زندگی سیاه زنی که از کودکی معتاد شد
زن جوان میگوید از کودکی و به دلیل اعتیاد والدینش معتاد شد و به روز سیاه نشست.
اعتماد آنلاین: اعتیاد زندگی نازنین را نابوده کرده است. او حالا یک خلافکار حرفهای است که سابقههای زیادی دارد.
نازنین ۳۲ ساله که به اتهام نگهداری مواد مخدر و رابطه نامشروع بازداشت شده از زندگیاش برای سایت جنایی میگوید:
*وضعیت ظاهریات نشان میدهد حال خوبی نداری.
نرسیده! حالم خوب نیست.
*معتادی؟
بله.
*چقدر مواد میکشی؟
موادی بودم که من را گرفتند.
*چرا؟
در یک خانه بودیم، داشتیم مواد میکشیدیم ریختند و گرفتند، بعد هم گفتند رابطه نامشروع داری و فرستادند دادگاه.
*با چه کسی رابطه داشتی؟
یکی از مردها که در همان خانه بود.
*چند وقت بود همدیگر را میشناختید؟
6 ماه.
*زن و بچه دارد؟
نمیدانم.
*دوستش داری؟
ما معتادیم، چیزی به جز مواد را دوست نداریم.
*چه مدت است معتاد شدهای؟
از بچگی مواد میکشم.
*توضیح بده چطور معتاد شدی؟
پدر و مادرم موادی بودند. من در زندان به دنیا آمدم. من هم موادی شدم. از همان بچگی مواد میکشم.
*خواهر و برادر داری؟
نمیدانم!
*چطور ممکن است؟
پدر و مادرم جدا شدند، من زیر دست معتادها بزرگ شدم و از همان بچگی هم معتاد بودم. نمیدانم پدر و مادرم کجا هستند، یک وقتی فهمیدم که ترکم کردهاند. حالا مرده هستند یا زنده نمیدانم. ولی دوستان پدرم و مادرم به من غذا میدادند و بزرگم میکردند.
*میخواهی به این زندگی فلاکتبار ادامه بدهی؟
خودم هم خسته شدهام. سه بار خودکشی کردم اما نمردم. آدم موادی که بدنش به همه چیز مقاوم است جان سگ دارد. من هم جان سگ دارم.
*چرا ترک نمیکنی؟
من 32 ساله هستم، یک دندان سالم ندارم. قیافه ندارم بدبختم چرا ترک کنم؟ آنقدر میکشم تا بمیرم.
*اتهام رابطه نامشروع را قبول داری؟
رابطهای نبوده، هرچه بوده برای مواد بوده، من مجبور بودم برای مواد تن به خواسته آنها بدم.
*چه موادی مصرف میکنی؟
هر چیزی که گیرم بیاید. بیشتر شیشه و گل میکشم؛ اما نباشد هر چیزی که بدهند میکشم.
*میدانی ممکن است زندانی شوی؟
بهتر! حداقل جای خواب و غذا دارم.
ارسال نظر