کدام یک از این رفتارها شما را خشمگین میکند؟
کودک، بالغ یا والد؟ خشم و عصبانیت مربوط به کدامیک از این حالتهای شخصیتی است؟
همشهری آنلاین: کودک، بالغ یا والد؟ خشم و عصبانیت مربوط به کدامیک از این حالتهای شخصیتی است؟ آیا وقتی سعی میکنیم پیامدهای والدینمان را که از بیست، سی سال قبل در ذهنمان باقی مانده، بازآفرینی کنیم خشمگین میشویم یا وقتی کودکمان به آن چیزی که دلش میخواهد، نمیرسد؟
نظریه تحلیل رفتار متقابل به این سؤالها پاسخ میدهد.
خشم؛ احساس اصیل انسانی
برای ارزیابی خشم از نگاه تحلیل رفتار متقابل، بهتر است نگاهی به الگوی حالتهای شخصیتی و ویژگیهای آنها بیندازیم؛ حالت شخصیتی «والد» دربرگیرنده پیامهایی است که بهصورت کلی از والدین یا جانشینان آنها در ذهن ما ذخیره میشود. این پیامها جنبه بازدارنده، هدایتکننده و حمایتکننده دارند. حالت شخصیتی «بالغ»، همانطور که از اسم آن پیداست، وظیفه تمرکز بر رویدادها و افکار «اینجا و اکنون» ما را بر عهده دارد تا بتوانیم بهترین بازخورد منطقی را از خودمان نشان دهیم.
هرکدام از حالتهای شخصیتی عملکرد جداگانهای در قبال خشم دارند؛ میدانیم که کودک منبع و منشأ اصلی انرژی روانی و هیجانات و غرایز ماست.
البته فراموش نکنیم که والد و بالغ هم سطحی از هیجانات را تجربه میکنند، اما عمق و نمود رفتاری آنها به اندازه حالت شخصیتی کودک نیست. اولین بار اریک برن در سال ۱۹۶۰ خشم، ترس، غم و شادی را بهعنوان چهار هیجان اصیل هر انسانی مطرح کرد. دلیل استفاده برن از این اصطلاح این بود که هیجانات در حالت سازنده خود میتوانند به فرآیند حل مسئله (یعنی استفاده از بالغ) و رهایی از جریان نادیده گرفتن کمک کنند. بهعنوانمثال خشم میتواند برای مشخص کردن حریمهای شخصی شما در محل کار یا جمع دوستان تأثیرگذار باشد.
شاید در ابتدا این موضوع که استفاده از هیجاناتی نظیر خشم میتواند در حل مسئله شما را یاری کند، قدری عجیب برسد، اما منظور ما استفاده و بهکارگیری «سازنده» این هیجانات است. برای شناسایی بهتر هیجانات، بهتر است سؤالات زیر را از خودتان بپرسید:
- هنگامیکه اوضاع مطابق نظر شما پیش نمیرود، چه احساسی دارید؟
- آیا این احساسات برای شما آشنا و تکراری هستند؟
- آیا این احساسات را در موقعیتهای زیادی تجربه کردهاید؟
- آخرین بار چه زمانی این احساس به سراغ شما آمد؟
- موقعیتی که شما در آن، این احساس را تجربه کردید، چگونه بود؟
- فکر میکنید که هرچند وقت یکبار خود را در شرایط اینچنینی قرار میدهید؟
- آیا احساساتی که داشتهاید به رفع نیازهای فعلی شما کمکی کرده است؟
- آیا میتوانید تجربه این احساسات را در کودکی به یاد بیاورید؟
- برخورد والدین شما با این احساسات چگونه بوده است؟
نحوه ارائه پاسخ شما به این سؤالات جمعبندی مناسبی از تجربه هیجان خشم و نمود رفتاری و نتیجهای را که برایتان به همراه دارد، در اختیار شما قرار میدهد.
کودک سازگار منفی و تجربه خشم
حالت شخصیتی «کودک» را میتوانیم به دو بخش تقسیم کنیم؛ کودک سازگار و کودک طبیعی. خشم معمولاً یکی از مکانیسمهای مواجههای و مقابلهای کودک سازگار است. کودک سازگار معمولاً در دو بعد اطاعت از والد یا سرکشی در مقابل آن قرار دارد. شما احتمالاً بهخوبی با لغت سرکشی آشنا هستید، البته در زبان عامیانه ما این رفتار را لجبازی معرفی میکنیم.
کودک سازگار زمانی که میخواهد با لجبازی خود از حدومرزهایی که والد برایش تعیین کرده عبور کند، گاهی اوقات از خشم و رفتارهای پرخاشگرانه بهعنوان ابزار استفاده میکند. البته به یاد داشته باشید که خشم و پرخاشگری کاملاً با هم متفاوت هستند.
چطور از خشم استفاده سازنده کنیم؟
فراموش نکنیم برای استفاده از «بالغ» در فرآیند حل مسئله و پاسخ مناسب به خشم ابتدا باید دلایل بروز این احساس را بررسی کنیم. در طول تمام فرآیند خشم، شاهد هستیم که یکی از نیازهای اساسی انسان پاسخ داده نشده است و فرد تحت تأثیر سائقهای درونی(علت درونی انگیزش فرد، محرک درونی) به سمت مواجهه با حالت شخصیتی والد خود کشیده میشود.
یادتان باشد که لجبازی معمولاً بازی برنده - برنده بهحساب نمیآید و باید همواره گفتمان منطقی را برای حل مشکلات، بهعنوان اولین راهحل در نظر بگیریم و از آن استفاده کنیم.
از سوی دیگر کودک طبیعی هم بهصورت کاملاً سانسور نشده سطح عمیقی از هیجانات، خصوصاً خشم را تجربه میکند. تفاوت تجربه خشم در کودک طبیعی و کودک سازگار در رویدادهای محیطی تحریکآمیز است طوری که کودک سازگار معمولاً تلاش میکند با استفاده از هیجانات شدید خود به آنها پاسخ دهد.
مکث ارادی؛ بهترین تکنیک برای کنترل خشم
مهمترین تکنیک تحلیل رفتار متقابل (T.A) برای کنترل هیجان خشم، مکث ارادی است. حالت شخصیتی بالغ برای پاسخ اینجا و اکنونی نیاز به زمان دارد و شما باید این زمان را برای او بخرید. حالت شخصیتی بالغ از آنجایی که آخرین حالت شخصیتی است که در ساختار روانی انسان تشکیل میشود، برای خلاصی از فشار کودک و والد نیاز به کمک شما دارد و اینجا جایی است که شما باید به سطح خودآگاه و هوشیار خود برگردید.
برای این کار از حواس پنجگانهتان استفاده کنید؛ لامسه، بویایی، چشایی، شنوایی و بینایی. این حواس ارتباط مستقیم با بالغ شما دارند و آن را صدا میکنند. یک روش بسیار ساده و کارآمد دیگر استفاده از نفس عمیق و تنفس شکمی است چون این کار باعث میشود بار احساسی و هیجانی شما کاهش پیدا کند و بتوانید از بالغتان استفاده کنید.
ارسال نظر