اختلاف پایداری و قالیباف دعوا بر سر لحاف ملاست
محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا، در خصوص رقابتهای درونی جریان اصولگرا که اخیرا با طرح موضوع خودروهای شاسی بلند بیشتر شده است، گفت: فضای سیاسی کشور به لحاظ فعالیت گروهها در جریان اصلاحطلب و جریان اصولگرا وضعیت اسفانگیزی دارد.
ایلنا: محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا، در خصوص رقابتهای درونی جریان اصولگرا که اخیرا با طرح موضوع خودروهای شاسی بلند بیشتر شده است، گفت: فضای سیاسی کشور به لحاظ فعالیت گروهها در جریان اصلاحطلب و جریان اصولگرا وضعیت اسفانگیزی دارد.
بخشهایی از گفتگوی مهاجری را در ادامه میخوانید:
دولت آقای رئیسی در دو سال گذشته به مراتب ضعیفتر از دولت آقای روحانی عمل کرده است. تحریمهایی که آن موقع وجود داشت و تأثیرات خودش را گذاشته بود، در دولت آقای رئیسی مورد انکار قرار گرفت، متاسفانه وضعیت اقتصادی به جایی که در حاضر دورنمایی روشنی از آن وجود ندارد، کشیده شده است. بخشی هم به موضوعات اجتماعی برمیگردد که مقداری مردم را گلهمند و از فضای سیاسی دور کرد.
دعوای این دو بر سر لحاف ملاست. اینکه میبینید یک مقدار دعوا بین این دو جریان داغ شده ربطی به انتخابات مجلس ندارد. الان دعوا بر سر انتخابات هیأترئیسه مجلس است.
آقای قالیباف در سال آخر ریاست مجلس به دو چیز نیاز دارد: یک، رأی آوردن برای ریاست مجلس و دیگری رأی بالا آوردن در انتخابات هیأترئیسه مجلس است. زیرا ایشان اگر با رأی پایین رئیس مجلس شود، در سال آخر رئیس ضعیفی خواهد بود و روی سبد رای او در انتخابات ۱۴۰۲ تأثیر منفی خواهد گذاشت. به همین دلیل اختلافات جبهه پایداری و آقای قالیباف موضوع جدیدی نیست.
تعدادی آقای قالیباف و تعدادی آقای آقاتهرانی و آقای محصولی به عنوان جبهه پایداری سهم گرفتند و یکی، دو سه جای دیگر اضافهتر شدند و بالاخره در دقیقه ۹۰ لیست ۳۰ نفره را تکمیل کردند. الان اختلافاتی که شما میبینید در واقع وزنکشی است که هر دو میخواهند به جایی برسند که سهم و وزن خودشان را از لیست اسفندماه بیشتر کنند.
من معتقدم رقیب اصلی انتخابات ۱۴۰۲ مردم هستند. یعنی گروههای سیاسی با هم رقابت ندارند. رقیب اصلی چیزی به نام مشارکت ضعیف مردم است. اینکه در وضعیت مشارکت ناجور جبهه پایداری و آقای قالیباف ائتلاف کنند یا نکنند، جریان اصلاحات وارد شود یا نشود یا اصولگرایان سنتی با اصولگرایان غیرسنتی کنار هم بتوانند بنشینند یا ننشینند به نظرم بحثهای بعدی است. قبل از آن باید سیگنالهایی به جامعه داده شود که میزان مشارکت را ولو ۱۰ درصد بالا ببرد. آن وقت این سوال معنا پیدا میکند که آیا لیست مشترک خواهند داد یا خیر.
آقای احمدینژاد همین الان هم در دولت و هم در مجلس است. یعنی آدمهایی با گرایش آقای احمدینژاد در تیراژ بالا در دولت و با تیراژ قابل توجه در مجلس حضور دارند. یعنی آقای احمدینژاد الان هم عملا هست و حضور ایشان در انتخابات مجلس آینده شاید چند درصد بالاتر باشد وگرنه در همین مجلس فعلی هم جریان آقای احمدینژاد محسوس است.
