رپورتاژ آگهی
هزینه تولید محتوا: یک زبان مشترک بین کارفرما و نویسنده
رسیدن به توافق بر سر هزینه تولید محتوا میان کارفرما و تولید کننده یک چالش جدی است!
این روزها که تنورِ بازاریابی محتوایی داغ است، یکی از سوالهایی که برای همه کافرماها پیش میآید این است که هزینه تولید محتوا چقدر است؟ آیا اصلاً نرخ تولید محتوا ثابت است یا عوامل مختلفی روی آن تأثیر میگذارد؟
سعی میکنم در این مطلب که چکیدهای از مقاله بررسی هزینه تولید محتوای وبلاگ نوین است، راهی به دنیای تولید محتوا باز کرده و نشان دهم که تعیین تعرفه تولید محتوا به این سادگی که خیلیها فکر میکنند نیست و البته آنقدر هم چیز عجیب و غریبی نیست که نتوان در موردش به توافق رسید.
قبل از صحبت در مورد هزینه تولید محتوا، کمی نگاه کنید...
در حوزه محتوا، خیلی از کارفرماها تصور نادرستی از فرایند تولید محتوا دارند. یعنی چه؟
یعنی فکر میکنند که تولید محتوا تفاوت چندانی با انشاهایی که در دوران مدرسه مینوشتیم ندارد؛
دلیلش این است که کارفرماها معمولاً محصول نهاییِ تولیدکننده محتوا را میبینند؛ یک مقاله چند صد تا چند هزار کلمهای با چند عدد لینک و عکس و... .
محتوای نهایی که کاربر در عرض چند دقیقه روی وبسایت میخواند مثل فیلمی است که در چند ساعت میبینیم و تمام میشود، اما ساختن این فیلم ماهها و شاید حتی سالها زمان برده است.
منظورم از توضیح دادن همه اینها چیست؟ میخواهم کاری کنم که کارفرماها قبل از تعیین هزینه تولید محتوا با کارشناس تولید محتوا، بدانند که دقیقاً برای چه چیزی میخواهند هزینه کنند و آیا مبلغی که پیشنهاد میکنند با میزان کاری که انجام میشود خوانایی دارد یا نه.
تحقیق سئو
اینکه مخاطب چه سوالهایی میتواند داشته باشد از طرف کارفرما تعیین میشود (یعنی مشخص میکند که چه موضوعهایی روی وبلاگ به عنوان مقاله منتشر شوند). اما اینکه این سوالها دقیقاً با چه عنوان و ادبیاتی جستجو میشوند و با استفاده از کدام کلمات و عبارات میتوان بیشترین ورودی را از این موضوع گرفت یکی از کارهای اساسی نویسنده محتواست که روی تعیین هزینه محتوا هم تأثیر میگذارد.
این بخش از کار را بیشتر با عنوان «تحقیق کلمات کلیدی» میشناسیم، اما راستش را بخواهید، یک تولیدکننده محتوای حرفهای فقط به یک سری کلمات اکتفا نمیکند و به دنبال عبارات و سوالات کلیدی هم میرود تا بتواند در متنی که مینویسد استفاده کند.
ایدهپردازی، نوشتن نقشه راه و تقویم انتشار
بعضی وقتها یک کارفرما دنبال یک تولیدکننده محتواست تا فقط چند مقاله بنویسد و تمام؛ اما در سایر موارد، کارفرما دنبال نویسندهایست که صفر تا صد بلاگ را دست بگیرد و حتی به عنوان ناظر یا سرپرست، با چند نویسنده دیگر هم کار کند.
در حالت دوم، وظایفی که به عهده نویسنده است فقط و فقط نوشتن نیست. باید بتواند موضوعاتی که از کارفرما گرفته را با یک استراتژی منظم کنار هم قرار بدهد تا مقاله مادر و مقالههای کمکی به همراه لینکها تنظیم شود (که هر کدام از این مقالهها به صورت مجزا به تحقیق کلمات کلیدی و لینکسازی نیاز دارد).
