آقایان، ما دیروز با مشاهده اخبار، احساس خاک بر سر بودن کردیم
دیروز اول شهریور ساعت پنج بعدازظهر کنترل تلویزیون را میچرخانم تا ببینم شبکهی بیبیسی فارسی در باره ابراهیم گلستان، روزنامهنگار، نویسنده و فیلمساز مشهور سالهای دور چه میگوید.
برترینها - سعید معدنی: دیروز اول شهریور ساعت پنج بعدازظهر کنترل تلویزیون را میچرخانم تا ببینم شبکهی بیبیسی فارسی در باره ابراهیم گلستان، روزنامهنگار، نویسنده و فیلمساز مشهور سالهای دور چه میگوید. طبیعی بود خبر اول اطلاعرسانی درگذشت ایشان باشد. زیرا وی قریب نیم قرن در لندن زندگی میکرد، علاقهمندان زیادی در بین دستاندرکاران بیبیسی فارسی هم داشت و در ضمن در سالهای قبل هم این شبکه دربارهی وی برنامههای متعدد خبری و مستند پخش کرده بود.
بعد از خبر مذکور اخبار مربوط به اتفاق مهم برای هند در سطح جهانی است. یعنی نشستن موفقیت آمیز ماهنشینِ هندی در قطب جنوب کره ماه جهت جستوجوی امکان زیستن انسان در این کره بود. هند چهارمین کشور در جهان است که به این موفقیت دست مییابد. همین روسیه فلکزده و گیرکرده در باتلاق جنگ اوکراین، چند سال پیش با خرج چهار برابر هزینه هند نتوانست ماهنشینِ را در سطح کره ماه بنشاند و پروژه شکست خورد. اما هند توانست. هندیهایی که در چند دهه اخیر پیشرفت فراوانی داشتهاند و توانستهاند بیش از ۴۰۰ میلیون نفر از مردم هند (پنج برابر جمعیت کشور ما) را از فقر نجات دهند. هندی که سینمای بالیوودش با هالیوود آمریکا برابری میکند و توانسته چشم و ذهن جهانیان را اشغال کند. هندی که دیروز نخستوزیرش - قدرتمندترین مقام کشور - که در نشست بریکس در آفریقای جنوبی حضور دارد، از آنجا با افتخار و غرور برای دانشمندان موفق کشورش پیام میفرستد. همان نشستی که پوتین - از بنیانگذاران این نشست - به خاطر جنایتکار جنگی بودن غایب است و نمیتواند به آفریقای جنوبی سفر کند و هند و چین جایگاهش را گرفته اند. هندوستان با برنامهریزی درست در کنار دمکراسی تحسین برانگیز، این کشور عقبمانده چند دهه پیش را در مسیر توسعه و پیشرفت شگرف قرارداده و همچنان در مدار پیشرفت به پیش میرود. نخست وزیر هند همان دستفروش و خیابان خواب نوجوانی است که به مدد شایستهسالاری و دمکراسی به بالاترین مقام و قدرت هند رسیده و چندی بعد این مقام اولی کشور را به یک رقیب شایسته دیگر خواهد سپرد.
هنوز به عنوان یک جهان سومی آسیایی در هیجان بر ماهنشستن ماهنشینِ هندی هستم. اینکه ما جهان سومیها هم میتوانیم، و لزومی ندارد آمریکایی یا اروپایی باشیم. در شور و شوقِ این خبر مهم هستیم که خبر بعدی مثل آب سردی بر روی ذهن و ضمیرم میریزد: خبر پر تکرار حجاب در ایران! همراه با تصویر زنی بدون روسری در میان تعدادی خانمهای چادری آمر به معروف. خبر مثل پتکی بر سرم فرود میآید. نمیدانم این دو خبر به شکل اتفاقی در کنار هم قرار گرفته، یا با اراده قبلی تنظیمکنندگان خبر بوده، هرچه بود ببیننده را به فکر وامیداشت.
در این چند دهه هر چقدر هند تلاش کرده پول ملی را تقویت کند، بیکاری و فقر و تورم را کاهش دهد و در همه ابعاد در مسیر توسعه و پیشرفت باشد، ایران مسیرش را گم کرده؛ ارزش پول ملی به میزان وحشتناکی کاهش پیدا کرده، مهاجرت مغزها همچنان روبه افزایش است و بنا به گواه نفرات اول کنکور، تنها انگیزهی درس خواندن، رفتن از ایران است. بیکاری، تورّم، فقر، نابودیِ محیط زیست، و... افزایش پیدا کرده است. بخش مهمی از فرهنگ و سینمایش را هم بالیوود و هالیوود و فیلمها و سریالهای کرهای پر کرده است. نمیدانیم این حجم از عقب ماندگی و مشکلات آوار شده کِی و چگونه جبران خواهد شد. فعلاً که سوزنمان در حجاب گیر کرده و بقیه مسائل را فراموش کردهایم. مردم روز به روز فقیرتر و فقیرتر میشوند و توان پرداخت هزینه روزمره زندگی را نیز ندارند. به خصوص اگر حقوق بگیر باشند و در دوره پیری و بازنشستگی بوده و هزینههای بیماری و دارویی هم داشته باشند. نمیدانم با این روند و سیاستها، آیندهی باشندگان این سرزمین چه خواهد شد.
اگر یادتان بود و باران گرفت
دعایی به حال بیابان کنید
ارسال نظر