مضرات رفراندوم برای ایرانیها که نمیدانستید!
روزنامه جوان، گزارشی درباره مضرات رفراندوم برای ایرانی ها نوشته است.
روزنامه جوان، گزارشی درباره مضرات رفراندوم برای ایرانی ها نوشته است.
این روزنامه نوشته:«رفراندوم» در نظامهای مردمسالار و پارلمانی تعریف و کاربرد خاص خود را دارد، اما همیشه در ترفندهای سیاسی یک نواله و طعمه اساسی است که خارج از تعریف و سازوکار پذیرفتهشده آن در دست بازیگران سیاسی قرار میگیرد، زیرا ظرفیت آن را دارد که مزهها و طعمهای متنوعی از آن بروز داده شود. با آنکه بسیاری از شاخصهای دموکراسی از جمله همین رفراندوم فراوان نقد شده و نقاط ضعفش مشخص شده است، اما چون مردمسالاری و رأی مردم در این نظامها مسئلهای قطعی و پذیرفته شده است، همواره این امید و ادعا وجود دارد که نظامهای مردمسالار و دموکراتیک سرانجام در داخل خود نقاط ضعف را برطرف کنند و بنابراین پذیرفته شده است در هر شرایط نظامهای مردم سالار از نظامهای غیرمردمسالار بهتر خواهند بود. اما بههرحال در همین نظامها گاهی رفراندوم بهعنوان بامبول و ترفندی کاملاً تبلیغاتی در دست کسانی قرار میگیرد که در حاکمیت نیستند و میخواهند مشروعیت حاکمیت را زیرسؤال ببرند یا در اقلیت حاکم هستند و برای بیاعتبارکردن یا تضعیف اکثریت حاکم تلاش میکنند. در ایران، اصلاحطلبان هرگاه در قدرت نیستند علیه کل دولت و حاکمیت، رفراندوم را پیش میکشند و هرگاه دولت و مجلس را بهدست گرفتهاند فقط علیه آن بخش از حاکمیت که در دستشان نیست یا در فقرههایی میتواند قدرتمندتر از دولت و مجلس عمل کند، یعنی نهاد رهبری و دستگاه قضا، طالب رفراندوم میشوند. رؤسای جمهور سابق و اسبق نیز در وضعیت «خارجازقدرتبودن» به قدرت «بامبول رفراندوم» در تحریض و اغوای افکارعمومی متوسل میشوند که بیشاز هرچیز نشانه ضعف آنان در برانگیختگی عقلانی و ملی مردم است.
به دلایل فراوان رفراندوم نباید لقلقه زبان فعالان سیاسی و دانشجویان باشد.
مدعای اصلی پیشنهاددهندگان رفراندوم آن است که میگویند «فلان موضوع (حجاب، رابطه دوستانه با امریکا، تغییرات گسترده در قانوناساسی و مانند آن) آنقدر فراگیر شده و از پشتوانه گسترده افکارعمومی برخوردار است که به رفراندوم گذاشتن آن منطقی و دموکراتیک است.»، اما این خود مغالطهای آشکار است، زیرا ادعای فراگیربودن آن به حرف این و آن نیست، بلکه خود نیاز به یک رفراندوم دیگر دارد و این «رفراندوم برای رفراندوم» یک دورباطل و تسلسل بیپایان ایجاد میکند. فیالمثل اگر گفته شود، چون بیحجابها نسبت به گذشته زیادتر شدهاند یا مردم انتظار گشایش اقتصادی از رفع تحریمها را دارند، پس حجاب و رابطه با امریکا باید به رفراندوم گذاشته شود، به دو دلیل این ادعا مغالطه و سخنی تبلیغاتی است؛ اول آنکه مثلاً انتظار گشایش اقتصادی، خودبهخود به معنی آن نیست که مردم انتظار دوستی با امریکا را داشته باشند. فهم این مسئله بسیار ساده است و هیچ برهان عقلی نمیتواند بگوید بین ایندو، رابطه علت و معلولی وجود دارد. دیگر آنکه اگر امروز پذیرفته شود و رابطه با امریکا به رفراندوم گذاشته شود و فردای آن روز دوباره فعالان سیاسی مخالف رابطه با امریکا و گروههای دانشجویی و روزنامهها خواهان رفراندوم دیگری برای قطع رابطه با امریکا شدند، چه کسی یا چه سازوکاری میتواند مانع آنان شود، جز آنکه دوباره جمعه هفته بعد رفراندومی برگزار شود تا معلوم گردد که بالاخره رابطه یا قطع رابطه!
دلیل دیگر همان است که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند: «مسائل گوناگون کشور مگر قابل رفراندوم است؟ کجای دنیا این کار را میکنند؟ مگر همه مردم که باید در رفراندوم شرکت کنند امکان تحلیل آن مسئله را دارند؟ این چه حرفی است؟!»
ارسال نظر