مصدق برای مرگ این مرد چه نوشت؟
حاج «محمدحسن شمشیری» یا به قولی «حاجی شمشیری» متولد سال ١٢٧٣ درکوچه ایلچی تهران، در نوجوانی «شاگرد قهوهچی» قهوهخانهدار سیاستمدار «حاج اسماعیل کریم آبادی» بود، به همین دلیل در اواخر دهه ٢٠، هنگامیکه دکتر مصدق نماینده مجلس شورای ملی بود و با شنیدن نطقهای شورانگیزش، شیقته او شد.
همشهری نوشت: حاج «محمدحسن شمشیری» یا به قولی «حاجی شمشیری» متولد سال ١٢٧٣ درکوچه ایلچی تهران، در نوجوانی «شاگرد قهوهچی» قهوهخانهدار سیاستمدار «حاج اسماعیل کریم آبادی» بود، به همین دلیل در اواخر دهه ٢٠، هنگامیکه دکتر مصدق نماینده مجلس شورای ملی بود و با شنیدن نطقهای شورانگیزش، شیقته او شد.
حاج «محمد حسن شمشیری» به تقلید از «کریم آبادی» استاد قهوهچی وارد جهان سیاست شد و به همین خاطر مسیر زندگیاش تغییر کرد. وی از این دوران از حامیان سر سخت ملی شدن صنعت نفت و دکتر مصدق بود. شمشیری در آن شرایط نامناسب اقتصادی و برای حمایت از دولت مصدق، مبلغ دویست هزار تومان اوراق قرضه ملی میخرد و سه میلیون تومان هم به بانک بیمه میسپارد که بدون سود و بهره در اختیار محرومان و فقرا قرار دهد. بدون تردید او نقش ویژهای در جریان ملی شدن نفت داشت. حاجی شمشیری پس از مرگ کریم آبادی و قبل از آنکه سراغ چلوکبابی برود در بازار بزازها قهوهخانهای دایر کرد اما روزگار میگذرد تا اینکه در سال ١٣٢٠ درجنوب شرقی سبزه میدان حجرهای میگیرد و چلوکبابی راه میاندازد که وصف پاکیزگی، کیفیت و خوشمزگی کبابهایش به دوردستها هم میرسد.
درکتاب تاریخ معاصر ایران از او بهعنوان بازاریان ثروتمند تهران و از برجستهترین حامیان جبهه ملی یادشده که کمکهای مالی او به دکتر مصدق در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت، نقش بهسزایی در موفقیتهای این نهضت داشت. وی که به خاطر جسارت و شجاعت در خرید اوراق قرضه در زمان چاپ اوراق قرضه ملی توسط دولت دکتر مصدق و تشویق دیگران به خرید این اوراق، با عنوان قهرمان قرضه ملی نیز معروف شده است.
ماجرا از این قرار است که در پاییز سال۱۳۳۰، زمانی که دکتر مصدق اقدام به انتشار اوراق قرضه ملی در راستای اهداف نهضت ملی نفت کرد، «حاج محمدحسن شمشیری» بزرگترین خریدار این اوراق بود. طوری که مبلغ ٢٠٠ هزارتومان برای خرید قرضه ملی پرداخت و همچنین ٣ میلیون تومان دیگر در اختیار بانک بیمه گذاشت تا بدون بهره، به فقرا و مستمندان بپردازد. نقل میکنند که «پس از این اتفاقها به او پیغام میدهند که شاه میخواهد تو را ببیند، شمشیری سینهاش را ستبر میکند و میگوید من با شاه کاری ندارم، اگر ایشان با من کاری دارند بیایند و اینجا مرا ببینند!» اما با کودتای ٢٨ مرداد سال ١٣٣٢ حاجی شمشیری دستگیر و به جزیره گرم و سوزان خارک تبعید شد اما بااینحال تا زمان حیات بر عقیده خود همچنان استوار ماند.
حاج «محمدحسن شمشیری» در سال ۱۳۴۰ به دلیل بیماری قلبی درگذشت و در آرامستان ابن بابویه تهران در نزدیکی بزرگان و چهرههای معروفی همچون جهان پهلوان غلامرضا تختی، دکتر حسین فاطمی، علی اکبر دهخدا، میرزاده عشقی، سید اشرفالدین گیلانی (نسیم شمال) به خاک سپرده شد.
- دستنوشته دکتر مصدق پس از مرگ حاجی شمشیری
ارسال نظر