آقایان، ایران و فرانسه فرق میکنند! چه چیزی را مقایسه میکنید؟
در پی هر اعتراضی در کشورهای مختلف، بحث مقایسه آن با آنچه در کشور اتفاق افتاده داغ میشود. گاهی به دنبال اثبات تندرویها در آن کشورهای توسعهیافته سیاسی و گاه هم درس گرفتن از آن اعتراضات به میان میآید.
هممیهن: در پی هر اعتراضی در کشورهای مختلف، بحث مقایسه آن با آنچه در کشور اتفاق افتاده داغ میشود. گاهی به دنبال اثبات تندرویها در آن کشورهای توسعهیافته سیاسی و گاه هم درس گرفتن از آن اعتراضات به میان میآید.
علی بیگدلی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بینالملل گفت: دموکراسی فرانسه دموکراسی جمعی نیست برخلاف دموکراسی آمریکا و انگلستان که لیبرالدموکراسی است و بر پایه نظریههای جان لاک است. حتی نوع آزادی کشوری مانند فرانسه با آمریکا و انگلستان متفاوت است. آزادی در آمریکا و فرانسه بر پایه آزادی فردی است و آزادی در فرانسه خیلی متفاوت است و در فرانسه سندیکاها قدرت تام و تمامی بهویژه از سوی کارگران دارند. بنابراین سندیکاها نقش بسیار مؤثری در روند سیاسی کشورشان دارند. پس بهطور کلی بستر مشابه و حتی نزدیک به هم وجود ندارد که بتوان آنها را برای مقایسه همسنخ دانست. مسئله این است که ما زمانی میتوانیم از مقایسهای بهره ببریم که بخشی از فضا شبیه هم است. تنها دلیل مقایسه میتواند به پدیده اعتراض برگردد.
وی تصریح کرد: حال در فرانسه چه اتفاقی افتاده. برای نمونه آنچه در روز شنبه اتفاق افتاد، تعداد کشتهشدگان آن ۳ یا ۴ نفر بود و این اتفاق در پی ناکامی دولت مکرون در سروسامان دادن به پلیس در پی اتفاقات دوران وزارت کشور سارکوزی و اعتراض به آن بوده است. البته موضوع دیگری نیز در این بین باید مورد توجه قرار گیرد؛ فرانسه کشوری چندملیتی، چندمذهبی و چندفرهنگی است که در آن ۶ میلیون مسلمان زندگی میکنند و عموماً از کشورهای مسلمان آفریقایی هستند؛ پدران اینها به فرانسه مهاجرت کردند و شهروند فرانسه شدند اما فرزندان آنها از یک امتیاز برابر و لازم بهعنوان شهروند برخوردار نیستند و اینها در حواشی شهر زندگی میکنند. ریشه این نارضایتیها از درون هستهای شکل میگیرد که ریشه در گذشته دارد. مثلاً همکلاسی الجزایری من به صراحت میگفت «فرانسه ما را مستعمره خود کرد و مانع از پیشرفت ما شد. ما ۱۰ سال با اینها جنگیدیم و کشتههای بسیار زیادی داشتیم. در نهایت شارل دوگل با فشار سازمان ملل و آمریکا مجبور شد که استقلال آن را بپذیرد و حالا که ما شهروند فرانسه شدهایم با ما مانند شهروند درجه ۲ برخورد میکنند.» این سرخوردگی هم در میان است. پس حتی ریشه این اتفاقات هم هیچ ارتباطی با نوع اعتراضات در ایران ندارد.
او تحلیل کرد: پلیس فرانسه حق حمل اسلحه و شلیک را ندارد مگر اینکه تهدید به مرگ در کار باشد. این پسر الجزایری(نائل) سوابق بسیار پرفرازونشیبی داشته است و بدون گواهینامه پشت فرمان ماشین بنز نشسته بود و بیتوجه به هشدار پلیس به ادامه رانندگی پرداخته و آن اتفاق تلخ افتاده است. مسئله این است که این اتفاق پذیرفته شده است و فعالیت خلاف قانون پلیس مورد بحث است. پلیس در فرانسه حق استفاده از اسلحه در برابر مردم را ندارد و در بحث نائل خرابکاری گسترده و زیانبار بوده و تقریباً کمسابقه بوده است. حالا هم درگیریهای اعتراضات به نحوی است که برخوردها تا حد امکان کنترل میشود.
بیگدلی ادامه داد: من در فرانسه دانشجو بودم؛ پلیس در این کشور حق ندارد از اسلحه استفاده کند مگر در زمان تهدید با سلاح و در اعتراضات هم به همین نحو است. طبیعتاً وقتی مردم با اسلحه دست به اعتراض نزدهاند چنین اجازهای ندارند. خشونت ایجادشده هم به خاطر همان حس شهروند درجه 2 بودن ایجاد شده و طبیعتاً آنچه در این کشور اتفاق افتاده هیچ شباهتی با اعتراضات و نحوه برخورد با مردم ندارد همچنان که هزینههایی که در پی داشته است هم در این سطح نیست. اینکه روزنامهای مثل کیهان این دو اتفاق را در کنار هم میگذارد و فکر میکند قابل مقایسه است؛ برای کسی مثل من که هم در آنجا زندگی کردهام و هم مطالعاتش را داشتهام، قابل درک نیست.
وی افزود: در این اعتراضات احزاب سیاسی مخالف مکرون، هم چپ و هم راست افراطی با صدور بیانیه و انتشار نظراتشان از رسانه ملی فرانسه و روزنامهها او را محکوم و متهم به بیلیاقتی کردند. حتی یک روزنامهنگار به زندان نرفت و هیچ روزنامهای حذف نشد و منع و مانعی برای انتشار اخبار اعتراضات با دقت و جزئیات وجود نداشت. بنابراین تلاش برای نگاه از یک منظر به اتفاقات ایران و فرانسه صرفاً در راستای نشان دادن فاصلهها امکانپذیر است و جایگاه دارد وگرنه با توجه به نوع حکمرانی و سیاستهای حاکم بر دو کشور مقایسه نه ممکن و نه منطقی است.
ارسال نظر