چه کسانی موسیقی را دوست ندارند؟
سالی که گذشت، به باور بسیاری از موسیقیدانان و فعالان حوزه موسیقی، بدترین سال هنرمندان موسیقی بود. اوایل سال به امید مهار پاندمی کرونا امید میرفت که زندگی افرادی که معاششان از راه موسیقی تامین میشد، کمکم به حالت عادی برگردد؛
اعتماد-سیمین سلیمانی: سالی که گذشت، به باور بسیاری از موسیقیدانان و فعالان حوزه موسیقی، بدترین سال هنرمندان موسیقی بود. اوایل سال به امید مهار پاندمی کرونا امید میرفت که زندگی افرادی که معاششان از راه موسیقی تامین میشد، کمکم به حالت عادی برگردد؛ اگرچه همان حالت عادی پیشین هم محدودیتها و چالشهای بسیاری برای هنرمندان داشت اما شرایط کرونا آسیبها را دوچندان کرد. با بروز اعتراضات در نیمه دوم سال ۱۴۰۱ شرایط، چه به لحاظ مادی و چه به لحاظ معنوی، برای هنرمندان این حوزه به مراتب دشوارتر شد و چالشهای سنگینتری برای هنرمندان به وجود آورد. وقتی این دشواریهای روزگار به مشکلات شدید معاش و بیمه و عدم حمایت از سوی دولت اضافه شود، دیگر نایی برای فعالان حوزه مهجور موسیقی باقی نمیماند.
در سال جاری با پیشینهای که به آن اشاره شد، چالشهای بسیاری پیش روی هنرمندان قرار دارد. این چالشها برای کسانی که موسیقی، حرفه و زمینه درآمد آنهاست، بسیار بزرگتر است. در اولین شماره صفحه موسیقی «اعتماد» در سال جدید به سراغ هنرمندان و فعالان حوزه موسیقی رفتیم و از آنها درباره مشکلات، خواستهها و برنامههایشان در سال پیشرو پرسیدیم.
وقتی سیاستگذاران موسیقی دوستش ندارند
مزدا انصاری، آهنگساز و نوازنده پیانوی ایرانی: موسیقی در سال پیشرو تحت تاثیر مسائل بسیاری خواهد بود، در پاندمی کرونا همه مشاغل آسیب دیدند ولی فعالان هنر موسیقی در جرگه مشاغلی قرار داشتند که بیشترین صدمه متوجه آنها بود، چراکه هنر موسیقی پیش از کرونا هم در ایران مهجور بود و به واسطه پاندمی آسیبپذیرتر شد. برای مثال شاهد بودیم اواخر دوره پاندمی، سالنهای تئاتر و سینما بدون رعایت فاصله اجتماعی و محدودیتهای دشوار، فعال بودند ولی به سالنهای کنسرت، یا مجوز داده نمیشد یا فقط با یکسوم ظرفیت سالن اجازه اجرا داشتند. باتوجه به محدودیتهای اینچنینی برگزاری کنسرتهای موسیقی به ویژه موسیقی اصیل هیچگونه توجیه اقتصادی نداشت و همه این بیمهریها دلیلش این است که حاکمیت ما موسیقی را دوست ندارد. پس از فراگیری کرونا کم و بیش اجراها آغاز شده بود که موضوع اعتراضات به میان آمد و فضا و بستر برای اجرای کنسرت و برنامههایی از این دست مهیا نبود، چون فعالیتهای فرهنگی هنری به شدت تحت تاثیر حال جامعه است. پس از مدتی که برنامههای هنری مسکوت بودند، ادعایی از سوی وزارت ارشاد مطرح شد با عنوان اینکه بدون هیچ محدودیتی برنامهها را اجرا کنید، اما مساله اینجاست اگر بدون محدودیت میتوان فعالیت کرد، یعنی اینکه منِ آهنگساز باید بتوانم با یک خواننده خانم که تکخوانی، حق مسلم اوست، روی صحنه بروم یا اینکه در شهر مادری خودم که مشهد هست، کنسرت بگذارم اما کدام یک اتفاق افتاد؟ آیا اینها محدودیت به حساب نمیآید. همه این محدودیتها و تناقضها شرایطی را ایجاد کرده که در حال حاضر بسیاری از هنرمندان به پلتفرمهای جهانی روی بیاورند. آنچه به نظر میرسد این است که به زودی بسیاری دیگر از افراد جامعه موسیقی نیز به این پلتفرمها روی خواهند آورد، چراکه فعالیت در این شاکله باعث میشود که اثرشان با رعایت حق کپیرایت پخش شود و از سویی برای ارایه یک اثر هنری درگیر این همه پیچ و خمهای مجوز نخواهند شد. متاسفانه موسیقی، خلاف آنچه گفته میشود با محدودیتهای بسیاری مواجه است و گویا این مشکلات قرار نیست حل شوند. ارایه هنر فاخر همیشه هزینه داشته در صورتی که باید حمایت شود. در شرایط معیشتی حاضر تنها راهی که میتوان از آن کسب درآمد کرد یکی در حوزه تدریس است که البته مشکلات خاص خودش را دارد و دیگری تولید اثر و برگزاری کنسرت؛ جالب اینجاست که کنسرتهایی هم که اخیرا در حال برگزاری هستند، غالبا در ژانر خاص و در حوزه موسیقی تلفیقی یا پاپ و آن هم به صورت بسیار محدود است که بیشترشان هم از کیفیت مطلوبی برخوردار نیستند.
حال با تمام این مشکلات که از آن صحبت شد، هنرمندانی که خود را متعهد به هنر جدی میدانند، با این همه محدودیت و تناقض چگونه میتوانند فعالیت کنند؟
ارسال نظر