میخواستیم زندگی معمولی داشته باشیم، اما نگذاشتند
محمدحسین آجرلو، همسر نیلوفر حامدی گفت: واقعیت این است که ما کشورمان را دوست داریم و میخواستیم زندگی معمولی داشته باشیم، اما نگذاشتند و نمیگذارند. واقعا نمیدانم چه بگویم.
اعتماد: محمدحسین آجرلو، همسر نیلوفر حامدی گفت: واقعیت این است که ما کشورمان را دوست داریم و میخواستیم زندگی معمولی داشته باشیم، اما نگذاشتند و نمیگذارند. واقعا نمیدانم چه بگویم.

سال خبرساز ایران که به گواه صاحبنظران رسانه و مردم کف جامعه، خبرنگاران از پوشش آن سربلند خارج شدند هر چند که خود از بند این سال رها نشدند؛ به فاصله ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ تا امروز، روند وقایع بهگونهای پیش رفت که یک اصل پایه خبرنگاری به ناچار شکسته شد و بسیاری از خبرنگاران ایران خود سوژه خبر شدند و اخبار بازداشت و محدودیت کاری آنها بارها تیتر یک شد.
به گزارش اعتماد، ۱۷ مرداد ۱۴۰۲ است و همچنان «الهه محمدی» و «نیلوفر حامدی» در بازداشت موقت بهسر میبرند و بیش از ۳۱۰ روز را، آنهم بدون حتی یک ساعت مرخصی، نه در تحریریه یا میدان که پشت میلههای زندان سپری کردند، «نازیلا معروفیان» هم خبرنگار دیگری است که همین روزها در بازداشت بهسر میبرد و دهها روزنامهنگار دیگر هم یا در انتظار حکم و دادگاه بهسر میبرند یا اینکه به اجبار امکان روزنامهنگاری ندارند. همین هفته پیش هم خبر رسید که خبرنگاری بهواسطه شکایت یک سیاستمدار باید یک سال را در تبعید بگذراند و مدیرمسوول روزنامه «اعتماد» هم به یک سال محرومیت از هرگونه کار رسانهای محکوم شد.
«محمدحسین آجرلو» خبرنگاری است که همین چند ماه پیش کار خبرنگاریاش را از دست داد و همسرش، نیلوفر حامدی، هم بیش از ۳۲۰ روز است که در بازداشت به سر میبرد. او درباره حسوحالش در آستانه روز خبرنگار و نوع نگاهش به این روز در سال پرتلاطم زندگی کاریاش میگوید: «اصولا درباره فلسفه نامگذاریها در ایران شاید درک اشتباهی ایجاد شده و مدام به تبریک خلاصه میشود، اما به گمانم اصل موضوع این است که در چنین روزهایی به شرایط و جزییات آن نام خاص فکر کنیم و در حد توان به درک آن نزدیک شویم. صرفنظر از این توضیح و شرایط من و نیلوفر، روز خبرنگار باز هم روز خوبی است که به خود یادآوری کنیم که در کشور به رسانهها چه میگذرد؛ اینکه چقدر مجبور هستیم خود را سانسور کنیم و گاهی کاری را که صد درصد درست میدانستیم انجام ندادیم و... شاید این روز فرصتی است که به این موارد فکر کنیم که چقدر تیترها و محتوا عوض میشود و چه سوژههایی امکان کار ندارد؛ البته همه جامعه از مسوولان کشور گرفته تا برخی مردم انگار انتظار ندارد که خبرنگار به وظیفه اصلی خود عمل کند؛ مثلا امروز رییس مجلس در جمع خبرنگاران رفت اما واقعیت این است که نیاز خبرنگار این نیست و این دردی از مشکلات رسانهای باز نمیکند. خواسته خبرنگار این است که فضا باز بشود و بتواند کارش را انجام دهد و به او انگی زده نشود. نیاز خبرنگار این است که روزنامهنگار را به بهانههای مختلف به زندان نیندازند و دنبال اتهام مختلف برای انجام کارهای رسانهای نباشند. قطعا این فشارها باعث میشود که خبرنگاران بروند یا اگر ماندند کار دیگری غیر از خبرنگاری انجام دهند یا اینکه اگر کار میکنند چنان کیفیت کار را پایین آوردند که مسالهای برایشان پیش نیاید و این بلایی است که بر سر جامعه رسانهای آوار شده است.»