بعد از اینکه ساختار کلی وبلاگ و موضوعات نهایی شد، کارشناس محتوا باید تقویم انتشار را هم تدوین کند؛ به عبارت ساده، باید مشخص کند که هر مقاله در چه تاریخ و ساعتی منتشر شود که بیشترین بازدید را داشته باشد.
قدمهای نهایی: نوشتار و ویراستاری
یکی دیگر از تفاوتهای اساسی که محتوای حرفهای با «انشا!» دارد این است که این محتوا باید بتواند کاربر را به سرنخ و سرنخ را به مشتری تبدیل کند و به عبارت دیگر، بفروشد.
پس برای اینکه چنین نتیجهای داشته باشد طبیعی است که زمان و انرژی زیادی باید برایش صرف کرد (بعد نگویید چرا هزینه تولید محتوا انقدر است!).
بعد نوبت به ویرایش نهایی است.
گاهاً پیش میآید که نوشتن یک مطلب دو ساعت و ویرایش کردن آن بیش از پنج ساعت زمان میبرد. البته در دنیای محتوانویسهای حرفهای، ویرایش کردن فقط به معنی پیدا کردن غلطهای املایی و علائم نگارشی نیست؛ نویسندهها ممکن است مقدمه مقاله و هر تیتر را بارها و بارها عوض کنند، وقتی میخواهند عنوان سئو و دیسکریپشن مطلب را بنویسند سعی میکنند در عین مختصر بودن، شَمای کاملی از مقاله بدهند و در عین حال، کلمات کلیدی خوبی هم استفاده کنند!
وقتی موضوعی را در گوگل جستجو کرده و عنوان لینکها را نگاه میکنید، شاید به این موارد دقت نمیکنید، اما اینها همه بخشی از کارهایی هستند که نویسنده باید انجام بدهد و قطعاً روی هزینه تولید محتوا تأثیر میگذارد.
یک بحث مهم: اگر دقت کرده باشید، من خیلی روی حرفهای بودن نویسنده و محتوایی که مینویسد تأکید داشتم. تجربه نشان داده که محتوای باکیفیت و مفید همیشه جایگاه بهتری پیدا میکند (ممکن است دیر و زود داشته باشد). حالا میخواهم پیشنهادی به شما بدهم که محتوای شما را به قول ما نوینیها، به بمب تبدیل میکند.
اگر دوست دارید زیر نظر یک مدرس آموزش ببینید و به صورت عملی تمرین کنید، میتوانید «با ثبت نام در دوره ویدئویی تولید محتوای نوین آکادمی» بهترین مقالههای دنیای وب را تولید کنید.
کارفرما و نویسنده روی هزینه تولید محتوا چطور توافق میکنند؟
این بخش واقعا هیچ فرمول و قاعده خاصی ندارد و بیشتر از همه چیز، بر اساس «عُرف بازار» تعیین میشود؛ حالا این عرف را چه کسانی درست کردهاند، بماند.
معمولاً کارفرماها نیروهایشان را با یکی از دو روش زیر استخدام میکنند:
- حقوق ثابت
در این نوع توافق، کارفرما موظف است که در روز خاصی از ماه (معمولا اول یا آخر هر ماه) مبلغ ثابتی به عنوان حقوق به نویسنده میدهد و به ازای آن، نویسنده موظف میشود که در طول روز، مدت زمان خاصی را برای کارش اختصاص بدهد.
میزان حقوقی که توافق میشود به عواملی مثل ابعاد شرکت، تجربه و رزومه کاری نویسنده، حجم کاری، شرایط کاری و... بستگی دارد.
