راز پیرمردی که همسایهها فکر کردند به قتل رسیده
کنجکاوی ساکنان یک ساختمان که تصور می کردند پیرمرد همسایه به قتل رسیده است، اسرار یک ماجرای کلاهبرداری را فاش کرد.
همشهری آنلاین: کنجکاوی ساکنان یک ساختمان که تصور می کردند پیرمرد همسایه به قتل رسیده است، اسرار یک ماجرای کلاهبرداری را فاش کرد.
چند روز قبل فردی با پلیس تماس گرفت و گفت احتمال می دهد که بلایی بر سر پیرمرد همسایه شان آمده باشد. وی توضیح داد: پیرمردی در طبقه اول ساختمان ما به تنهایی زندگی می کرد که همسر و فرزندانش سالها قبل به خارج از کشور سفر کردند.من و همسایه های دیگر مدام به او سرمی زدیم و احوالش را می پرسیم اما از چندوقت قبل به طرز مرموزی ناپدید شد. در آپارتمان وی، یک خانواده ساکن شده اند که می گویند خانه را از پیرمرد خریده اند اما ما احتمال می دهم بلایی بر سر پیرمرد آمده باشد.
با ثبت اظهارات این فرد، تیمی از ماموران پلیس تحقیقات خود را زیر نظر قاضی عظیم سهرابی بازپرس شعبه نهم دادسرای تحقیقات خود را درباره سرنوشت پیرمرد ناپدید شده آغاز کردند. در ابتدا به سراغ خانواده ای رفتند که در خانه او ساکن شده بودند. آنها می گفتند که خانه را از پیرمرد خریده و در یک بنگاه معامله کرده اند. آنها می گفتند از طریق زنی جوان با پیرمرد آشنا شده اند و این زن نقش واسطه را داشته است. در این شرایط ماموران به سراغ زن جوان رفتند که او گفت: من در خانه پیرمرد تنها کار می کردم. معمولا کارهای نظافت و آشپزی را به عهده داشتم و این اواخر متوجه شدم که او قصد دارد خانه اش را بفروشد و قبل از مرگ به شهرهای مختلف سفر کند. وی از من خواست که یک مشتری برای خانه اش پیدا کنم و نقش من این بود که یک مشتری به او معرفی کردم و پیرمرد خانه اش را به آنها فروخت.
هرچند که وی مدعی بود اطلاعی از پیرمرد ندارد اما ماموران در ادامه تحقیقات از افرادی که در بنگاه املاک کار می کردند موفق شدند پیرمرد را پیدا کنند. او در خانه ای در حوالی جنوب تهران مستاجر شده بود که از زن جوان شکایت کرده و گفت وی یک فریبکار است که با چرب زبانی خانه اش را تصاحب کرد. وی گفت: چون تنها بودم زنی استخدام کردم تا کارهای خانه ام را انجام بدهد.
مینا زنی جوان بود که هفته ای دو روز به خانه ام می آمد و کارهایم را انجام می داد. وی از مدتی قبل در گوشم خواند که خانه را بفروشم و یک خانه کوچکتر بخرم تا با مابقی پولش به سفر بروم. من هم فریبش را خوردم و با اصرار او خانه ام که در مرکز تهران بود را فروختم. وی پس از فروش خانه یک میلیارد پول مرا گرفت و غیبش زد. من دیگر نتوانستم خانه بخرم و ناچار شدم آپارتمانی اجاره کنم.
با شکایت این پیرمرد، زن جوان باردیگر مورد تحقیق قرار گرفت. وی مدعی شد که یک میلیاردتومان پول را از پیرمرد قرض گرفته و ماجرای کلاهبرداری در میان نیست. با این وجود تحقیقات در این پرونده برای افشای زوایای پنهان ادامه دارد.
ارسال نظر