این روزنامهنگار به یک مساله برجسته دیگر و انتظار جامعه از خبرنگاران هم میپردازد: «خیلیها در این مدت از ما پرسیدند که چرا از ایران نمیروید یا در این مدت پرسیدند که چرا از ایران نرفتید یا آنوقتها اگر نیلوفر گزارشی مینوشت و سروصدا میکرد (که همیشه درباره جامعه و دغدغههای مردم بود) خیلیها میگفتند کاش این گزارش را نمینوشتی... مساله این است که الان جامعه هم پذیرفته که اگر خبرنگاری درباره مسائل جامعه گزارشی بنویسد با او برخورد میشود و انگار همه منتظر برخورد با آن خبرنگاری هستند که میدانند خواست مردم را پوشش داده است؛ یعنی جامعه هم این برخورد را پیشبینی میکند و این انتظار را دارد و این حرفی بود که ما از قبل زیاد میشنیدیم و الان هم میشنویم ولی واقعیت این است که ما کشورمان را دوست داریم و میخواستیم زندگی معمولی داشته باشیم، اما نگذاشتند و نمیگذارند. واقعا نمیدانم چه بگویم.»
سال تاثیرگذار رسانههای ایران
«نغمه دانشآشتیانی»، روزنامهنگار و عضو هیاتمدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران هم سال پرخبر ایران را سالی مهم برای رسانههای ایران میداند و میگوید: در این سال شاهد آشتی جامعه ایران به رسانهها و روزنامهها بودهایم. او درباره شرایط خبرنگاری و روزنامهنگاران ایران در این سال میگوید: «در یکسال گذشته برخلاف برخی اظهارنظرها که وضعیت رسانهای کشور را بهطور کلی منفعل و غیرتاثیرگذار میدانستند من فکر میکنم اینطور نیست و سال مهم و تاثیرگذاری را رسانههای ایران پشت سر گذاشتند. البته وقتی بحث رسانه میشود صداوسیما و... هم هست، اما وقتی من از احیای رسانه سخن میگویم بحثم رسانههایی است که تلاش کردند صدای جامعه را بازتاب دهند. خیلیها میگفتند دوره رسانههای کاغذی گذشته اما یکسال گذشته به ما نشان داد که اگر یک روزنامهنگار متخصص و کاربلد و پرتلاش در رسانههای پوششدهنده خواست جامعه کار کند، میتواند بزرگترین فعالیت رسانهای ایران و حتی جهان را ایجاد کند. این وضعیت رسانههایی است که تلاش کردند خواست جامعه را پوشش دهند و باعث سربلندی این صنف شدند، اما در همین حال برای رسانههایی که تلاش کردند این صدای تازه را پوشش ندهند، سال دیگری بود و چه بسیار رسانههایی که اعتبار خود را از بین بردند.»
این روزنامهنگار در ادامه به بحث مرجعیت رسانهای هم اشاره میکند و معتقد است که در این سال مرجعیت به داخل کشور بازگشته است: «مساله دیگر هم فعالیت شدید و پرحجم رسانههای فارسیزبان خارج از کشور است که تمام تلاش خود را کردند که مرجعیت رسانهای را از کشور خارج کنند اما بدنه نحیف و شکننده رسانههای داخلی (منظور البته همان طیفی از رسانههاست که پوششدهنده خواست جامعه هستند و بالاتر به آنها اشاره کردم) نه فقط با فشار داخل روبهرو بود بلکه با امپراتوریهای رسانههای خارج از کشور هم روبهرو بود؛ امپراتوری به لحاظ نیروی انسانی و مالی و همه این شرایط درحالی بود که وضعیت مالی و امنیت شغلی روزنامهنگاران در این سال نسبت به گذشته تغییری نکرده و همچنان خبرنگاران شریف ما با کمترین حقوق و حتی گاهی بدون بیمه مشغول کارند و حتی این مساله حقوق و دستمزد و امنیت شغلی در بدنه رسانههای اصولگرا هم حاکم است و آنها هم به لحاظ دستمزد با مسائل فراوانی روبهرویند (البته تاکید میکنم بدنه و بحثم مدیریت و افراد خاص نیست) پس این شرایط به ما میگوید که بدنه رسانهای کشور در هر دو جناح دستمزد واقعی خود را نمیگیرند. نکته دیگری که برای خودم قابلاعتناست اینکه مردم در داخل ایران با توجه به اتفاقات یکسال گذشته و حجمی از اخبار و اطلاعات و گزارشهایی که از سوی رسانهها میخوانند، به نظرم پیوند عمیقتری با رسانهها و خبرنگاران برقرار کردند و مشخصا خانمها نیلوفر حامدی و الهه محمدی در مردمیکردن خبرنگار و رسانه نقش برجستهای داشتند و حالا دو چهره خبری داریم که عامه مردم قصه زندگی و کاری آنها را میدانند؛ بهویژه که هر دو همین تازگی اعلام کردند که به هیچ چیزی غیر از مردم وابستگی نداشتند و دینشان مردم ایران است و محکمترین پیوند رسانهای را با مردم ایران برقرار کردند و من خودم به عنوان یک روزنامهنگار به احترام این دو روزنامهنگار و بهویژه این دو اظهارنظر آخر میایستم چون روزی که وارد شدم، برنامهام این بود که غیر از مردم به چیزی فکر نکنم و این دو بزرگوار این ماموریت را بار دیگر به من یادآور شدند.»
ارسال نظر