- دستمزد به ازای کلمه
اخیرا این نوع از استخدام رایجتر شده است. اینجا کارفرما و نویسنده توافق میکنند که به ازای هر کلمه، چقدر پرداخت شود. موارد زیادی روی این مورد تأثیر میگذارند. مثلا نویسنده قرار است به چه زبانی تولید محتوا کند؟ فارسی؟ انگلیسی یا زبانی دیگر؟ آیا تأمین عکسهای مطلب هم به عهده نویسنده است یا نه؟ عکسهایی که تأمین میکند باید با نرمافزارهای بصری (مثل فتوشاپ) شخصیسازی شوند یا خیر؟ بارگذاری مطلب روی وبسایت یا پلتفرم به عهده کارفرماست یا نویسنده؟ هر پروژه یا موضوعی که به نویسنده داده میشود چقدر زمان دارد؟
حرف از فتوشاپ شد، این را هم در نظر داشته باشید که اگر کار با فتوشاپ را بلد باشید، هم یک مهارت ارزشمند به مهارتهایتان اضافه میشود و هم کارتان راحتتر خواهد شد.
چه مواردی روی تعیین قیمت تولید محتوا تاثیر دارند؟
مشخص است که هر چقدر محتوا با کیفیتتر باشد، قیمت بیشتری هم خواهد داشت؛ اما سوال اینجاست که کیفیت محتوا را دقیقا چه چیزی تعیین میکند؟
نوشتن خلاقانه
خلاقیت در نوشتن بدنه محتوا (متن اصلی) و مهمتر از آن، عناوین یکی از عوامل تعیینکننده است. نویسنده میتواند برای هر عنوان راحتترین و مستقیمترین کلمات را انتخاب کند یا در عوض، کمی خلاقیت به خرج داده و عناوینی بنویسد که مخاطب را مجاب به خواندن ادامه مطلب کند.
دلیل اهمیت عنوانهای جذاب این است که مخاطب در اولین برخورد با محتوا، آن را کلمه به کلمه نمیخواند بلکه یک نگاه کلی به مقدمه (معمولاً اولین پاراگراف) و عناوین میاندازد و تقریباً همیشه همانجا تصمیم میگیرد که این محتوا به دردش میخورد یا نه.
متن عمیق و آموزنده
گاهی یک مقاله بسیار خلاقانه و روان پیش روی شما قرار میدهند. متن اینقدر گیراست که شما را تا انتها با خود همراه میکند، اما وقتی به انتهای مقاله میرسید میبینید که هیچ اطلاعات و ارزشی به شما اضافه نشده است و شما جواب سوال خودتان را نگرفتهاید.
با این حساب مجبورید سایت دیگری را باز کنید و مقاله دیگری بخوانید. بنابراین، آموزنده و عمیق بودن محتوا و ارزشی که برای خواننده ایجاد میکند، فاکتور دیگری برای برآورد کیفیت محتواست.
رعایت کردن اصول سئو
در بخشهای قبلی همین مقاله خودتان دیدید که سئو کردن یک مقاله چه مراحلی دارد. اگر نویسنده بتواند تمام این اصول را رعایت کند (یعنی از کلمات کلیدی مناسب با حجم مناسب استفاده کند) قطعاً از نظر گوگل مورد تأیید خواهد بود.
استفاده کردن از عکسها و آیکونهای زیبا و مرتبط
تصاویر و زیبایی بصری هم یکی از مواردی است که میتواند هزینه تولید محتوا را کمی افزایش دهد، البته به شرط اینکه نویسنده هر عکس کلیشهای و دمدستی (یا همان Stock Photo) را در متن نگذارد.
دقت کنید که عکسهایی که از سایتهای گرافیکی گرفته شده با هزینه عکسهایی که با نرافزاهای گرافیکی شخصیسازی شده هزینه متفاوتی دارند.
در نهایت نوعی انسجام در انتخاب عکسها داشته باشد؛ یعنی به قدری زمان برای انجام این کار اختصاص بدهد که همه عکسها یکدست رئال (واقعی) یا گرافیکی باشند و... .
موضوع محتوا
اصلیترین موردی که روی قیمت تولید محتوا میتواند تأثیر بگذارد، موضوع محتواست.
منظورم از موضوع محتوا این است که مقالهای که کارفرما میخواهد در یک حوزه عمومی است و میتوان به راحتی در مورد آن نوشت یا اینکه یک موضوع تخصصی دارد و نویسنده قبل از نوشتن باید کلی جستجو کرده و بخواند تا بتواند چند هزار کلمه بنویسد.