قطعا صندلی ریاست مجلس برای آقای قالیباف شیرین است. اتفاقا اگر بخواهد در انتخابات ریاست جمهوری هم کاندیدا شود، بهتر میداند که باید از صندلی ریاست مجلس به عنوان سکوی پرش استفاده کند تا اینکه بخواهد دو سالی از قدرت دور باشد و بعدا بیاید و رئیسجمهور شود.
اما یک احتمالی هم وجود دارد، این است که بیاید از بستر حمایتی که تا به حال از دولت میکرده خارج شود و در موضع اپوزیسیون دولت قرار بگیرد و در مجلس آینده حضور پیدا نکند. اما از آنجایی که آقای قالیباف با ریسک بزرگی مواجه خواهد شد و اگر ریاست مجلس نباشد ممکن است ریاست جمهوری هم از دستش برود، قطعا وارد چنین ریسکی نخواهد شد.
جبهه پایداری و آقای محصولی به طور کلی کارشان برهم زدن بازی است. زیر میز میزنند تا بتوانند سهم بالاتری از وضعیت واقعیشان دریافت کنند. دور قبلی زدند زیر میز و جریان آقای قالیباف ترسید که آنها بتوانند اکثریتی به دست بیاورند.
با توجه به اینکه در حالحاضر اصولگرایان معتدل اصلا در صحنه حضور ندارند، به نظر میآید که به ترتیب باز هم دو جریان آقای قالیباف و جبهه پایداری در انتخابات ایفای نقش خواهند کرد.
کل جریان اصولگرا یک جریان پیر است. پیر که میگویم به لحاظ سن پیدایششان نیست، بلکه به لحاظ توانمندی در برانگیختگی جامعه، پیر و ناتوان هستند. یعنی حرف نو برای گفتن در جریان اصولگرایی وجود ندارد. شما یک شعار پیدا کنید که اصولگرایان در ۴۰ سال گذشته نداده باشند و شعارها را دستکاری و زائل نکرده باشند.
برای همین جریان اصولگرایی حرف غیرتکراری و جدیدی ندارد. منظورم حرف جدیدی که مردم برای آن تره خرد کنند و به خاطر آن، پای صندوقهای رأی بیایند و حضور پیدا کنند.
در مجموع روحانیت، به دلیل عملکردی که در موضعگیریهای خود داشته، تا حدی از مردم فاصله گرفته و دیگر مثل گذشته حرف آنان برای مردم حجت کافی نیست و مردم در موضوعات سیاسی نمیتوانند همه استدلالهای آنها را بپذیرند.
خیلیهای دیگر هم از این مرجعیت خارج شدهاند، معلمها هم از این مرجعیت خارج شدند، نخبگان دانشگاهی جزو گروههای مرجع مردم بودند، مشاهیر فرهنگی و هنری جزو مرجع مردم بودند.
امروزه تقریبا همه آنها به دلیل عوض شدن سبک زندگی و تغییر نگاه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مردم دیگر آن مرجعیت را مثل گذشته ندارند و بعید میدانم به زودی امکان اینکه بتوانید یک گروه مرجع جدیدی ایجاد کنید، وجود داشته باشد.
حتی افراد شاخص هم دیگر نمیتوانند تأثیرگذار باشند. همین الان هم چه در جریان اصلاحطلب و چه در جریان اصولگرا حتی آدمهای شاخص هم بیایند به صحنه ورود کنند خیلی برای مردم به عنوان مرجع حرفشان پذیرفته شده نیست.
رقیب جدی اصولگرایان در انتخابات فقط مردم هستند که اگر شرایط همین گونه پیش برود، قطعا در انتخابات به صورت پرشور شرکت نخواهند کرد و همان درصدی که در سال ۹۸ برای مشارکت شاهد بودیم یک مقدار پایینتر یا بالاتر خواهد رفت. در آن صورت مجلس آینده هم به طور کامل در اختیار اصولگرایان قرار خواهد گرفت.
ارسال نظر