ماجرای قتل هولناک زن و مرد مسیحی
مردانی که متهم هستند دو شهروند اقلیت مذهبی را به قتل رساندهاند برای نجات خود در جلسه دادگاه ادعاهای عجیبی مطرح کردند.
با ردیابی تومیک او بازداشت شد. متهم در بازجوییها اعتراف کرد با همدستی شخصی به نام یاسر دست به قتل زده است. او گفت: زکی مرد پولداری بود. قرار بود مقداری پول به یاسر بدهد و بعد سود آن را بگیرد. روز حادثه با هم به سمت خانه یاسر در جاده تلو رفتیم. قرار بود سند خانه یاسر را به عنوان وثیقه نگه دارد و پول را بدهد. در راه برگشت بودیم که با زکی درگیر شدیم و با هم او را خفه کردیم. بعد به خانهاش رفتیم و سرقت کردیم.
بعد از اعترافات تومیک یاسر نیز بازداشت شد و اعترافات دوستش را تکرار کرد. به این ترتیب پرونده در حال تکمیل بود که پلیس در بررسی سوابق تومیک متوجه شد او یک ماه قبل از بازداشت در پرونده قتل زنی به نام آراکس دستگیر اما به دلیل کافی نبودن مدارک آزاد شده بود. بنابراین تومیک دوباره تحت بازجویی قرار گرفت. او به قتل آراکس هم اعتراف کرد و گفت: من برای سرقت به خانه آراکس رفتم و یک انگشتر پیدا کردم. با او درگیر شدم و آراکس را در خانهاش خفه کردم البته هیچ وقت موفق به سرقت انگشتر هم نشدم و فرار کردم.
در جلسه رسیدگی ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهمان را خواند. سپس اولیای دم در جایگاه قرار گرفتند. فرزندان زکی درخواست قصاص کردند. البته یکی از فرزندان او که در آمریکاست درخواست دیه کرده بود که دیگر فرزندان گفتند حاضرند تفاضل دیه هر دو متهم و سهم برادرشان را بپردازند و متهمان قصاص شوند. فرزند آراکس هم درخواست قصاص کرد. او گفت در زمان دادسرا به دلیل وضعیت وخیم روحیاش اعلام کرده شکایتی ندارد اما درخواست قصاص دارد.
سپس تومیک در جایگاه حاضر شد. او گفت: اتهام را قبول ندارم. همانطور که گفتم قرار بود از زکی پول قرض بگیریم، البته قرار بود یاسر قرض بگیرد؛ ما سوار ماشین شدیم و به سمت لواسان رفتیم تا زکی خانه یاسر را ببینید و پول را بدهد، در راه برگشت زکی از ما خواست توقف کنیم بعد هم پیاده شد و من هم دنبالش رفتم. وقتی به او گفتم چه شده، فحشهای رکیکی داد. من هم با او درگیر شدم اما قصد قتل نداشتم.
سپس یاسر در جایگاه ایستاد. او گفت: من مرتکب قتل نشدم و قتلی هم ندیدم. در راه برگشت بودیم که زکی خواست پیاده شود، تومیک هم دنبال او رفت اما بعد از چند دقیقه برگشت، وقتی گفتم زکی کجاست گفت خودش میآید. من دیگر از او خبر ندارم و سرقتی هم از خانه زکی نکردهایم. بعد از پایان گفتههای متهمان و وکلای آنها هیات قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
ارسال نظر