برای مثال، فرض کنید یک مجموعه که در حوزه گردشگری کار میکند به یک مقاله با موضوع «جاهای دیدنی تهران» نیاز دارد؛ مشخص است که این موضوع کاملاً عمومی است و نویسنده با یک جستجوی ساده میتواند بنویسد. در عوض کارفرمای دیگری میخواهد یک مقاله در مورد «گوگل آنالتیکس» و نحوه کار کردن با آن داشته باشد. طبیعی است که نویسنده برای نوشتن این مورد باید کلی بخواند و یاد بگیرد (اگر از قبل بلد نباشد).
اگر موضوع محتوا مهم است چرا آن را آخر از همه گفتم؟ دلیل دارد.
بخاطر اینکه فقط از روی موضوع نمیشود هزینه تولید محتوا را تعیین کرد. احتمالاً توی بعضی از سایتها دیدهاید که اینطوری قیمت میدهند:
- موضوع تخصصی: کلمهای ۱۰۰ تومان
- موضوع عمومی: کلمهای ۵۰ تومان
- و الی آخر...
به جرئت میتوانم بگویم که کارفرما یا نویسندههایی که بدون در نظر گرفتن همه ویژگیهای یک محتوای خوب، و فقط بر اساس موضوع، یک قیمت (اصطلاحاً روی هوا) میگویند، اصلاً درک درستی از قیمتگذاری محتوا ندارند.
بگذارید یک مثال بزنم:
ممکن است دو محتوا در مورد یک موضوع مشخص (مثلاً گردشگری) با تعداد کلمات یکسان داشته باشیم؛ یکی از این متنها عالی است و تمام ویژگیهای کحتوای با کیفیت را دارد ولی دیگری یک محتوای کلیشه و بدردنخور است.
آیا باید بگوییم چون هر دو محتوا در یک حوزه هستند و تعداد کلماتشان هم یکی است، پس قیمتشان هم برابر میشود؟ مسلماً خیر!
پس چگونه قیمتگذاری کنیم؟
در تعیین قیمت (که معمولاً بر اساس تعداد کلمات انجام میشود) نه میتوان صرفاً روی حرف کارفرما حساب کرد و نه نویسنده. چون ممکن است کارفرما تصور درستی از فرایند تولید محتوا نداشته باشد و نویسنده هم نوشتهاش را خیلی بهتر از آن چیزی که واقعاً هست ببیند.
در واقع باید با استانداردهایی که نوشته نهایی باید داشته باشد روی محتوا قیمتگذاری کرد. پس یکی از بهترین راهها در حین تعیین قیمت تولید محتوا این است که نویسنده چند نمونه از کارهای قبلیاش را (ترجیحاً در زمینههای مختلف) ارائه دهد تا هر دو طرف بدانند که دقیقاً در مورد چه چیزی صحبت میکنند.
ماشین حساب قیمت محتوا؟
شاید در وبسایتهای دیگر دیده باشید که یک جدول برای تعیین قیمت محتوا آماده و منتشر کردهاند و تقریباً مثل شابلون، روی هر نوع نویسنده و محتوایی اعمال میکنند و خواننده هم فکر میکند که اگر با گفتههای این جدول پیش برود دیگر همه چیز را میداند و اصطلاحا، قیمت بازار دستش آمده؛ اما اصلاً اینطور نیست و این موارد چون خیلی کلی هستند و هیچ یک از جزئیات و پیشنیازهای مخصوص کارها را در نظر نگرفتهاند، اصلاً به درد نمیخورند!
الان چه تصوری دارید؟
تمامی معیارهایی که در این مطلب گفته شد، معیارهایی هستند که در قیمت محتوا تاثیر میگذارند؛ مشخصاً یک متن جذاب و خلاقانه که تمام اصول و نکات گفته شده دز آن رعیات شده با یک متن کلیشه قیمت یکسانی ندارد؛ بنابراین موقع تعیین قیمت به تمام موارد توجه کنید. بای یادگیری اصول و نکات تولید محتوا میتوانید به صفحه اموزشهای سایت Novin.com/academy سر بزنید.
ارسال نظر