ازدواج نکرده است. حدود یک سال پیش تنها روی مبل خانهاش در ایالت نیوجرسی آمریکا نشسته بود که ناگهان به فکر دوستش، مری الکیند (Mary Elkind) افتاد و با خودش فکر کرد چرا از او نخواهم که با هم ملاقات کنیم.
جوزف در سال ۱۹۵۹ در عروسی خواهرش با مری آشنا شد. مری دخترعموی داماد و هر دو در این عروسی ساقدوش بودند. بعد از جشن آنها چند بار با هم قرار گذاشتند اما قرارهایشان به رابطه عاشقانه ختم نشد. با این حال در دورهمیهای خانوادگی با یکدیگر همصحبت شده بودند و جوزف میدانست که مری در سال ۲۰۱۴ بیوه شده است.
جوزف پوتنزانو نفر سوم از سمت راست و مری الکیند در سمت چپ عروس در سال ۱۹۵۹
جوزف میگوید: «من در سنی هستم که دوستان بسیار کمی برایم باقی مانده است. تقریبا همهشان مُردهاند.» او هرگز قصد نداشت که تا دوران ۹۰ سالگی اش مجرد بماند اما زندگی همیشه موانعی پیش پایش قرار داد و به قول خودش «همیشه در زمان نامناسب و در مکان نامناسب قرار میگرفت.»
جوزف پوتنزانو در یونیفورم ارتش، حوالی سال ۱۹۵۲
جوزف و مری چند هفته بعد همدیگر را در کلیسا و هنگام غسل تعمید یکی از اعضای جدید خانواده مری دیدند. جوزف عزمش را جزم کرد و از او پرسید: «مری، مایلی با هم یک فنجان قهوه بنوشیم و ناهار را با هم بخوریم؟»
جوزف میگوید که مری با چشمانی مبهوت به من نگاه کرد و سپس گفت: «بله».
آنها در اولین قرار خود در یک برنامه رقص ایرلندی شرکت کردند و کمی دستان یکدیگر را گرفتند. جوزف اشاره میکند که «هر دو با خودمان فکر کردیم چه حس خوبی است!»
مری الکیند نفر دوم از چپ، ساقدوش عروس در مراسم عروسی خواهر جوزف پوتنزانو در سال ۱۹۵۹
مری ۸۳ ساله که قبلا یک رقصنده حرفه ای بود میگوید تا آن شب به این رضایت داده بود که سال های باقیمانده عمرش را با دوستان خود بگذراند و سرگذشت سه فرزند و چهار نوهاش را دنبال کند. او میگوید: «روزها درگیر دوستان و خانوادهام بودم. اما کم کم متوجه شدم که شب هایم میتواند بسیار خالی باشد.»
او اعتراف میکند که در طول سالیان به جوزف فکر میکرده: «هرازچندگاهی به فکر جو میافتادم. او در عروسیام شرکت کرده بود و ما همیشه همدیگر را در جشنهای تعمید و کریسمس میدیدیم. حتی چند بار به این فکر کرده بود که اگر با او ازدواج میکردم زندگیام چه شکلی میشد.»
حالا مری به زودی متوجه خواهد شد.
ماه گذشته جوزف ایده ازدواج را مطرح کرد. او به یاد میآورد: «از او پرسیدم به نظرت ما باید ازدواج کنیم؟ و او جواب داد «چرا که نه؟ بیا انجامش بدهیم.»»
مری میگوید: «به او گفتم در سن ما اگر قرار است این کار را بکنیم بهتر است سریعتر دست به کار شویم.»
به این ترتیب بود که جوزف، مردی که تمام عمر مجرد بود، در دهمین دهه زندگیاش برای اولین جشن عروسی اش برنامه ریزی کرد. آنها در ۱۵ اکتبر در کلیسایی ازدواج خواهند کرد که جوزف سال های جوانی خود را در در آنجا به عنوان یکی از اعضای گروه کُر سپری کرده و آواز خوانده بود.
نظر کاربران
خدا پدرشو بیامرزه ک گفت سر پیری و معرکه گیری
دمت گرم جوزف
بدون شک اون چیزی که مری در 20 سالگی میتوانست به جوزف بدهد حالا دیگر ندارد واگر هم دارد دیگر قابل استفاده نیست
احتمالاً از زندگی طولانی بدون دغدغه خسته شده بوده :))
شیر مادر و نان پدرت حلال خداقوت پهلوان خسته نباشی دلاور
عشق پیر و جوان نمی شناسد.
دیر باشه اما با کیفیت. از اینا که بیست سالگی ازدواج میکنن بدم میاد
فکر میکنن ازدواج هم قاقا لی لیه
اشتباه محض کرد.
الانم دیگه پرستارمیخاسته ک ازدواج کرده بگذریم ک بعضی هاهم دیربختشون بازمیشه😐
بلاخره در کوزه زندگی افتاد اما آگاهانه
زندگی با عقل ادامه دارد اما
میتی داداش همونم دیگه چیزی نمانده
خوش به حال مری!
اینها رو برای امیدواری دهه شصتی ها میزارند
ماشالا. چه اشکالی داره اونام دل دارن خب